گزارش ویژه | احزاب و گروه‌های کمونیسم در ایران

 

 

می‌توان گفت مارکسیسم، عکس‌العملی در برابر نظام ظالمانه سرمایه‌داری بود و برای سالیان طولانی توانست در بخش‌های وسیعی از جهان، انسان‌های بسیاری را به خود جذب کند. این جاذبه در اثر آموزه‌های الحادی و مخالف با فطرت این مکتب نبوده است، بلکه این موفقیت وامدار ظلم نظام سرمایه‌داری و به ستوه آمدن مردم از لیبرالیسم است.پس از شناخت کمونیسم لازم است تا با برخی از گروه هایی که ذیل این جریان قرار می‌گیرند آشنا شویم.

 

جریان‌شناسی کمونیسم در ایران

حزب توده ایران

حزب توده تشکیلاتی‌ترین سازمان سیاسی در ایران بوده است. حزب توده را می‌توان دومین گروه مارکسیست، به تمام معنای کلمه قلمداد کرد که اعضای آن از عقاید قبلی خود دست برداشته بودند. این حزب در مهر ۱۳۲۰ شمسی تأسیس شد. بنیان‌گذاران حزب عبارت بودند از:

سلیمان‌میرزا اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاورز، عبدالحسین نوشین و رضا رادمنش.

حزب توده یک حزب مارکسیستی ـ لنینیستی بود و در شرایطی تشکیل شد که کشور شوروی و متحدان غربی آن، ایران را به اشغال نظامی درآورده بودند. چون شوروی و انگلیس با هم متحد شده بودند، حزب توده نیز از حمله جدی به انگلستان خودداری کرد و حتی در دوستی با انگلستان تا جایی پیش رفت که در نشریه خود نوشت: «ملت ایران به دوستی و حسن نظر انگلستان که صد درصد به نفع کشور ماست، دلبستگی شدید دارد[۱] انتخاب عنوان «حزب توده» به‌جای «حزب کمونیست» نیز بدان‌جهت بود که نمی‌خواستند رابطه متفقین را در برابر آلمان نازی مخدوش نمایند.]۲[

از سوی دیگر، به لحاظ گرایشات مذهبی مردم ایران، حزب توده در مرامنامه خود هیچ اشاره‌ای به ماتریالیسم و عقاید الحادی و مارکسیستی‌ـ لنینیستی خود نکرد و تا سال ۱۳۲۴، سعی در پنهان کردن عقیده خود داشت.

حزب توده از ابتدای تشکیل تا سال ۱۳۲۷ به‌طور علنی فعالیت می‌کرد ولی از این تاریخ غیرقانونی اعلام شد اما تا سال ۱۳۳۲ به‌طور غیرعلنی در ایران فعال بود. در سال ۱۳۳۳ به دلیل وقوع کودتا، سرنگونی دولت مصدق، قدرت گرفتن شاه و گسترش سلطه آمریکا در ایران و به‌خصوص به دنبال افشای «سازمان افسری» ـ که شبکه نظامی این حزب بود ـ افراد حزب تحت فشار قرار گرفتند و اکثر سران آن به خارج از کشور فرار کردند. از این تاریخ به بعد، حزب توده فعالیت چشمگیری به‌جز برگزاری سلسله نشست‌هایی تحت عنوان «پلنوم» یا انتشار برخی کتاب‌ها و نشریات در خارج از کشور ندارد. همچنین حزب توده پخش سه برنامه رادیویی تحت عنوان «رادیو ملی» و «صلح و ترقی» از مسکو و «رادیو پیک ایران «از صوفیه پایتخت بلغارستان را نیز در دستور کار داشت و از این طریق ارتباطش را با هواداران حفظ می‌کرد.

از شواهد برمی‌آید که این حزب به سرنگونی رژیم شاه نمی‌اندیشید؛ چون دولت شوروی قصد تفاهم با رژیم شاه را داشت. این حزب در نهایت تنها خواهان آزادی بیان و مطبوعات بود. این حزب قیام مردم مسلمان ایران را قیامی کور و عبث و در مواردی ناشی از هرج‌ومرج طلبی قلمداد می‌کرد. ]۳[ اما بعد از اوج‌گیری قیام امام خمینی)ره (سیاست طرفداری ظاهری از خط امام را اتخاذ کردند. این سیاست بیشتر برای کسب موقعیت برای فعالیت آزادانه و جمع‌آوری و سازماندهی نیروهای مردمی، جهت کسب قدرت و سهم‌خواهی بود.

حزب توده از اواخر سال ۵۷ اعضای خارج‌نشین خود را وارد کشور کرد و تا سال ۱۳۶۲ به صورت کامل در کشور فعال بود. در سال ۱۳۶۲ و به دنبال کشف توطئه خائنانه کودتا علیه انقلاب، ادامه فعالیت و حیات آن در ایران غیرقانونی اعلام شد و تعدادی از سران آن دستگیر شدند. در حال حاضر حزب توده در ایران فعالیت علنی ندارد اما به‌طور مخفیانه و نیز از طریق پایگاه اینترنتی «توده پارتی ایران»]۴[ به تبلیغ علیه نظام و یارگیری مشغول است.

مهم‌ترین اقدامات حزب توده

حمایت از شوروی

حزب توده در سال ۱۳۲۳ با حمایت‌های شوروی، موفق شد ۹ نفر را به‌عنوان نماینده راهی مجلس کند؛ البته اعتبارنامه یکی از آن‌ها تأیید نشد اما ۸ نفر دیگر وارد مجلس شدند. حزب با همین روش، سه وزیر را نیز وارد کابینه قوام‌السلطنه کرد. توده‌ای‌ها در مجلس از طریق نمایندگان خود، در بیرون از مجلس از طریق نشریات هفت‌گانه و در دولت نیز از طریق وزرای خود به‌طور کامل از منافع شوروی و به‌خصوص از واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی حمایت کردند.

تجزیه آذربایجان

دومین اقدام این حزب تشکیل «فرقه دموکرات آذربایجان» توسط سیدجعفر جوادزاده معروف به «پیشه‌وری» بود. جعفر پیشه‌وری اهل آذربایجان و طرفدار بلشویک‌های روسی بود. وی در سال ۱۲۸۳ به باکو رفت و در آنجا به همکاری با بلشویک‌ها اشتغال داشت. در سال ۱۳۱۵ به ایران بازگشت و در تهران روزنامه‌ای را به نام «آژیر» منتشر نمود. وی همزمان با دستگیری گروه ۵۳ نفر، به زندان افتاد و بعد از آزادی به حزب توده پیوست. وی سپس فرقه دموکرات آذربایجان را تشکیل داد و در سال ۱۳۲۴ تحت حمایت ارتش سرخ شوروی، دست به جداسازی خطه آذربایجان از ایران زد. فرقه پیشه‌وری در سال ۱۳۲۵ سرنگون شد و وی نیز به شوروی فرار کرد و بعدها که تبدیل به مهره‌ای بی‌مصرف شده بود، در یک تصادف ساختگی توسط روس‌ها کشته شد.

تشکیل شبکه نظامی

تشکیل سازمان نظامی حزب توده در سال ۱۳۲۳ توسط عبدالصمد کام‌بخش، عزت‌الله سیامک و خسرو روزبه، اقدام دیگر این حزب بود که در سال ۱۳۳۳ کشف و افراد آن شناسایی شدند.

تجدید سازمان

همزمان با پیروزی انقلاب، حزب از فضای انقلابی بهره گرفت و به ایران آمد و به جذب افراد و کادرسازی مجدد روی آورد و دست به ایجاد تشکیلات جدید سیاسی ـ نظامی مخفی زد. حزب توده با ایجاد یک سری گروه‌ها با نام‌های پوششی، اقدام به گسترش تشکیلات خود نمود.

تبلیغ گسترده مرام کمونیستی

حزب توده از دو طریق در سطحی بسیار وسیع به انتشار مرام خود اقدام نمود: یکی از طریق انتشار نشریه و دیگری از طریق راه‌اندازی سازمان انتشاراتی. علاوه بر نشریاتی که نام آن‌ها گذشت، نشریات دیگری نیز داشت که مهم‌ترین آن‌ها عبارت بودند از:

– «ماهنامه دنیا»، ارگان تئوریک حزب.

– «مجله مسائل بین‌المللی»، ترجمه مجله «مسائل صلح و سوسیالیسم» که در کشور چکسلواکی منتشر می‌شد.

– «پرسش و پاسخ» که در ابتدا به صورت ماهانه و سپس هر پانزده روز یک‌بار منتشر می‌شد.

نشریه دهقانی «جرس» که بعدها با نام «جرقه نو» منتشر می‌شد.

– «نشر توده» نیز سازمان انتشاراتی این حزب بود که در قالب یک شرکت سهامی خاص، از طریق حمایت‌های مادی شوروی شکل گرفت و ظرف مدت کوتاهی، موفق شد هزاران جلد کتاب مارکسیستی تالیفی و ترجمه‌ای را منتشر کند؛ این امر در نوع خود، فعالیتی بزرگ و گسترده بود.

گسترش شبکه مخفی

فعالیت اصلی حزب، یکی جذب و پروش نیرو و دیگری نفوذ در دستگاه‌ها و مراکز حساس نظام جمهوری اسلامی بود تا بتواند از طریق سامان دادن یک کودتای خزنده، به اهداف پلید خود دست یابد. حزب توده در سال ۱۳۵۵ سازمانی مخفی به نام «نوید» را به رهبری محمدمهدی پرتوی تشکیل داده بود که در ابتدا جز انتشار مخفیانه روزنامه نوید کار دیگری نداشت اما اواخر سال ۱۳۵۷‌ این سازمان فعال شد و کارش نفوذ در بین انقلابیون و خبرگیری برای حزب توده و درنهایت برای شوروی بود.]۵[

حزب دموکرات کردستان ایران

این حزب در روز ۲ آبان ۱۳۲۴ شمسی، تشکیل شد. از سال ۱۳۵۰ تا بعد از انقلاب «عبدالرحمن قاسم‌لو» دبیر کل حزب بود. قاسم‌لو سال ۱۳۰۹ شمسی در ارومیه متولد شد. وی در کالج آمریکایی‌ها در تهران تحصیل کرد و درنهایت نیز از دانشگاه پراگ دکترای اقتصاد گرفت. قبل از انقلاب در خارج از کشور زندگی می‌کرد. بعد از انقلاب نماینده خبرگان قانون اساسی از آذربایجان غربی بود. در تیر ۱۳۶۸ در شهر وینِ اتریش کشته شد.

حزب دموکرات سه ماه بعد از تأسیس، یعنی روز دوم بهمن ۱۳۲۴ با استفاده از موقعیت ایجاد شده به دلیل اشغال ایران توسط متفقین، اقدام به تشکیل حکومت «جمهوری کردستان» یا «جمهوری مهاباد» کرد. حزب دموکرات کردستان از ابتدا با انقلاب اسلامی ایران، سر ناسازگاری داشت و در طول دوران درگیری‌های کردستان، مقابل جمهوری اسلامی جنگید.

در حال حاضر محل استقرار این حزب، شهر اربیل عراق و دبیر کل فعلی آن نیز مصطفی هجری است. حزب گرفتار اختلافات درونی شده و جناح دیگری به رهبری عبدالله حسن‌زاده در مقابل جناح هجری قرار دارد. گرچه حزب دموکرات کردستان دارای ایدئولوژی سوسیالیستی است اما در طول حیات خود موضع ثابتی نداشته و با توجه به شرایط زمانه تغییر موضع داده است. حسن شرفی، جانشین دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، روز چهارشنبه ۲۵ مردادماه ۱۳۹۴ در توجیه تغییر مواضع این حزب گفت:

حزب دمکرات کردستان ایران، حزبی است که براساس واقع‌بینی و بر بستر واقعیت‌ها سیاست‌ورزی می‌کند، نه بر اساس توهمات، آرزوها و تخیلات و تحت تأثیر فضای کاذب سیاسی.]۶[

گرچه این حزب مرتب تغییر موضع داده است ولی در طول دوران بعد از انقلاب در موضع ضد نظام جمهوری اسلامی ثابت قدم بوده است. حزب دموکرات در فضای مجازی از طریق سایت «کردستان مدیا»]۷[ فعال است.

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، یکی دیگر از گروه‌های مارکسیست است که به صورت تمام‌عیار مارکسیست شدند. فدائیان خلق ابتدا مشی مارکسیستی- مائوئیستی داشتند ولی بعدها به مشی مارکسیستی- لنینیستی روی آوردند. این سازمان اواخر فروردین ۱۳۵۰ از به هم پیوستن دو گروه کوچک‌تر تشکیل شد.

اول: گروه «پیشتاز» که بیژن جزنی، عباس سورکی، علی‌اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی و حمید اشرف از مؤسسان آن بودند.

دوم: گروه «پیشاهنگ» که مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان از پایه‌گذارانش بودند.

این دو گروه، قبلاً مستقل از یکدیگر عمل می‌کردند اما پس از حمله به ژاندارمری سیاهکل (در منطقه گیلان) در نوزدهم بهمن‌ ۱۳۴۹ و اعدام ۱۳ نفر از پیشتازان «جنبش فدایی» در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ به هم پیوستند و به‌عنوان «چریک‌های فدایی خلق ایران» و مدت کوتاهی بعد با عنوان «سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران» (سچفخا) اعلام موجودیت کردند.

این گروه تا پیروزی انقلاب اسلامی، در پرونده مبارزاتی خویش غیر از عملیات سیاهکل و چند ترور و ایجاد چند انفجار کوچک، فعالیت دیگری علیه رژیم شاه ندارد. همزمان با پیروزی انقلاب که درب زندان‌ها باز شد، عده‌ای از نیروهای سازمان آزاد شدند. این افراد، ابتدا ادامه انقلاب را بیهوده می‌دیدند و لذا در اعلامیه‌ای از مردم خواستند «در تظاهراتی که هیچ ثمره‌ای جز کشته شدن ندارد، شرکت نکنند»؛ تحلیل آنان چنین بود که این حرکت مردم ایران به دلیل فقدان رهبری و عدم وجود حزب طبقه کارگر، پیروز نمی‌شود و در نیمه راه متوقف خواهد شد.

بعدها با مشاهده سیل خروشان مردم، برای عقب نماندن از این قافله، گاهی در تظاهرات شرکت می‌کردند و شعارهای سازمانی خود را سر می‌دادند؛ شعارهایی از قبیل «پرولتاریای ایران متحد شوید»، «نان، مسکن، آزادی» و «برابری، برادری، حکومت کارگری» ولی شعارهای آنان مقبول مردم مسلمان ایران نبود و هیچ جذابیتی برای آنان نداشت. هنگامی‌که عدم اقبال مردم به شعارهای خود را دیدند و در مقابل، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را از زبان مردم شنیدند، نامه‌ای سرگشاده و در حقیقت تهدیدآمیز به امام خمینی(ره)Š نوشتند که: «خلق برای آزادی مبارزه می‌کند، نه حکومت اسلامی». از آن به بعد، سازمان درصدد مقابله با انقلاب اسلامی برآمد و در این راستا، دست به اقداماتی زد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

جمع‌آوری سلاح و تسلیح سازمان

اعضاء سازمان در ایام پیروزی انقلاب، سلاح زیادی را از پادگان‌های ارتش که به دست مردم فتح شده بود، سرقت و به‌طور کامل خود را مسلح کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم به فرمان امام جهت تحویل سلاح‌ها اعتنایی نکردند و آنها را برای مقابله با نظام نگه داشتند.

مبارزه مسلحانه

چون سازمان، نظام جمهوری اسلامی را در مسیر اهداف الحادی خویش نمی‌دید، از همان ابتدا، دو منطقه کردستان و ترکمن‌صحرا را به دلیل ویژگی‌های خاصِ جغرافیایی و سیاسی، برای مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی برگزید. سازمان با طرح مسأله زمین، آزادی مردم و برجسته نمودن اختلافات مذهبی تسنن و تشیع در ترکمن‌صحرا، موفق شد بین ترک‌ها و ترکمن‌ها، به مدت چند روز جنگی به راه اندازد.

در کردستان نیز با همکاری دیگر گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی، با حمله به پادگان مهاباد، سلاح‌های این پادگان را تصاحب کرد و در بهار سال ۵۸ نیز به پادگان سنندج حمله نمود و تعدادی از سربازان آن پادگان را به شهادت رساند و برخی را مجروح ساخت و نام این اقدامات خائنانه خود را نیز «عملیات آزادسازی» گذاشت. گروهک‌های ضدانقلاب و از جمله فدائیان خلق، با استفاده از ضعف نیروهای نظامی و انتظامی، به مدت ۶ ماه، مردم بی‌گناه کردستان را به خاک و خون کشیدند که اوج آن در تابستان سال ۶۹ در شهر پاوه اتفاق افتاد.

ایجاد شورش و ناامنی

یکی دیگر از اقدامات سازمان، ایجاد شورش در دانشگاه‌ها و مراکز کارگری بود. آنان همچنین با آتش زدن خرمن‌های مردم، سعی داشتند ناامنی ایجاد کنند و بر مردم فشار آورند.

ترور

از دیگر اقدامات این سازمان ددمنش، ترور افراد بی‌گناه بود؛ آنان بارها مردم بی‌گناه را آماج رگبار گلوله‌های خود قرار دادند تا تاوان پاسخ منفی مردم به خواسته‌های الحادی سازمان را از ایشان بازستانند.

انشعاب در سازمان

این سازمان در سال ۱۳۵۹ به دو گروه «اقلیت» و «اکثریت» منشعب شد. گروه اقلیت، راه بیژن جزنی و مسعود احمدزاده را برگزید که تنها راه مبارزه با نظام اسلامی را در جنگ مسلحانه می‌دید اما گروه اکثریت کمی نرم‌تر بود و در آن شرایط جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی را مناسب نمی‌دید.

این سازمان در حال حاضر در داخل کشور فعالیت علنی ندارد اما به صورت مخفیانه مشغول کادرسازی است. در خارج از کشور و در فضای مجازی نیز از طریق پایگاه اینترنتی «فدائیان»]۸[ به تبلیغ علیه نظام و انتشار تفکرات خود مشغول است.

سازمان پیکار

سازمان پیکار با نام کامل «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»، گروهی انشعابی از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با مشی مارکسیستی ـ مائوئیستی بود.

در سال ۱۳۵۴ گروهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، از جمله تقی شهرام، بهرام آرام و وحید افراخته به این نتیجه رسیدند که باید ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیسم تغییر یابد. آنان معتقد بودند چاره‌ای جز پذیرش فلسفه جبر تاریخی نیست و قبول این اندیشه، نیز بدون قبول ماتریالیسم دیالکتیکی و ماتریالیسم تاریخی امکان نداشت. لذا راه حل درست و واقعیِ «رها ساختن طبقه کارگر زیر سلطه»، را در کنار گذاشتن اسلام و قبول مارکسیسم یافتند و پس از انشعاب از سازمان، نام خود را «سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر» گذاشتند.

سایر اعضای سرشناس این گروه عبارت بودند از:

علیرضا سپاسی آشتیانی، حسین روحانی، تراب حق‌شناس، پوران بازرگان، محسن فاضل، قاسم عابدینی، ابراهیم نظری، حسن آلادپوش، افخم احمدی.

با درگذشت بهرام آرام، مغز متفکر نظامی این گروه در سال ۱۳۵۵، ضربه مهلکی بر سازمان وارد شد.

این سازمان بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، بنای مخالفت و جنگ با نظام نوپای اسلامی را در پیش گرفت، به همین دلیل توسط نیروهای نظام سرکوب شد و تعدادی از اعضای سرشناس آن، در درگیری با نیروهای انقلاب به هلاکت رسیدند. سازمان در سال ۱۳۶۱ فروپاشید، بازماندگان آن نیز به گروهک «کومله» پیوستند.‌ قابل ذکر است که این سازمان تا سال ۶۰ نشریه‌ای به نام «پیکار» را منتشر می‌کرد.

کومله

«کومله» (کومه له) لفظی کردی، به معنای انجمن و گروه و نامِ «سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران»، یکی دیگر از گروه‌های مارکسیست و نامسلمان ایران است. این گروه در سال ۱۳۵۷ از ادغام سه گروه کوچک‌تر زیر به وجود آمد:

  1. گروه انقلابی زحمتکشان کردستان ایران.
  2. گروه چاوه که مشهورترین اعضای آن، شیرین بهاره (فرزند امام جمعه مریوان)، فؤاد مصطفی سلطانی (مهندس الکترونیک و فرزند خان روستای آلمانه)، صدیق کمانگر (قاضی دادگستری و فرزند یک خان کامیارانی)، بودند. این گروه اندیشه مارکسیستی ـ مائوئیستی داشت و تا سال ۱۳۵۶ در مریوان، ۴۸ نفر و در سنندج، حدود ۱۰۰ نفر نیرو داشت.
  3. اتحادیه کشاورزان، این گروه توسط محمدحسین کریمی، در سقز تأسیس شد و پس از مرگ وی، شیخ عزالدین حسینی، امام جمعه مهاباد، در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ رهبری این اتحادیه را بر عهده گرفت.

این گروه در تاریخ ۱۱/۶/۱۳۶۲ با محفل «سهند»، به رهبری منصور حکمت متحد شد و از اتحاد این دو، «حزب کمونیست ایران» متولد شد. حزب کمونیست ایران در سال ۱۳۷۰ نتوانست یکپارچگی خود را حفظ کند و ازآن‌پس به گروه‌های زیر منشعب شد:

  1. سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومله)، به دبیر کلی ابراهیم علیزاده.
  2. سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله)، به دبیر کلی عبدالله مهتدی.
  3. سازمان زحمتکشان کردستان (کومله)، به دبیر کلی عمر ایلخانی.
  4. حزب سوسیال‌دمکرات کردستان (کومله)، به دبیر کلی عبدالله کهنه‌پوشی.
  5. جریان سوسیالیستی کومله که توسط یک گروه رهبری می‌شود.

اقدامات کومله

کومله یکی از خشن‌ترین گروه‌های کمونیستی ایران بوده است و از ابتدای تشکیل تا کنون جز خیانت به مردم کرد، کشور ایران، انقلاب و نظام اسلامی چیز دیگری در پرونده خود ندارد. مهم‌ترین اقدامات کومله عبارتند از:

الف: جنگ با جمهوری اسلامی ایران

جمهوری اسلامی ایران از سال ۵۸ تا ۶۸، درجنگی بزرگ، با جبهه ضدانقلاب درگیر بود؛ جبهه‌ای متشکل از حزب دموکرات کردستان، گروه کومله، گروه رزگاری، فدائیان خلق، منافقین خلق، سلطنت‌طلب‌ها و همه نیروهای معاندی که در مقابل انقلاب قرار داشتند. این جنگ در شرایطی بود که ایران، به مدت ۸ سال از این مدت را به صورت همزمان، در جبهه‌ای به طول ۱۶۰۹ کیلومتر (۱۲۵۸ کیلومتر مرز خشکی و ۳۵۱ کیلومتر مرز آبی) با کشور عراق درگیر بود. در طول این مدت، اداره جنگ در محیط کردستان و برقراری امنیت در این منطقه، نیرو و هزینه بسیار بالایی را از جمهوری اسلامی گرفت که اگر می‌توانست این نیرو و هزینه را در برابر عراق به کار گیرد، تأثیر به‌سزایی در افزایش توان ایران و بر نتیجه جنگ داشت.

ب: ترور و ایجاد وحشت

کومله در طول درگیری با انقلاب اسلامی، ده‌ها هزار نفر از مردم بی‌دفاع کُرد و نیروهای رزمنده جمهوری اسلامی را به خاک و خون کشید. چه بسیار از بسیجیان و پاسداران که قربانی هوس‌های شیطانی دختران بی‌سروپای کومله شدند. دخترانی که هنگام رفتن به حجله، از داماد درخواست پیشکشی داشتند و آن چیزی جز ذبح پاسداران و بسیجیان نبود! صدها رزمنده، پاسدار و بسیجی توسط این گروه شکنجه شدند و هر کدام به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. یکی از اقدامات ضدانسانی و دهشتناک گروه‌های ضدانقلاب این بود که پوست صورت رزمندگان را به‌طور کامل می‌کندند و جنازه آنان را در کنار جاده‌ها قرار می‌دادند، تا بدین‌وسیله روحیه دیگران را تضعیف نمایند. چه انسان‌های پاک و جوانمردی که برای خدمت‌رسانی به مردم محروم کردستان بدین منطقه اعزام شدند ولی توسط گروهای ضدانقلاب به طرز فجیعی به شهادت رسیدند. کم نبودند مردان و زنان کردی که توسط کومله و دمکرات و دیگر گروه‌های ضدانقلاب به خاک و خون کشیده شدند. چه تعداد خانواده‌های کردی که اموالشان توسط گروه‌های ضدانقلاب به‌زور مصادره شد. این‌گونه اقدامات بود که زمینه تنفر مردم مسلمان کردستان از این گروه‌های الحادی و همکاری آنان با نیروهای انقلابی را فراهم کرد.

وضعیت فعلی کومله

همان‌طور که گفته شد این حزب به پنج شاخه منشعب شده که هر یک خود را کومله می‌نامد اما همگی درگیر اختلافات بین گروهی و درونی هستند. در حال حاضر، باقیماندگان این گروه، عمدتاً در کردستان عراق به سر می‌برند. نیروهای این حزب غرق در فساد جنسی شده‌اند و تعدادی از آنان در اثر همین بی‌بندوباری‌ها، به‌خصوص با نیروهای آمریکایی، گرفتار ایدز شده‌اند. درعین‌حال این گروه در فضای مجازی از طریق پایگاه «کومله ۱۹۱۷»]۱[ به فعالیت علیه نظام مشغول است.

پژاک

«پژاک» مخفف پارتیا ژیانا ئازادا کوردیستانی]۲[: به معنی همان «حزب حیات آزاد کردستان»، یک گروه شبه نظامی چپ‌گرا در کردستان ایران است که به گفته خودش «برای احقاق حقوق ملت کرد در ایران مبارزه می‌کند

گروه پژاک در ۴ آوریل ۲۰۰۳ (۱۳۸۳ شمسی)، در سالروز تولد عبدالله اوجلان، رهبر گروه «پ.ک.ک»، به عنوان شاخه ایرانی این گروه تاسیس شد.]۳[ این گروه معتقد به مارکسیسم و دارای مبانی فکری زیر است:

  1. نفی نظام خانواده و اعتقاد به اشتراک جنسی؛
  2. نفی سنت‌ها و آدابی که اخلاق جنسی را تأیید می‌کند؛
  3. نسبیت اخلاق به‌خصوص در رفتار خانوادگی.

پژاک معتقد است اخلاق زائیده توهم و تصورات ناشی از دین‌گرایی و تقید به خانواده می‌باشد و باید به‌طور کامل از صحنه اجتماعی حذف شود. در دیدگاه این گروه، دین افیون توده و موجب عقب‌ماندگی و عامل نظام طبقاتی است و لذا باید در محو آن کوشید؛ این اساسِ آموزه‌های مارکسیسم است.

عبدالرحمان حاجی احمدی به‌عنوان سرکرده «پژاک» شناخته می‌شود و هم‌اکنون در کشور آلمان سکونت دارد. پژاک نیز مانند دیگر فرقه‌های فاشیستی و مستبد، برای کنترل اعضای خود، از ابزارهای خاصی استفاده می‌کند که از جمله آنها، ممنوعیت ازدواج است. کمیته‌های انضباطی نیز بر اجرای این مقررات نظارت دارند و فرد خاطی را تنبیه می‌کنند. این‌گونه محدودیت‌ها، زمینه‌ساز بروز فساد اخلاقی فراوانی در این گروه شده است، خصوصاً که برخی از نیروهای گروه را نیز زنان تشکیل می‌دهند و طعمه خوبی برای فساد مردان ایشان می‌باشند.

حکمتیست

«حکمتیست»]۴[ انشعابی از حزب کمونیست کارگری ایران است که در ماه اوت ۲۰۰۴ میلادی، به رهبری کورش مدرسی اعلام موجودیت کرد. این حزب مارکسیستی، مخالف جمهوری اسلامی ایران است و برای سرنگونی آن و برقراری جمهوری سوسیالیستی مبارزه می‌کند.

در اطلاعیه اعلام موجودیت این حزب، در ۳ شهریور ۱۳۸۳ برابر با ۲۴ اوت ۲۰۰۴ آمده است:

در ایران، حزب کمونیست کارگری ـ حکمتیست برای تبدیل طبقه کارگر به یک نیروی قدرتمند اجتماعی و سیاسی، استقرار حکومت کارگری یعنی جمهوری سوسیالیستی و تحقق برنامه «یک دنیای بهتر» مبارزه می‌کند. سرنگونی جمهوری اسلامی یکی از ملزومات اولیه تحقق این هدف است.]۵[

فعالیت این حزب در جمهوری اسلامی ایران غیرقانونی است، به همین جهت مرکزیت آن در خارج از کشور، در اروپای غربی و آمریکای شمالی قرار دارد. رادیو و تلویزیون «پرتو»، رسانه‌های این حزب و نشریه «کمونیست» نیز ارگان آن است که به سردبیری علی جوادی منتشر می‌شود. همچنین این حزب از طریق پایگاه اینترنتی «حکمتیست»]۶[ نیز در فضای مجازی فعالیت دارد.

چپ‌های جدید

می‌توان گفت مارکسیسم، عکس‌العملی در برابر نظام ظالمانه سرمایه‌داری بود و برای سالیان طولانی توانست در بخش‌های وسیعی از جهان، انسان‌های بسیاری را به خود جذب کند. این جاذبه در اثر آموزه‌های الحادی و مخالف با فطرت این مکتب نبوده است، بلکه این موفقیت وامدار ظلم نظام سرمایه‌داری و به ستوه آمدن مردم از لیبرالیسم است. بنابراین، در نظام‌های عادلانه، زمینه‌ای برای بروز و رشد مارکسیسم وجود نداشته است؛ نفوذ این تفکر در ایران قبل از انقلاب نیز مرهون ظلم و بی‌عدالتی رژیم بود. در این میان پیروزی انقلاب اسلامی، پایانی بر آن ظلم‌ها و درنتیجه موجب از بین رفتن زمینه‌های رشد مارکسیسم در این کشور شد.

علاوه بر این، اعمال و رفتار گروه‌های مارکسیستی که بیانگر ماهیت وابسته آنان به قدرت‌های استکباری بوده، تصوری زشت در ذهن مردم مسلمان ایران باقی گذاشته و موجب از بین رفتن جاذبه این تفکر برای مردم ایران گردیده است. فروپاشی شوروی به‌عنوان مرکزیت گروه‌های مارکسیستی، نیز عامل دیگری بود که سبب شد نه‌تنها در ایران، بلکه در دنیا، مارکسیسم رو به افول بگذارد اما در دهه دوم بعد از انقلاب، حوادثی در ایران رخ داد که زمینه‌ساز بروز و ظهور مجدد این تفکر در بین برخی اقشار گردید. مهم‌ترین حوادث زمینه‌ساز عبارت بودند از:

سیاست‌های اقتصادی حکومت کارگزاران

دولت حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی که از آن با عنوان «دولت سازندگی» یاد می‌شود، از یک‌سو سیاست «تعدیل اقتصادی» را در پیش گرفت و از سوی دیگر، «تجمل‌گرایی» را یکی از اصلی‌ترین شعارهای خویش قرار داد. آقای هاشمی رفسنجانی در ۱۸ آبان سال ۱۳۶۹ در خطبه‌ای که به «خطبه مانور تجمل» مشهور شد، به بهانه مخالفت با زهد ریاکارانه، مسئولین کشور را به مانور تجمل دعوت کرد و امثال همین اظهارنظرها بود که زمینه‌ساز تجمل‌گرایی در کشور شد.

این سیاست و این شعار، زمینه‌ساز شکاف طبقاتی در جامعه انقلابی ایران و به دنبالش، موجب گرایش به مارکسیسم شد. در این میان، به‌خصوص مطرح شدن مسأله «خصوصی‌سازی دانشگاه‌ها»، تأثیر شدیدی در جذب برخی دانشجویان مستضعف به تفکرات مارکسیستی داشت.

سیاست تساهل و تسامح دولت اصلاحات

از شعارهای دولت سیدمحمد خاتمی که به «دولت اصلاحات» معروف شد، «تساهل و تسامح» بود که بیشتر به معنای تساهل و تسامح در ارزش‌های دینی و انقلابی طرح می‌شد.‌ این شعار و برخی شکاف‌ها و خلاءهای قانونی، در درجه اول، زمینه را برای انتشار کتاب‌های مارکسیستی و سپس، حضور مجدد احزاب و گروه‌های مارکسیستی فعال در خارج از کشور را آماده کرد. سورنا هدایت از فعالین چپ جنبش دانشجویی ایران، در مصاحبه با نشریه «حقیقت»، ارگان حزب کمونیست ایران در ۱۹ آذر ۱۳۸۳ می‌گوید: «بعد از دوم خرداد ۷۶ و ظهور جریان اصلاح‌طلبی با قدری آزادی اندیشه و تفکر در دانشگاه‌ها روبرو شدیم]۷[

وی سپس انتشار آثار مارکسیستی را به‌عنوان نمونه‌ای از «آزادی اندیشه» می‌شمارد و می‌گوید:

این کتاب‌ها در دست بسیاری دانشجویان که حتی گرایش چپ هم ندارند، دیده می‌شود. مثل «کاپیتال»، «هیجده برومر»، «نبردهای طبقاتی»، «درباره مسأله یهود»، «گروندریسه»، از مارکس و «منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت»، از انگلس و «اخلاق از دیدگاه لنین» که قانونی چاپ شدند. خیلی از این‌ها به چاپ چندم هم رسید. آثار صمد بهرنگی، آثار صادق هدایت و چوبک، رمان‌هایی چون «دن آرام»، «خرمگس» و کتاب «فلسفه و هنر از دیدگاه مارکس» و «واژه‌نامه فلسفی» در میان دانشجویان هواخواه دارد. نشر این حجم وسیع از کتاب‌های مارکسیستی و استقبال افراد در سنین مختلف، نشانه خونی تازه در کالبد جنبش چپ بود. البته نباید همه این مسأله را به حساب رشد چپ گذاشت، باید این‌را هم در نظر گرفت که با پیشرفت مناسبات سرمایه‌داری، استفاده کاربردی از کتاب‌های مارکسیستی هم مد شد.]۸[

این بود که مارکسیسم بعد از حدود دو دهه شکست و بیرون رفتن از سپهر تفکر ایرانی، مجدداً مطرح شد و افرادی را به خود جذب کرد. چپ جدید در ایران، عمدتاً در دو محیط دانشجویی و کارگری مطرح شد.

در ادامه مهم‌ترین گروه‌های چپ جدید در ایران را معرفی می‌کنیم.

دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب (داب)

هسته اولیه این گروه را دانشجویانی از دانشکده‌های اقتصاد و هنرهای زیبای دانشگاه تهران و نیز دانشگاه هنر تهران، در سال ۱۳۸۱ تشکیل دادند. این دانشجویان عمدتاً از خانواده‌هایی نیمه‌مرفه بوده و گرایش به مارکسیسم داشتند. تشکیل این گروه خود چند مرحله داشت:

مرحله اول: تشکیل هسته‌ها و گروه‌های مطالعاتی

آنان کار خود را با تشکیل هسته‌های مطالعاتی آثار صمد بهرنگی، صادق هدایت و در گام بعدی مطالعه آثار مارکس و لنین و دیگر نویسندگان این نحله فکری شروع نمودند.

مرحله دوم: انتشار نشریه

این افراد در گام بعدی به انتشار نشریات دانشجویی روی آوردند. نشریاتی که برخی به صورت قانونی و از طریق صدور مجوز از جانب هیأت نظارت بر نشریات دانشجویی و برخی نیز به صورت غیرقانونی منتشر می‌شد. از نشریات چپ مارکسیستی منتشر شده در بین سال‌های ۱۳۷۹ لغایت ۱۳۸۵، می‌توان به «دانشگاه و مردم»، «خاک»، «گوزن‌ها»، «پیشاهنگ»، «آرمان نو»، «گون»، «آفتابکاران»، «پندار»، «توقیف شد»، «نما»، «درفش کاویانی»، «کار و اندیشه»، «انجمن شفاهی»، «پویان»، «لوگوس»، «رود»، «آتش»، «ناقوس سبز»، «نوای نو»، «به‌پیش»، «هومان»، «آغازی نو»، «بیل و کلنگ»، «تلنگر»، «اشتراک»، «نسل سوم»، «ستیز»، «بارو»، «برابری» و «گلوگاه» اشاره کرد که برخی بعد از مدتی انتشارشان متوقف شد و برخی دیگر هنوز هم منتشر می‌شوند. بسیاری از نشریات مذکور، توسط کانونی به نام «رستا» با یکدیگر هماهنگ می‌شدند.

مرحله سوم: ساماندهی وبلاگ‌های دانشجویی

این گروه همزمان با گسترش اینترنت در ایران و به دلیل هزینه پایین وبلاگ‌نویسی، در این عرصه نیز فعال شد. وبلاگ‌هایی چون «دانشجویان آزادی‌خواه و برابری‌طلب»، «دانشجویان سوسیالیست پلی‌تکنیک»، «به سوی سوسیالیست»، «۱۹ بهمن»، «دانشجویان سوسیالیست»، «علیه وضعیت موجود»، «حواری خورشید»، «بافنده»، «دانش سرخ»، «فردای سرخ»، «ندای سرخ»، «فریاد سرخ»، «سلام سوسیالیسم»، «پژواک دانشجو»، «طنین دانشجو»، «انجمن دانشجویان آزادی‌خواه» و «گاهی برای آگاهی»، نمونه‌هایی از فعالیت این گروه در فضای مجازی است.

مرحله چهارم: نفوذ در تشکل‌ها و تشکیل کانون‌های دانشجویی

نفوذ دانشجویان مارکسیست در تشکل‌های قانونی دانشجویی و نیز تشکیل کانون‌های دانشجویی مارکسیستی در این مرحله صورت پذیرفت. کانون‌هایی چون «کانون اشتراک»، «سازمان فرهنگی ورزشی چیا»، «کانون امروز»، «گروه رُستا»، «کانون آفتاب‌کاران» و «کانون چپ نو»، در سازمان ملی جوانان و دیگر سازمان‌های ذی‌صلاح به ثبت رسیده و به محملی برای برگزاری کلاس‌های تئوریک و جلسات هماهنگی با گروه‌ها و سندیکاهای کارگری بدل گردیده است.

سوسیالیست‌های کارگری (چپ کارگری)

دومین گروه از چپ‌های جدید در ایران، سوسیالیست‌های فعال در محیط کارگری هستند که از سال ۱۳۸۶ تشکیل شدند.‌ این گروه که در هماهنگی کامل با چپ دانشجویی و در حقیقت انشعابی از آن است، هدف خود را «دستیابی به سوسیالیسم کارگری» و درنهایت، «برقراری مالکیت عمومی بر ابزار تولید» قرار داده و با شعار «دانشجو، کارگر، اتحاد، اتحاد» حضور خود را در برخی تجمعات اعلام نموده است.

چپ کارگری در مراکز کارگری، به صورت مخفیانه فعال است و در فضای مجازی نیز از طریق وبلاگ‌هایی مانند: «پراود»، «میلیتانت»، «روزمرگی‌های شهری»، «عمو کیوان»، «آوای دانشگاه» و «کارگری راه کارگر»، به تبلیغ ایده‌های خویش مشغول است.

سوسیالیست‌های دموکرات (چپ‌های میانه‌رو)

این گروه در سال‌های ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ اعلام موجودیت نمود و خط‌مشی خود را «اصلاح نظام سرمایه‌داری و بنیان نهادن سرمایه‌داری سودمند به حال طبقه بی‌بضاعت» اعلام کرده است. این گروه هم در بین قشر دانشجو و هم در میان قشر کارگر فعال است و از طریق نشریاتی مانند «تابوت» و وبلاگ‌های دانشجویی چون «سلام دموکرات» و نیز رادیوهای اینترنتی «آوای کار» و «آوای دیگر» به تبلیغ مرام خویش مشغول است.

همان‌طور که از نام این گروه بر می‌آید، گروهی میانه‌رو است و نسبت به دو گروه اول، نرم‌تر برخورد می‌کند. البته به نظر می‌رسد میانه‌روی آنان بیشتر به نامناسب بودن زمینه برای فعالیت‌های تند و افراطی مربوط می‌شود و احتمالا در صورت مهیا شدن زمینه، به فعالیت افراطی روی خواهند آورد؛ زیرا ذات تفکر مارکسیستی غیر از این نیست.

 

»برگرفته از کتاب جریان‌شناسی احزاب و گروه‌های زاوبه دار در ایران به قلم مصطفی اسکندری«


[۱]. نامه رهبر، شماره ۴۱۲، ۳ آبان ۱۳۲۳، ص ۲.

[۲]. احسان طبری، پیشین، ص ۴۳٫

[۳]. نشریه فوق‌العاده نوید، روز سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۵۶٫

[۴]. www.tudehpartyiran.org

[۵]. احسان طبری، پیشین، ص ۲۹۵٫

[۶]. http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/2499

[۷] . http://www.kurdistanmedia.com

[۸]. http://www.fadaian.org

[۱]. http://komaleh1917.blogfa.com

[۲]. PJAK: Partiya Jiyana Azad a Kurdistanê.

[۳]. رهبری فعلی این گروه در حال حاضر با فردی به نام جمیل بایک، معروف به جمعه است.

[۴]. Hekmatist.

[۵]. اطلاعیه اعلام موجودیت حزب کمونیست کارگری ایران ـ حکمتیست،

http://www.hekmatist.com/nashriyeHekmat/1/H1-asnad_26_km.htm.

[۶] . www.hekmatist.com

[۷]. مصاحبه با یکی از فعالین چپ جنبش دانشجوئی ایران، در:

http://www.cpimlm.com/showh3.php?Id=102&p=19

[۸]. همان.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی