-
چهارشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۹، ۰۶:۱۰ ب.ظ

بیتردید روحانیت شیعه در عهد قاجار از نیرومندترین و متنفذترین اقشار و ایران بود؛ اقتدار و مبارزاتی که منجر شد مظفرالدین شاه قاجار ۷ ماه پس از دستور تاسیس «عدالتخانه»، در روز ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان مشروطیت را صادر کرد.
مبارزات روحانیت شلاقی بر پیکره استبداد عصر قاجار
مبارزات سیاسی علما در جریان جنبش عدالتخواهی و سپس نهضت مشروعیت به اوج خود رسید با فعالیتهای مبارزاتی منسجم علما در انجمنهای مخفی، جلسات دورهای و سخنرانیهای هماهنگ در جهت مردم نسبت به وقایع جاری مملکت، ضررهای استبداد و پیامدهای استعمار، روشنفکران هم به گرمی از این حرکت علما استقبال کردند و به منظور فراهم کردن شرایط مناسب جهت تحقق هدف خود یعنی تغییر نظام حکومتی ایران و برقراری نظام حکومتی مشروطیت منطبق با نمونههای غربی، به حمایت از آنها پرداختند و این همکاری و همراهی، پیروزی مشروطیت را اجتنابناپذیر ساخت.
پس از پیروزی نهضت مشروطیت علمایی چون شیخ فضل الله نوری، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی به عنوان روحانیون برجسته پایتخت و هم به دلیل نقش مؤثر ایشان در رهبری و پیروزی نهضت در جلسات مجلس شرکت کردند.
جریانات منتهی به شکلگیری فرمان مشروطیت
جمع کثیری از طبقات مختلف روحانیون هم به عنوان نماینده به مجلس راه یافتند. مدت زمانی نگذشت که اختلاف نظرهای مهمی در درون روحانیت، و در بین روشنفکران پدید آمد. این اختلاف نظرها موجب طرح سه جریان فکری در مجلس و جامعه شد:
الف) جنبش مشروعه طلبی به رهبری شیخ فضل الله نوری و با حمایت سیدکاظم یزدی، عالم برجسته نجف.
ب) اکثریت میانهرو با حضور علمای مشروطهخواه چون سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و با حمایت گسترده علمای مشروطهخواه نجف همچون آخوند خراسانی، مجتهد مازندرانی و میرزای تهرانی و جمع کثیری از روشنفکران میانه رو همانند صنیع الدوله.
ج) اقلیتی از روشنفکران، طلاب، وعاظ و معممین تندرو همانند تقیزاده، میرزا ابراهیم آقا، ملکالمتکلمین و سیدجمال واعظ.
دو گروه میانهرو و تندرو در مجلس دوم در قالب احزاب اعتدالیون و دموکرات ظاهر شدند. در عمل جریان روشنفکری رو به گسترش نهاد و به خصوص روشنفکران تندرو تقویت شدند و در برابر آن، روحانیون و علمای برجسته یکی پس از دیگری کنار رفتند؛
شیخ فضل الله نوری اعدام و سید عبدالله بهبهانی ترور شد و آخوند خراسانی به طور مرموزی وفات یافت. تا آنکه در مجلس سوم سیدحسن مدرس کوشش کرد با منسجم کردن روحانیون و تشکیل حزب هیأت علمیه به مقابله با جریان روشنفکری بپردازد، اما تلاشهای وی نیز موفقیت چندانی در پی نداشت.
استبداد داخلی و استعمار خارجی تسلیم مبارزات سیاسی روحانیت
در یک جمعبندی کلی میتوان چنین استنباط کرد که علما با عنایت به مسئولیت خویش در دوران غیبت امام عصر (عج) و به منظور مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی، به مبارزهای سازمان یافته در قالب تشکلها، انجمنها و احزاب اقدام کردند تا با برپایی حکومت مشروطه مبتنی بر احکام اسلامی، به اهداف خود یعنی حفظ اساس اسلام، اجرای احکام اسلامی، دفع ظلم و ستم و مقابله با ابعاد مختلف استعمار اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دست یابند.
اما اختلاف نظر در بین علمای مشروعهخواه و مشروطهخواه از یکسو و اختلاف نظر بین روحانیون مشروطهخواه از سوی دیگر موجب تضعیف حرکت روحانیت در برابر جریان روشنفکری شد. جریانی که با حمایت دولتهای غربی در پی برقراری مشروطه مبتنی بر الگوهای غربی و جدایی دین از سیاست بود. همپای تضعیف روحانیت و در حاشیه قرار گرفتن آنها، نهضت مشروطیت نیز ضعیف شد. و در نهایت در برابر کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ش از پا در آمد.
با این حال نهضت مشروطیت، استبداد دیرین پادشاهان ایرانی را به طور موقت پایان بخشید.
ادامه دارد...
منبع: نقش علما در انجمن ها و احزاب دوران مشروطیت