-
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۵:۱۵ ب.ظ
شاید مهمترین خصیصهای که از آغاز مبارزه با طاغوت در وجود این شخصیت عزیز و بینظیر میتوان مشاهده کرد توجه به ایجاد جریانهای التقاطی در عرصه فرهنگ و سیاست بود. سالها قبل از پیروزی انقلاب، ایشان به جریان مجاهدین خلق توجه داشتند.
پایگاه جریان شناسی اسباط؛ متأسفانه هفته گذشته آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)(ره) پس از تحمل مدتی رنج بیماری، دارفانی را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب نیز در پیام تسلیتی که صادر کردند از ایشان به عنوان فقیه و حکیم مجاهد یاد کردند و فرمودند: این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند.
پایگاه جریان شناسی اسباط نیز برای بررسی ابعاد شخصیتی مرحوم علامه مصباح یزدی با حجتالاسلام والمسلمین علی ابوترابی از شاگردان ایشان به گفتوگو نشست که در ادامه متن آن را ملاحظه میکنید؛
اسباط: استاد شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی که در رحلت علامه مصباح یزدی صادر کردند، مضامین بلندی به کار بردند، نظر شما در این باره چیست؟
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ. به ساحت مقدس امام عصر عجاللهتعالیفرجهالشریف و مقام معظم رهبری و همه دوستداران حق و حقیقت و ارادتمندان مصباح انقلاب تسلیت عرض میکنم. در بیانیه مقام معظم رهبری در خصوص علامه مصباح به ابعاد و زوایای متکثری اشاره شده بود. در حقیقت، یکی از دلایل موفقیت ایشان در فرهنگسازی نظام اسلامی دوراندیشی ایشان بود. شاید این دور اندیشی از ویژگیهای فردی و نعمتهای الهی بود. خداوند ویژگیهای خاصی همچون اخلاص، توحید، خودسازی و سیرو سلوک به ایشان عنایت فرموده بود.
خودسازی علامه از آغاز نوجوانی شروع شد. این بزرگوار سالها در کنار تعلم مباحث فقهی و اصولی از محضر آیتالله بهجت بهره میبردند. ایشان از علوم جدید در شناخت خود غافل نبودند. به یاد دارم که میفرمودند من روانشناسی را برای خودشناسی آموختم. یکی از برکات تهذیب نفس شناخت حقایق عالم است.
اسباط: شما مهمترین خصیصه مرحوم آیتالله مصباح یزدی در دوران عمر علمی، سیاسی و فرهنگی ایشان را چه میدانید؟
شاید مهمترین خصیصهای که از آغاز مبارزه با طاغوت در وجود این شخصیت عزیز و بینظیر میتوان مشاهده کرد توجه به ایجاد جریانهای التقاطی در عرصه فرهنگ و سیاست بود. سالها قبل از پیروزی انقلاب، ایشان به جریان مجاهدین خلق توجه داشتند.
در آن زمان، علامه به مبارزه با جریانهای مارکسیستی و کمونیستی میپرداختند. مجاهدین خلق در آن زمان دیدگاههای منضبط، پابهکار و پنهانی داشتند. آنها فداکار به نظر میآمدند. شاید بعضی از مجاهدین خلق به برخی از ابعاد آن واقف نبودند. این داستان تا همین اواخر ادامه داشت و ایشان ابعاد مختلف مسائل فرهنگی را میشناختند.
چندی پیش در محضر ایشان بودیم. یکی از برادران نقل کرد که رهبر انقلاب رسالهای به این شکل رسالههای حاضر ندادهاند و گاهی ما در پاسخ به استفتائات به مشکل میخوریم. ممکن است وقتی از دفتر یا دیگران میپرسیم متفاوت جواب دهند. فرض بفرمایید اگر پنجره کوچک مسجدی نجس شود و ما شک داریم که کدامیکی از مشبکها نجس شده شبهه محصوره است یا شبهه غیر محصوره به وجود میآید.
حضرت علامه مکدر شدند و گفتند آیا مشکل اسلام این است؛ آیا دغدغه ما چنین چیزی است. ببینید در فضای مجازی آقای مصطفی ملکیان چطور جوانان ما را بیاعتقاد میکند. ایشان از سالها قبل چنین کارهایی را انجام میداد.
چند سال پیش از پیروزی انقلاب، علامه برای انجمن اسلامی جوانان لندن مباحث اعتقادی میگفتند. ایشان دانشجویی دیدند که بسیار ملتزم در رعایت احکام شرعی بود. گاهی هم افراطی عمل میکرد. علامه از همان زمان روی مبانی فکری این دانشجو و ساخت روانیش نگران بودند. این فرد وارد ایران شد و به یکی از شخصیتهای فرهنگی مبدل گردید.
در رادیو، تفسیر نهجالبلاغه میگفت. کمکم منحرف شد، و شروع به تردید وحی کرد. بعد از مدتی به آمریکا رفت و شورای روابط خارجی آمریکا میلیونها دلار برای ترویج کتاب این آقا در ایران خرج کرد. آیتالله مصباح پیش از پیروزی انقلاب برای این فرد نگران بود. سالها قبل از بروز این مسئله، بیان میکردند که خطری برای اسلام به وجود میآید. وقتی شاگردان خصوصی ایشان پرسیده بودند منظور از خطر چیست، علامه به این فرد اشاره کرده بودند.
شناخت جریان التقاط و ریشهها و ابعاد آن و در مقابل این جریان، کادرسازی مبنایی معرفتگرای مبتنی بر عقل و متون دینی از فعالیتهای ایشان بود. در مسائل سیاسی هم به همین شکل عمل میکردند.
اسباط: برخی نقل میکنند که علامه مصباح یزدی در راه مبارزه با جریانهای التقاطی و انحرافی توجه ویژهای نیز به شیعیان خارج از ایران داشتهاند، نظر شما چیست؟
ایشان توجه ویژهای به جبهه مقاومت و حزب الله داشتند. جناب سید حسن نصر الله از شبهههای به وجود آمده بین شیعیان لبنان ابراز نگرانی کرده بودند. علامه دوره طولانی تبیین مبانی دین را به زبان عربی و با ادبیات روز برای حزب الله گذاشتند و پیوسته با حزب الله مرتبط بودند. علامه شیدای سید حسن نصر الله بودند.
اگر اشتباه نکنم، یکی از دوستان عراقی، جناب آقای سید هاشم الحیدری معاون فرهنگی حشد الشعبی نقل میکردند که به حضرت آیتالله مصباح عرض کردم که بعد از دیدار شما به دیدار جناب سید حسن نصر الله میروم. حضرت آیتالله مصباح گفتند از شما خواهشی میکنم، به جای من پای سید حسن نصر الله را ببوسید و اگر ایشان نگذاشتند دست ایشان را به جای من و به نیابت از من ببوسید و اگر ممانعت کردند عبای ایشان را ببوسید. سید حسن نصر الله علاقه ویژهای به ایشان داشتند. من در نقلی شنیدم که سید حسن نصر الله فرموده بودند که من حاضرم جانم را فدای سه نفر کنم. یکی وجود شریف مقام معظم رهبری، آیتالله مصباح و حاجقاسم سلیمانی. سید حسن این سخن را قبل از شهادت حاجقاسم گفته بود.
اسباط: مقداری درباره شخصیت علمی و خدمات علمی ایشان بفرمایید.
نگاه جهانی آیتالله مصباح در مباحث معرفتی ویژه بود. علامه افقهای فکری را در دوردست زمانی میدیدند. در مسائل منطقهای هم به همین شکل بودند. ایشان ارتباط ویژهای با شبکهای مسیحی به نام منونایت داشتند. این افراد اعتقادات متفاوتی نسبت به سایر مسیحیان داشتند. به گونهای نزدیک به گرایش توحیدی هستند. آنها تثلیث را قبول ندارند. بزرگان مسیحیت برای تعلیم علم، ارتباط متقابلی را با مؤسسه امام خمینی(ره) داشتند به طوری که تفاهمنامهای بین آنها امضا شده بود.
دانشپژوهان امام خمینی(ره) در رده دکتری برای تحصیل و دریافت الهیات کاتولیک یا مسیحیت به اروپا و کانادا و بعضی از کشورهای دیگر میرفتند و آنها هم به قم میآمدند. جالب اینکه آنها شیفته علامه مصباح میشدند.
بنده به یاد دارم وقتی تحصیلم در مقطع ارشد روانشناسی تمام شده بود ایشان تأکید کردند که باید به تحصیل دکتری بپردازید. سپس فرمودند از همینجا باید با دانشمندان روانشناس مسیحی ارتباط برقرار کنید و از طریق اینترنت با آنها مرتبط باشید. این نگاه در بعد محتوایی بسیار مهم بود. شاید از معدودهای حوزوی بودند که برای به دست آوردن آخرین دادههای علوم انسانی غرب دانشجویان زبده خود را در کشورها و دانشگاههای مطرح جهانی میفرستادند. این دوستان در کنار فراگیری علوم به تبلیغ شعائر اسلامی و کار فرهنگی میپرداختند.
حدود یازده سال پیش، مؤسسه امام خمینی(ره) به فکر گرفتن زمین بزرگتری بود تا در آینده مکان مناسبتری را داشته باشد. این کار انجام شد. باید نقشهای ریخته میشد که پاسخگوی نیازهای مرکز آموزشی باشد. ایشان فرمودند در تهیه طرح جامع در نظر داشته باشید شاید در آینده تحولاتی در کشورهای حوزه خلیج رخ دهد و آنگاه دوستان ما در آن کشورها دست نیاز فرهنگی به طرف ما دراز میکنند. باید ما این مسئله را دنبال کنیم. ایشان در حوزه مقاومت سالها قبل از انقلاب بحرین ارتباط مستمر و پیوستهای با این کشورها داشتند. رهبر شیعیان بحرین گفته بود: اسلام ستونهایی دارد که یکی از این ستونها علامه مصباح یزدی است. بیان او ناظر بر آشنایی علامه مصباح یزدی از سالها پیش با جریان مقاومت بود.
در سال 73 ساختمان رسمی مؤسسه امام خمینی(ره) تکمیل نشده بود. این مؤسسه در بنیاد فرهنگی باقرالعلوم مشغول فعالیت بود. ایشان در سفری به آمریکا در انجمن فلاسفه آمریکا سخنرانی داشتند. سپس در هشت کشور آمریکای لاتین برنامههایی را اجرا کردند. ایشان در گزارشی به شاگردان و دانشجویان بنیاد باقرالعلوم میفرمودند سیاهپوستان آمریکا در آینده آمریکا سرنوشتساز خواهند بود. ایشان شاخصههای آن را مقوله خانواده و فرزندآوری در مقابل فروپاشی خانواده و کمی فرزند در گروه مقابل میدیدند. دور اندیشی ایشان حاصل تقوا، قریحه ذاتی، و نگاه جامع و غیر متعصبانه ایشان بود. علامه با گروههای مختلفی ارتباط داشتند و حرفهای آنها را میشنیدند.
اساتید خودمان در رشته روانشناسی میگفتند در آغاز انقلاب نگاه قبیحی به تحصیلکردگان خارج از کشور وجود داشت. آقای دکتر علی دلاور از پیشکسوتان علم آمار و روش تحقیق در علوم تربیتی و روانشناسی میگفت: اگر آیتالله مصباح نبود چه بسا ما را از کشور بیرون میکردند چون تازه انقلاب پیروز شده بود و ما در آمریکا تحصیل کرده بودیم، نگاه منفی به آمریکا وجود داشت. ایشان دانشمندان را تحویل میگرفتند و نگاه مثبتی به ما و دانش ما داشتند.
اسباط: شما دلیل هجمههای دشمنان داخلی و خارجی به شخصیت علامه مصباح را چه میدانید؟
علامه این خصیصه فکری و این نگاه روشنفکرانه و نگاه عمیق دینی را در آثارشان حفظ کردند. طبیعی است که دشمن از این تفکر و از اشخاصی همچون آیتالله مصباح میترسد. برای منافقین هر سخنرانی ایشان همچون تیری به طرف آنها بود. طبیعی است که بعد از رحلتشان، دشمنان علامه از آثار و تفکر ایشان خواهند ترسید، اما وجود ایشان همچون عطر خوش رایحهای بود که اگر این شیشه بشکند رایحه به مشام هر کسی که برسد دل او را خواهد برد.
انتهای پیام/