-
سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۲۳ ق.ظ
نگاهی به کارویژه فرید مدرسی در حوزه|بخش دوم
ایجاد پایگاه برای جریان اصلاح طلبی در حوزه
همانطور که مدرسی خود مینویسد: « فضای رسمی حوزه و ساختار مدیریتی آن هیچگاه با اصلاح طلبان از در دوستی وارد نمیشود. اگرچه تعاملاتی در مقاطع تاریخی وجود داشت، اما این تعاملات به روابط صمیمانه مبدل نشده بود. از این رو، متنفذین این بخش حاضر به همکاری نبودند و به ما روی خوشی نشان نمیدادند.»
پس باید فقدان پایگاه حوزوی جریان اصلاح طلبی را چاره کرد. فرید مدرسی میکوشد با ارتباط گیریهای گسترده و تقویت برخی مواضع و برجسته کردن چهرههای منتقد در واقع جای پای جریان متبوع خود را مستحکم نماید. این امر را از طریق راهبردهایی که در ادامه اشاره میشود، پیگیری میکند.
اما هدف از این پایگاه اجتماعی چیست؟
اینکه اصلاحات در حوزه پایگاه داشته باشد، یعنی اندیشه اصلاح طلبی که در نقطه مقابل مکتب فکری امام خمینی و مقام معظم رهبری است، برجسته و تقویت شود. از این منظر اندیشه سکولاریسم در حوزه باید نهادینه شود. اینکه حوزه و به عبارت روشنتر، دین نباید دخالت حداکثری در امر سیاست به معنای عام آن داشته باشد. در ادامه اشاره خواهیم کرد که وی دنبال مدلهای بدیل حضور اجتماعی برای حوزویان است، مدلی که بتواند سبک حیات اجتماعی امام خمینی و مقام معظم رهبری که مبتنی بر اندیشه سیاسی – اجتماعی اسلام ناب است را تحت الشعاع قرار داده و به محاق ببرد.
راهبردهای ایجاد پایگاه اجتماعی
تقویت جریان منتقد و یارگیری از جریان خاکستری
برای تقویت پایگاه اصلاح طلبی و اندیشه منتقد جریان انقلابی باید از درون حوزه مدد گرفت. فرید مدرسی به خوبی میداند کسی از بیرون حوزه نمیتواند به صورت مستقیم بر حوزه اثر بگذارد. پس باید حرفهای مورد تمایل او و اصلاح طلبان از زبان حوزویان بیرون آید لذا او با سرمایه گذاری اجتماعی چند ساله، با طیف وسیعی از حوزویان ارتباط گرفت که بخش قابل توجهی از ایشان یا منتقدهای جدی نظام به شمار میآیند و یا خاکستریهای متمایل به منتقدین و یا رسماً مخالفین جریان انقلاب هستند.
شناسایی این افراد، ارتباط گیری، مصاحبه گرفتن و به سخن درآوردن ایشان و در نهایت برجسته سازی مواضع آنها و چهره سازی از ایشان فرآیندی است که مدرسی در این سالها در پیش گرفته است. مدرسی به خوبی میداند برخی در حوزه تمایل ویژهای به کنارهگیری از سیاست دارند و از طرفی منتقد انقلاب اسلامی هستند. این افراد و اندیشه و گفتار آنها باید در سطح وسیع برجسته سازی شود تا یارای مقابله با تفکر مستقر انقلاب را داشته باشد.
ارتباط گیری هدفمند با چهرههای شاخص حوزوی
وی علاوه بر ارتباط گیری با چهرههای منتقد و گاه مسئله دار با چهرههای شاخص حوزوی که اتفاقاً ارتباطی با فضای فکری وی نیز ندارند، ارتباط گرفت. او حتی گستره ارتباط گیری خود را به حوزه علمیه قم محدود نکرده و در حوزه نجف نیز ارتباطاتی را پی گرفته است.
حُسن ارتباط با این افراد موجب خوش گمانی به وی و جریان متبوعش شده و ادامه حضور وی در قم را تسهیل میکند. او به خوبی میداند در قم کوچکترین خطا، موجب حذف او خواهد شد لذا بسیار محتطانه عمل میکند تا مبادا از دایره حضور حوزوی حذف نشود. پس وی نیازمند تأیید یا حداقل خوش گمانی چهرههای شاخص و مقبول حوزوی است.
جریان سازی رسانهای و مسئله سازی انحرافی
فرید مدرسی سعی میکند شاگرد خوبی برای محمد قوچانی باشد. هر چند هنوز پختگیها و وزانت قوچانی را پیدا نکرده است ولی تلاش میکند گام به گام رشد کند. یکی از اقدامات وی در حوزه تلاش در مسیر «مسئله سازی های انحرافی» است. مسئله سازی به این معنی که همه توجهات را به یک امر معین معطوف دارد. حال این امر میتواند فی حد نفسه اصلی یا فرعی باشد ولی وقتی همه توجهات به آن معطوف شد، عملاً مسئله اصلی شده است.
گاه اتفاقی که یک «مسئله» به شمار نمی آید را با کار رسانه ای به «مسئله» تبدیل می کنند. همه توجهات به آن معطوف شده و همه از آن سخن می گویند. در حالی که یا اساسا آن مسئله هیچ اهمیتی ندارد یا وسیله ای برای تعقیب هدفی دیگر است یا برجسته شدن آن زمینه به فراموشی سپردن مسئله اصلی را پدید می آورد.
خط رسانهای و عملکرد کانال تلگرامی مدرسی
فرید مدرسی سال هاست کانال معروفی در تلگرام دارد. بر خلاف تصور عمومی که وی به تنهایی این کانال را اداره می کند، این کانال با همکاری تیمی در حدود ۲۰ نفره اداره می شود که عملا هیئت تحریریه کانال وی به شمار می آیند. این هیئت تحریریه در یک گروه تلگرامی با هم مرتبط بوده و روند کانال را ارزیابی می کنند. گاه بحث و جدل های جدی بین آن ها رخ می دهد. به گزارش برخی اعضای این هیئت تحریریه فرید مدرسی برخلاف ظاهر آرامش، کمی عصبانی مزاج است و زود از کوره در می رود. او در این کانال و بعدها در توئیتر اهداف خود را پیگیری می کند. برخی از اقدامات وی در این کانال که به بحث ما مربوط است، از این قرار است:
پوشش رسانهای نشست اساتید
وی در توئیتر و کانال خود، اخبار «نشست دوره ای اساتید» را پوشش میدهد. او حتی پا را از پوشش رسانهای فراتر نهاده و در قامت ارگان رسانهای و روابط عمومی نشست عمل میکند. انتقادات به نشست را پاسخ میدهد، عملکردها نسبت به نشست را به نقد و چالش میکشد، و هر اقدامی که موجب تقویت نشست میشود را در دستور کار خود قرار میدهد. کافی است هشتک #نشست_دوره_ای_اساتید را در رسانههای منسوب به وی جستجو کنید، آنگاه حجم پرداختن وی به این مسئله را در مییابیم. در ادامه به صورت موردی تنها به برخی مصادیق و بعد تنها برخی سر خبرها و تیترهایی که وی درباره نشست در کانال تلگرامیاش کار کرده است اشاره میکنیم:
یکی از اعضای نشست اساتید گزارشی ناقص از جلسات بین اعضای جامعه مدرسین و نشست اساتید مطرح کرد. فرید مدرسی نیز بسیار ذوق زده از این گزارش یک طرفه و ناقص به بازتاب آن با ادبیاتی خاص پرداخت. ادبیاتی که به مخاطب چنین القا میکند که نشست، مجموعهای مظلوم است که جامعه مدرسین به عنوان نهاد منتسب به جریان انقلابی در صدد خاموش کردن آن بوده است. با توجه به تیپ شناسی مخاطبین کانال وی، میتوان دریافت وی در پی ایجاد علاقه و حساسیت در بین مخاطبین عمومی و روشنفکری نسبت به یک جریان جدید حوزوی است. تیتر گزارش وی چنین بود:
«انحلال “نشست دورهای اساتید”؛ پروژه جامعه مدرسین؛ خبری که هنوز جامعه مدرسین تایید یا تکذیب نکرده:
مفیدالدین حسینیآملی، یکی از اعضای “نشست دورهای اساتید حوزه علمیه قم” از کلید خوردن پروژه انحلال نشست از سوی جامعه مدرسین در جلسه اخیر این تشکل پرده برداشت و به صراحت گفت: “با مذاکرات مکرر فهمیدیم که آقایانِ جامعه مدرسین بنا دارند که این نشست را منحل کنند… [در جریان مذاکرات فیمابین اساسنامهای نوشتند که سه بند داشت:] اول این که کسی که میخواهد در مجمع عمومی اساتید عضو شود، باید مورد تایید جامعه محترم مدرسین باشد، دوم اینکه هر تصمیمی در این مجموعه باید به تایید جامعه مدرسین برسد و سوم این که جامعه مدرسین بر اساس اعتقادات و راهکارها و ضوابطی که دارد، هر زمان صلاح دید، میتواند مجمع عمومی اساتید را منحل کند؛ ما به هیچ وجه زیر بار این سه اصل نرفتیم…»
برخی دیگر از تیترهایی که وی درباره نشست در کانال خود منتشر کرده است از این قرارند:[۱]
- سید محمدجواد علویبروجردی در جلسه اخیر نشست دورهای اساتید حوزه علمیه قم: بنده کسی نیستم که از مسئولیت شانه خالی کنم. از روز اول بودهایم و حرف دل اساتید را میزنیم. شما اساتید به بنده رای دادهاید؛ من باید حافظ منافع شما در این حوزه باشم، فلذا من برای حفظ حقوق شما میایستم. اگر آقایان خوششان نمیآید، بنده کسی نیستم که از مسئولیت فرار کنم… این برخوردها در شان حوزه نیست.
- چرا اعرافی در نشست دورهای اساتید از “حوزه انقلابی” سخن نگفت؟
- آیت الله وحید خراسانی شب گذشته در اجلاسیه نشست دورهای اساتید حوزه علمیه قم با موضوع «وظایف روحانیت در عصر حاضر» سخنرانی کرد و گفت …
- سید میرمحمد یثربی شب گذشته در نشست دوره ای اساتید دروس سطوح عالی و خارح حوزه علمیه قم در بیت آیت الله وحید خراسانی سخنرانی کرد و گفت …
- کاظم قاضی زاده، از اساتید خارج حوزه علمیه قم دیشب در نشست دوره ای اساتید سخنرانی کرد و گفت:…
- اجلاسیه نشست دوره ای اساتید حوزه قم با موضوع «وظایف روحانیت در عصر حاضر» با حضور حدود هزار نفر در بیت آیت الله وحید خراسانی برگزار شد. در این جلسه آیت الله وحید “هفتاد دقیقه” سخنرانی کرد.
- اختصاصی: بعد از ظهر امروز، دیدار جمعی از اعضای نشست دوره ای اساتید حوزه علمیه قم با آیت الله شبیری زنجانی
- اختصاصی: دبیر دبیرخانه نشست دوره ای اساتید خبر برخی سایت ها مبنی بر فعالیت این تشکل در انتخابات خبرگان و تنظیم فهرستی موازی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را تکذیب کرد.
- محمدرضا نایینی گفت: نشست دوره ای اساتید یک تشکل صنفی است و هیچگونه فعالیت غیرصنفی ندارد و نخواهد داشت.
- اختصاصی: نشست دوره ای اساتید حوزه علمیه قم با حضور آیت الله صافی گلپایگانی
- اختصاصی: هم اینک نشست دوره ای اساتید حوزه علمیه قم با آیت الله صافی گلپایگانی در حال برگزاری است. در این نشست حدود هزار استاد سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم حضور دارند. این نشست در دفتر آیت الله صافی گلپایگانی در قم برگزار شده است.
همانطور که ملاحظه شد، وی در قامت روابط عمومی نشست دورهای اساتید، به پوشش اخبار برنامه ها و مواضع این مجموعه میپردازد. او نمیتواند علاقه بی حد خود به نشست را پنهان کند. جالب اینکه بسیاری از اخباری را که از نشست منتشر میکند، تحت عنوان «خبر اختصاصی» از آن ها یاد میکند. مگر چه نسبتی بین فرید مدرسی اصلاح طلب و نشست دورهای اساتید است که اخبار دسته اول و اختصاصی از آن را چنین فردی باید پوشش دهد؟
معرفی نشست اساتید به عنوان مرجعیتی جدید به جامعه و طیف روشنفکری
فرید مدرسی در اقدامی جالب توجه اقدام به نظر سنجی بین کاربران کانالش درباره نشست دورهای اساتید کرد. این اقدام روشی برای معرفی نشست و ایجاد حساسیت در مخاطب نسبت به پدیدهای جدید است. نوع خبر، تیتر خبر و شیوه تنظیم محتوای خبر به گونهای است که حساسیت مخاطب را برانگیخته و برای طیف اصلاح طلب، روشنفکر و منتقد نظام جذاب است. مدرسی با پوشش اخبار نشست اساتید میکوشد به نوعی غیر مستقیم این مجموعه را در ذهن مخاطب رسمیت بخشیده و به نوعی مرجعیت اجتماعی جدیدی در پایگاه حوزه برای مخاطب خاص خود ایجاد نماید. پوشش اخبار نشست از سوی مدرسی به نظر با چنین هدفی در حال پیگیری است. وی در کانال خود که قریب به ۱۰ هزار عضو دارد نوشت:
«”نشست دورهای اساتید” یک تشکل حوزوی در قم است. آیا تاکنون آن را میشناختید؟
🔹 خیر، نامش را هم نشنیدهام: ۶۴%
🔹 تاحدودی: ۱۷%
🔹 کاملا: ۱۲%
🔹 خیر، فقط نامش را شنیدم: ۷%
جالب آنکه نتایج نظرسنجی قابل تأمل است. عمده مخاطبین کانال فرید مدرسی اساسا حتی نامی از نشست اساتید نشنیدهاند. همین نشان میدهد وی با هدفی خاص در حال پوشش رسانهای نشست است وگرنه این مخاطب هیچ آشناییای با مجموعه نشست نداشته و شاید اخبار نشست برای وی به خودی خود فاقد اهمیت و جذابیت باشد.
حساسیت زدایی و نفی دوگانه «حوزه انقلابی – حوزه سکولار»
در حالی که رهبر معظم انقلاب چند سالی است صریحا از خطر انقلاب زدایی از حوزه و حوزه سکولار سخن می گویند، فرید مدرسی می کوشد به نفی این مفهوم بپردازد.
فرید مدرسی به خوبی میداند اگر او و جریان متبوعش و آنهایی که در حوزه به ایشان دل بسته است، با بر چسب «جریان سکولار» شناخته شوند دیگر نمیتوانند به راحتی اهداف خود را دنبال کنند. در حالی که رهبر معظم انقلاب چند سالی است صریحا از خطر انقلاب زدایی از حوزه و حوزه سکولار سخن میگویند، وی میکوشد به نفی این مفهوم بپردازد. او در فرازهای مختلف این هدف را دنبال میکند. به برخی موارد در ادامه اشاره میکنیم.
او در مطلبی که با هدف حساسیت زدایی از تعبیر حوزه غیر انقلابی به نگارش درآمده است با تحریف صریح اندیشه رهبری فرزانه انقلاب میکوشد دو گانه حوزه انقلابی و غیر انقلابی را به کلی انکار نماید. وی در یادداشتی با عنوان «حباب انقلابی – غیر انقلابی در قم» مینویسد:
«چرا آیتالله خامنهای از “حوزه انقلابی” سخن میگویند؟
دوقطبی حامیان و مخالفان نظام در قم “حُباب” است؛ حبابی که با قصد بهرهبرداری سیاسی، جریانی، فردی، خویشاوندی یا عدم اطلاع دقیق، تشریح، تعمیق و بزرگ شده است؛ بادکنکی که گاهی در داخل کشور و گاهی در بنگاههای رسانهای و اندیشکدههای خارج از ایران در آن دمیده میشود. این دو قطبی گاهی در واژگان مختلف جانمایی میشود: حوزه انقلابی/غیرانقلابی، حکومتی/سنتی و… . [این ادعا برآمده از دریافتی میدانی از حوزه است.]
واقعیت این است که در درون حوزه علمیه قم خط قرمزی به نام “جمهوری اسلامی ایران” وجود دارد و منتقدان سیاستورزی حاکمان و حتی منتقدان نظریِ ایدئولوژی نظام هیچگاه از این امر تخطی نکرده و در محافل خصوصی نیز به صراحت اجازه خدشه به این خط قرمز را نمیدهند. چه خوشایند برخی باشد و چه ناخوشایند؛ بر این باور دارند.
منظور از “حوزه”، حاشیهنشینان نیستند که نه تاثیری در حوزه دارند و نه در کالبد حوزه قرار گرفتهاند. منظور اساتید، فضلا و علمای حوزه هستند که در تشکلهای حوزوی یا نهادها و بیوت صاحب تصمیمسازی و جایگاه هستند. اینها برخلاف ذهنیت خارجنشینان حوزه، تطبیقی با آرایش سیاسی/فکریِ مرسوم ندارند. پس تعجببرانگیز است که چگونه آن شخصیت یا تشکل یا نهاد حوزوی این موضع را گرفت یا آن رفتار را انجام داد.
در رخدادها و مراسمهای درون حوزوی و فراحوزوی میتوان نکاتی را یافت که دو قطبیِ کاذب را رد میکند؛ از حضور سرآمدان جریان سنتی حوزه کنار مقامات نظام تا مواجهه طرفداران حکومت برابر اقدام نادرست افراد منتسب به حکومت. آنانی که میخواهند حوزوی باشند و بمانند و در آینده خود تنها به این مسیر میاندیشند، حاضر نیستند اصول حوزوی را قربانی دیگر ارزشها کنند. البته ملبسانی هم هستند که آتیه خود را خارج از حوزه طراحی کردند و میتوانند گاهی از اصول حوزه بگذرند.
تلاش برخی برای پویا نگاه داشتن این دوقطبی انقلابی/غیرانقلابی که در اصل همان دوقطبی حامیان نظام و مخالفان آن است، را نمیتوان رد کرد و مشهود است؛ سازندگان آن، اینگونه قطببندی را راحت کردن حلِّ مسئله میپندارند. همچنین برای برخی در داخل و خارج ایران، این دوقطبی نافع است و بسترساز. اما در واقع، این دو قطبی کاذب است؛ حتی اگر اکنون با حمایتِ رسانهای، زنده قلمداد شود تا چند صباحی دیگر مرگ این دوقطبیِ متولد نشده را رسما باید به سوگ بنشینند.
سوالی مطرح میشود که چرا آیت الله خامنهای از “حوزه انقلابی” سخن میگویند و بارها حوزویان را خطاب قرار دادهاند؟!
به نظرم، دقیقا این تز در جهت نفی چنین دوقطبی است و در راستای تقویت همراهی کالبد حوزه از نظام. معتقدم ایشان کلیت حوزه را انقلابی میدانند و حوزه انقلابى را همان ماندگاری خط قرمز جمهورى اسلامى در حوزه ترسیم میکنند که کلیت حوزه نیز وفادار است به آن. آیتالله خامنهای بیش از همه شخصیتها و جریانهای حکومتی کالبد حوزه را میشناسند و تعاملهای مستقیم و غیرمستقیم هم موید این مسئله است؛ تاییدات مکرر بر مرجعیت نجف در مقاطع گوناگون و نیز روابط علنی و نیمهعلنی با مراجع تقلید قم (در تهران، قم، مشهد) نیز نشانههایی از این امر است. اما برخی جریانها در درون حکومت به دلیل ناآشنایی، و برخی جریانهای خارج ایران برای پروژه تقابلسازی با جمهوری اسلامی، این تقسیمبندی را تقویت میکنند. این تلاشهای آگاهانه یا ناآگاهانه ممکن است عمر این حُباب را بیشتر کند اما توان حیاتبخشی به آن را ندارد.»
وی با انتشار مطلبی از محمد جواد فاضل همان هدف را از زبان چهرهای سرشناس دنبال میکند. وی سخنان استاد فاضل را چنین منتشر میکند:
«در حوزه ضدانقلاب نداریم»
«محمدجواد فاضللنکرانی: هرچه فکر میکنم منظور این آقایانی که میگویند “حوزه سکولار” است را نمیفهمم. اولاً سکولار یعنی بیدینی و نفیِ دین و ثانیاً از لوازم دیگر آن، جدایی دین از سیاست است. هیچکدام از این دو شاخصه در حوزه نیست… معتقدم ما امروز در حوزه ضدانقلاب نداریم.
به هیچ وجه این فرمایش بعضی از بزرگانِ جامعه مدرسین را قبول ندارم که امروز دو فکر در حوزه داریم که یکی از آنها به بهانه استقلال حوزه، مسئله جدایی دین از سیاست را دنبال میکند! حوزه ما و اساتید ما که بیش از هزار نفر هستند، همگی انقلابیاند. انقلابی بودن هم به فرموده رهبری مراتبی دارد؛ یکی با حدّت و شدّت و زیاد و دیگری هم کمی نرمتر. همه نباید به یک نحو باشند و افراد با هم تفاوت دارند.
امروز در حوزه کسی را نداریم که نظام اسلامی و رهبری را قبول نداشته باشد و واقعا بخواهد منکر شود؛ اگر هم باشند اقلیتی غیرقابل اعتنا هستند. امروز نباید بگوییم در حوزه ما دو فکر وجود دارد. من وقتی این حرف را شنیدم، بسیار ناراحت شدم؛ این حرف جفایِ بزرگ به حوزه است.»
پوشش مواضع افراد مسئلهدار و زاویهدار
او هدفی بالاتر از نشست را دنبال میکند. پس برای تأمین آن هدف که تقویت سکولاریسم در حوزه است، باید اقدامات فراتری انجام دهد. از همین روی به پوشش رسانهای افراد مسئلهدار و یا زاویهدار در حوزه میپردازد. برخی افرادی که پیش از این نه چندان شناخته شده بودند و نه چندان جدی گرفته میشدند، امروز از طریق افرادی چون فرید مدرسی برجسته و بزرگ نمایی میشوند. در این مورد از ذکر مصداق پرهیز میکنیم ولی مرور صفحات کانال وی به خوبی این مطلب را به مخاطب نشان میدهد.
حمله، تخریب و تنقیص جریان انقلابی
او مانند دیگر اصلاح طلبان کینه خاصی از آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی و امثال این بزرگواران دارد. پس گاه و بیگاه به ایشان میپردازد و میتازد.
اما وی به همین ها اکتفا نمیکند. بلکه به تخریب، تنقیص و حمله به جریان انقلابی و چهرههای شاخص این جریان نیز میپردازد. او مانند دیگر اصلاح طلبان کینه خاصی از آیت الله مصباح یزدی و آیت الله یزدی و امثال این بزرگواران دارد. پس گاه و بیگاه به ایشان میپردازد و میتازد. نگاهی به آرشیو مقالات و یادداشتهای وی در وبلاگش نشان میدهد تحلیل و نقد اندیشه و عملکرد آیت الله مصباح یزدی و آیت الله محمد یزدی چقدر برای وی دارای اهمیت است.
وی پس از نامه آیت الله یزدی خطاب به آیت الله شبیری زنجانی در انتقاد از دیدار ایشان با سید محمد خاتمی، یادداشتی با این عنوان منتشر میکند: «محمد یزدی ۸۷ ساله چگونه بود؟» وی در این یادداشت جهتدار چهرهای غیر منطقی، عصبی و متعصب از آیت الله یزدی ارائه میدهد. او مینویسد:
«محمد در اصفهان متولد شد و پدرش علوم غریبه میدانست. او به تبع پدر در محله یهودینشین اصفهان سکنی گزیده بود: «در ایام طفولیت در منزل برخی از یهودیها رفتوآمد داشتم و این مربوط به زمانی بود که هنوز اسرائیل تشکیل نشده بود.
محمد یزدی مجذوب کتاب «حکومت اسلامی» فدائیان اسلام شد و درباره آنان گفت: «آنان دارای فکری روشن نسبت به احکام و مبانی اسلام بودند… دارای صفا، خلوص و اعتقاد عمیق به اسلام بودند.» او در تبعید در کرمانشاه و شاهآباد غرب برای گروههای مسلح سلاح گرم تهیه میکرد و اسلحهای نیز برای خود تهیه کرد و به قم آورد. او خود میگوید: «بنده خوشبختانه از همان ابتدا در شمار طلاب جری و زوردار بودم.
او در آن دوره که خط آیتالله شریعتمداری و انقلابیون هنوز کاملا جدا نشده بود، هم اعتراض میکرد: «سرانجام موفق شدم به اندرونی بروم. آقای شریعتمداری در بستر بیماری افتاده بود. من با همان حالت غضبناک عرض کردم: «آخر شما چه جور آیتاللهی هستید که اجازه میدهید این اتفاقات بیفتد؟ روز روشن آمدهاند و یک روحانی بزرگوار را در منزلش مورد ضرب و جرح قرار دادهاند و شما به گونهای عمل میکنید که گویی اتفاقی نیفتاده است.» …. و حتی در جلسهای پیش از انقلاب به همراه آقایان «ناصر مکارم، حسین نوری و احمد آذری» به دیدار آیتالله شریعتمداری میرود؛ میگوید: «آنقدر سماجت بنده ادامه یافت که آقایان مکارم و نوری مرا از ادامه صحبت بازداشتند.»
او در آستانه انقلاب هم به تشکیل گروه مسلحانهای در جمع قمیها روی آورد؛ در روزهای پایانی رژیم پهلوی یکی از نیروهای بازداشت شده ساواک به او گفت: «شما همه کاره هستی. بدون شما هیچکس کاری نمیکند.» او در این ایام از فردی به نام «حاج غلام» یاری میگرفت که خود اینگونه او را توصیف میکند: «حاج غلام شخص قوی و تنومندی بود که خیلیها از او میترسیدند و سرش درد میکرد برای کارهای بزن بهادری! هر وقت در جایی به بنبست کشیده میشد و تکلیف احساس میکردیم، به حاج غلام متوسل میشدیم و او هم خودش را ملزم میکرد تا کاری را که از او خواستهایم، تمام و کمال انجام دهد… حاج غلام شبانه با نوچههایش وارد عمل شد و تمام آنها [مجاهدین خلق] را تارومار کرد.
… پس از پیروزی «محمد خاتمی» در انتخابات ریاستجمهوری بار دیگر سخنرانیهای آتشین یزدی، آن هم در مقام ریاست قوه قضائیه شکوفا شد. در حوادثی همچون ظهور روزنامههای منتقد و پرونده شهرداری تهران، نمایی از مواضع صریح و تند محمد یزدی در نماز جمعه تهران به چشم میآمد که در کنار او، سخنران پیش از خطبهها یعنی محمدتقی مصباحیزدی زوجی تند و تیز را به نمایش میگذاشت که انگشت اشاره آنها به سوی اصلاحطلبان نشانه رفته بود.»
این یادداشت که کاملا مغرضانه به نگارش درآمده است تصویری تک بعدی و خشن و عصبی از یک شخصیت برجسته انقلابی ارائه می دهد. فرید مدرسی نمی تواند احساس خود نسبت به جریان انقلابی را کتمان کند. پس نفرت را با قلمش منتشر می کند.
دروغ پردازی و فضاسازی، ترویج اخبار کذب
فرید مدرسی که جوانی روزنامه نگار است و حیات صنفی خود را در ویژه بودن و برخورداری از اخبار دسته اول می داند، گاه برای افزودن به جذابیت های خود و خودنمایی بیشتر اقدام به نشر اخبار کذب نیز می کند. اگر کسی معتقد باشد که هدف وسیله را توجیه می کند، از دروغ گفتن نیز إبایی ندارد. البته گاه این اخبار غیر واقعی دلایل دیگری داشته است که گاه موجب عصبانیت مدرسی جوان نیز شده است.
او علاقه شدیدی به تعبیر «اختصاصی» برای خبرهایش دارد تا همه او را ویژه، برخوردار از خبر های دسته اول و یک مبنع خبری قابل اتکا بدانند. البته در این میان گاه و بیگاه نیز سنگ او به هدف نیز می خورد. در ادامه تنها به یکی از این خبر پراکنی های کذب وی اشاره می کنیم.
وی در خبری کوتاه نوشت: سید محمد مهدی میرباقری به عنوان امام جمعه تهران منصوب میشود.
فقر اخلاق حرفهای و توسل به اخبار کذب و تخریب رقیب با هر ابزار و ادبیاتی، امری است که این جریان به آن مبتلا هستند.
خبری کوتاه که به سرعت در همه رسانهها پخش شد. خبری که هیچ پایه و اساسی نداشت و حتی آیت الله میرباقری نیز از آن بی خبر بود. اما اصل ماجرا چه بود؟
فرید مدرسی با رصد جریان انقلابی و آینده این جریان میکوشد چهرههایی را که امکان هدایت و راهبری این جریان را بالقوه و یا نسبتا بالفعل دارا هستند، پیش از آنکه موقعیت تثبیت شدهای بیابند، تخریب کند. برای تخریب این چهرهها ابتدا باید درجه حساسیت نسبت به ایشان را بالا برد و تا حد زیادی آنها را در کانون توجهات قرار داد. سپس در مخاطب حساسیتهایی نسبت به وی ایجاد کرد.
آیت الله میرباقری که از بدنه اجتماعی خوبی در سطح عموم جامعه و حوزویان برخوردار است، یکی از افرادی است که نگرانی این طیف را برانگیخته است. حتی پس از انتشار تکذیبیه رسمی شورای سیاست گذاری أئمه جمعه نسبت به انتصاب ایشان به امامت جمعه تهران، وی اخلاق حرفهای را زیر پا گذاشته و اقدام به انتشار تکذیبیه نکرد.
فقر اخلاق حرفهای و توسل به اخبار کذب و تخریب رقیب با هر ابزار و ادبیاتی، امری است که این جریان به آن مبتلا هستند.
[۱] . @faridmod