-
پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۲۱ ب.ظ
حضرت امام(ره) که ورود افرادی مانند سید حسین خمینی را به سیاست برای کشور خطرناک میدیدند، در نامهای فعالیت سیاسی را بر ایشان حرام اعلام کردند و امر نمودند که وی به حوزه علمیه قم برگردد و به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپردازد.
مقدمه:
سید مصطفی خمینی فرزند حضرت امام (ره) دو فرزند داشت که حاصل ازدواجش با دختر آیت الله شیخ مرتضی حائری فرزند آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم بود فرزند دختر، سیده مریم نام داشت که پزشک شد و چندی در امارات متحده عربی (دوبی) و اکنون در سوئیس زندگی میکند و فرزند پسر، سیدحسین خمینی است که طلبه و روحانی شد و در سالهای اول انقلاب اسلامی وارد عرصه سیاست شد.
سید حسین خمینی هنگام انقلاب اسلامی درعنفوان جوانی قرار داشت و با سرنگونی رژیم مخلوع شاه از نجف به ایران بازگشت وی از همان ابتدا در طیف ابوالحسن بنیصدر و حامیان مجاهدین خلق قرار گرفت و حتی در مقابل چهرههایی نظیر علیاکبر هاشمیرفسنجانی، آیت الله صادق خلخالی و عبدالرحیم ربانیشیرازی موضعگیری نمود حمایت وی ازاین سازمان آنقدر شدت یافت که در اردیبهشتماه 1360 و در کوران تیره شدن روابط بنیصدر و مجاهدین خلق با امام(ره) و به طبع آن عزل بنیصدر ، سید حسین طی یک سخنرانی درمشهد از بنیصدر حمایت نموده و به انتقاد از دکتر بهشتی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی و توهین به محمد جواد باهنر پرداخت
.
مروری بر زندگی سیاسی سید حسین خمینی فرزند شهید مصطفی خمینی
سید حسین خمینی تنها فرزند ذکور سید مصطفی خمینی و نوه سید روح الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مرتضی حائری یزدی است. وی در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد و دارای ۳ فرزند به نامهای مهدی، محمد، على است.
بهمن ۵۷ بود که طبق معمول بسیاری از مردم برای دیدار با امام خمینی به مدرسه رفاه رفته بودند که صدای بلند مشاجره از اتاق امام خمینی به گوش رسید. شخصی یکریز در حال انتقاد از عملکرد بعضی از جریانهای انقلابی و از سویی دیگر حمایت از بنیصدر بود. حجت الاسلام خلخالی به سرعت به اتاق امام وارد شدند و شخص مذکور را به زحمت سوار ماشین کردند. انحراف و بیتقوایی سید حسین بر امام چون روز نمایان شده بود. چند روز بعد امام در نامهای فعالیت سیاسی را بر سید حسین خمینی حرام اعلام نمود. امام ورود یک چنین افرادی را به سیاست برای کشور خطرناک میدیدند و مثل همیشه پیش بینی امام درست از آب در آمد
.
ناسازگار با امام از ابتدا تاکنون
سید حسین خمینی هنگام انقلاب اسلامی در عنفوان جوانی قرار داشت و با سرنگونی رژیم مخلوع شاه از نجف به ایران بازگشت، وی از همان ابتدا در طیف ابوالحسن بنیصدر و حامیان مجاهدین خلق قرار گرفت و حتی در مقابل چهرههایی نظیر علی اکبر هاشمی رفسنجانی، آیت الله صادق خلخالی و عبدالرحیم ربانی شیرازی موضعگیری نمود. حمایت وی از سازمان آنقدر شدت یافت که وی در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ و در کوران تیره شدن روابط بنیصدر و مجاهدین خلق با امام (ره) و به طبع آن عزل بنیصدر، طی یک سخنرانی در مشهد از بنیصدر حمایت نموده و به انتقاد از دکتر بهشتی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی و توهین به محمدجواد باهتر پرداخت، که هاشمی در کتاب خاطرات خود با عنوان عبور از بحران درباره این ماجرا چنین مینویسد: «ساعت هفت صبح جلسه هیئت رئیسه داشتیم؛ در آن جلسه، سخنرانی پری روز حسین آقای خمینی در مشهد مطرح و به همه مطبوعات اطلاع داده شد که حرفهای او را ننویسند. ظهر، احمد آقای خمینی و آقای صانعی ناهار را مهمان من بودند؛ در مورد حسین آقا و صحبتهای مشهد بحث شد؛ باید به هر نحو که شده سعی کنیم که محفوظ بماند؛ برخورد را صلاح ندانستیم و راه ارشاد را پیشنهاد کردیم.«
سید حسین از سال ۱۳۸۴ به کشور بازگشته است و در حال حاضر در شهر قم تحت نظارت است، اما از ادعاها و رفتار عجیب خود دست برنداشته و باز هم در ادامه جنگ روانی خود مدعی شده است که میخواهد اسنادی را از چگونگی کشته شدن پدرش – لابد به دست پدربزرگش یا اطرافیان او- منتشر کند
!
سیلی که حسین خمینی به گوش چمران زد!
نقل قولی وجود دارد که وقتی جلود نخست وزیر لیبی به تهران آمد، شهید چمران به خاطر دست داشتن لیبی در ربوده شدن امام موسی صدر از جلود خواست که برگردد. سید جوانی به چمران نزدیک شده و سیلی محکمی به گوش او میزند و میگوید: «اینجا مملکت بابای منه، شما اگه ناراحتی میتونی بری همون لبنان زندگی کنی.»
روایت دیگری نیز از این ماجرا وجود دارد. مهدی چمران برادر شهید مصطفی چمران در پاسخ به این پرسش که بنا بر برخی گفتهها زمانی که وزیر کشور لیبی قصد ورود به ایران را داشت با مخالفت شهید چمران مواجه شد و در زمان ورود این فرد درگیری بین سید حسین خمینی و شهید چمران در فرودگاه مهرآباد رخ داده است میگوید: «اولا این واقعه زمانی بوده که (جلود) به ایران آمده بود و چون جلود، نخست وزیر لیبی بود، قرار شد یک نفر از نخست وزیری به استقبال وی برود و دکتر چمران را انتخاب کردند و وی هم نمیخواست برود و اتفاقا به اصرار بنده نیز رفت.»
چمران ادامه داد: « در آنجا شهید چمران در فرودگاه در پاویون منتظر میماند و بعد از اینکه هواپیما مینشیند، سید حسین خمینی، گروه ابوشریف و تعدادی از بچههای سپاه سید مهدی هاشمی از اصفهان آمدند و با اتومبیل شخصی خود داخل فرودگاه شده، روی باند و نزدیک هواپیما رفتند و جلود را سوار کردند و بردند، این مسئله با اتومبیل تشریفات فرودگاه صورت نپذیرفت بلکه خودشان با ماشین خود و با اسلحه این برنامه را انجام دادند و دکتر چمران دید که دیگر برنامهای نیست، خداحافظی کرد که بیاید؛ اما در سالن با سید حسین خمینی برخورد میکند و سید حسین میگوید «من اجازه نمیدهم شما جلود را ببرید و میزنم، فلان میکنم و دکتر چمران را تهدید میکند.» و شهید چمران هم میگوید: «ما انقلاب کردیم و شاه را بیرون کردیم که این چیزها نباشد و میخواهید شما استقبال کنید، بفرمایید.» و بلند شد و آمد.»
آلت دست بنی صدر
سردار فضلی در بیان خاطرهای از آلت دست شدن سید حسین خمینی چنین نقل میکند: «پای هیچ نیروی بعثی هیچ وقت به جزیره مینو نرسیده است، با حضور تعدادی از نیروهای داوطلب یک گردان برای اعزام به آبادان جهت شکستن محاصره تشکیل شد، اما بعد از مدتی که قصد اعزام به آبادان را داشتیم فرمانده گردان اعلام کرد سید حسین خمینی دستور داده است که به جزیره مینو برویم که بعد از اصرار بچهها، رفتن به جزیره مینو کنسل شد، و بعد از مدتی متوجه شدیم که بنیصدر خائن برای اینکه گردان را بیخاصیت کند این دستور را به سید حسین خمینی داده بود.»
امام پیغام داد: «اگر دست به سلاحش زد با تیر او را بزنید»
پیرامون برخوردهای امام (ره) با نزدیکان و منسوبین خود نقلهای متعددی وجود دارد، اما خاطرهای که از ایشان که به طور خاص به سیدحسین خمینی باز میگردد، خواندنی است.
روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ دهم شهریور ماه سال ۷۸ در صفحه 13 خود، به نقل از سید حمید روحانی نوشت: «اختلاف منافقین و جریان بنیصدر روز به روز با امام و یاران امام بیشتر میشد و سید حسین روز به روز بیشتر از قبل در برابر بهشتی و رجائی و باهنر و خامنهای و هاشمی و دیگران موضعگیری میکرد تا جاییکه در سال ۱۳۵۹ وقتی سید حسین خمینی میرود در مشهد به نفع بنیصدر سخنرانی میکند، مردم به او حمله میآورند، و میخواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمریاش میبرد، بچههای کمیته جلوی او را میگیرند میبرندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس میگیرند. با دفتر امام، پیغام به امام داده میشود که آقای سیدحسین خمینی نوه شما در مشهد، از بنیصدر دفاع کرده است و وقتی مردم به او هجوم آوردند، دست به اسلحه برده ما چکار کنیم؟
امام به مرحوم آیت الله اشراقی میفرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
آقای اشراقی به دفتر میآید و از طریق آقای رحمانی – که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند – به بچههای کمیته پیغام میدهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمیدهد و فقط میگوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام برمیگردد امام میپرسد شما دستور من را ابلاغ کردی؟ ایشان میگوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمیتوانسته دروغ بگوید میگوید نه، من قسمت دومش را نگفتم، امام به آقای اشراقی میفرمایند برمیگردی مجدد تلفن میزنی و هر دو قسمت پیام من را میدهید.»
حمایتهای ناخردمندانه حسین خمینی از بنیصدر در حالی صورت میگرفت که خود بارها نسبت به جدایی از امام به وی هشدار داده بود. وی در پاسخ به نامه بنیصدر نوشت: عدهای از مخالفت امام با رئیس جمهور خوشحال خواهند شد اما دیدهایم حضرتش تاکنون با تمام مسائل مختلفی که پیش آمده همچنان پشتیبان رئیس جمهور هستند و واقعیت این است که یک عدهای مرموز و ضدانقلاب هستند که میخواهند ریاست جمهوری را به مخالفت با رهبری برانگیزند و رئیس جمهور باید یقین داشته باشد که امام بالاتر از آن است که کسانی با حرفهایی او را برانگیزند؛ البته امیدواریم ریاست جمهوری نیز با آگاهی خود جلوی نقشههای شوم کسانی را که میخواهند ریاست جمهوری را به مخالفت با رهبری بکشانند بگیرد.»
به شما امر شرعی میکنم که در بازیهای سیاسی وارد نشوی
برخورد امام (ره) با سید حسین خمینی تنها به خاطره نقل شده در این زمینه محدود نمیشود. امام (ره) در نامهای خطاب به او مینویسد: «پسرم، حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه میشود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کورانهای سیاسی وارد نشوند، من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهارکردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی.»
و در ادامه نیز با تأکید بر عدم ورود سید حسین به بازیهای سیاسی به عنوان واجب شرعی تاکید میکنند: «من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی میکنم که در این بازیهای سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی! من به شما امر میکنم به حوزه علمیه قم برگردی و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپردازی.»
پس از این نامه، سید حسین راهی قم میشود و حتی پس از فوت مرحوم حاج احمد خمینی، هدایت مؤسسه تنظیم و نشر آثار، حرم و بیت امام به سید حسن خمینی فرزند سیداحمدآقا و نوه کوچکتر امام سپرده میشود
.
تداوم مواضع بی اساس
بر اساس اعلام سازمانهای مختلف عراقی اشغال عراق توسط آمریکا نتیجهای جز پنج میلیون کودک عراقی یتیم و یک میلیون زن بیوه نداشته است
حسین خمینی از تفکرات رادیکالی چندان بیبهره نبود. «انقلاب صادر نمیشود و این ندانسته خدمت به آمریکاست.» این عبارتی است که به نقل از سید حسین در روزنامه کیهان چاپ شده بود. سید حسین خمینی بعد از مدتی تحصیل در قم به عراق رفت وی در عراق طی گفت وگو با روزنامه واشنگتن تایمز از آمریکا به خاطر فتح عراق قدردانی کرد و گفت: «مردم عراق نیروهای آمریکایی را به چشم آزادیبخش مینگرند نه اشغالگر، من میبینم که روز به روز اوضاع کشور رو به بهبودی میرود؛ من امنیت را احساس میکنم و میبینم که مردم از اینکه از رنجهای گذشته خلاصی یافتهاند شادمان هستند!»
این سخنان در حالی مطرح میشد، که بر اساس اعلام سازمانهای مختلف عراقی اشغال عراق توسط آمریکا نتیجهای جز پنج میلیون کودک عراقی یتیم و یک میلیون زن بیوه نداشته است.
وی در بخش دیگری از مصاحبه خود با بیان اینکه مردم ایران باید دخالت نظامی امریکا را برای آزادی کشور خود بپذیرند افزود: «مردم ایران واقعا به آزادی احتیاج دارند، آزادی واجبتر از نان شب مردم است، اما اگر برای ایجاد آزادی راهی جز دخالت آمریکا نیست من فکر میکنم که مردم ایران باید آن را قبول کنند، من هم این را قبول میکنم زیرا با اعتقادات و ایمان من همخوانی دارد.»
این در حالی است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی بارها از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد کردند و در وصیتنامه تاریخی خود آوردهاند: «ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم و جنایتکارانه خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود، دوست و دشمن را نمیشناسند.»
آمریکا الگوی مناسبی برای کشورهای جهان است!
سید حسین خمینی در گفتوگو با خبرگزاری فرانس پرس خواستار برگزاری رفراندوم در جمهوری اسلامی ایران شد و گفت: «در نامهای به رهبری جمهوری اسلامی ایران از ایشان خواستهام تا موضوع ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی ایران را به همهپرسی بگذارند تا مردم بتوانند به حق به این موضوع پاسخ دهند. رهبری نظام میتواند با استناد به نص قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دستور دهد تا همهپرسی صورت گیرد. مادامی که ما در عصر غیبت امام زمان (عج) به سر میبریم در جامعه، نظام ولایت فقیه نمیتواند باشد. او همچنین با تمجید از دموکراسی به شیوه غربی، آمریکایی را الگوی مناسبی برای دیگر کشورهای جهان خواند.»
در حالیکه امام (ره) با بیان اینکه ولایت فقیه مترقیترین اصل قانون اساسی است، در خصوص دلایل لزوم وجود ولایت فقیه فرمودهاند: «استمرار اجرای احکام الهی که برای همیشه وجود این حکم ضرورت دارد؛ ماهیت و کیفیت قوانین اسلام که بدون حکومت و بدون حضور حاکم فقیه قابل اجرا نیست مثل احکام مالی، احکام ارث، احکام دفاع ملی، احکام حقوقی و جزایی و…»
حسین خمینی، سخنران موسسه ضد ایرانی امریکن اینترپرایز
در تاریخ یکم مهرماه ۱۳۸۲، سید حسین در یک گردهمایی دیگر تحت عنوان «دین، صلح، سازمان ملل و جوامع مدنی» شرکت کرده و سخنرانی نمود و در تاریخ چهارم مهرماه به دعوت موسسه امریکن اینترپرایز – که به جناح محافظه کار سیاستمداران ایالات متحده نزدیک است- در جلسه پرسش و پاسخی حاضر گردید و به سؤالات خبرنگاران و حاضران پاسخ گفت. مایکل لدین چهره شاخص این موسسه که با مواضع شدیدش علیه جمهوری اسلامی شناخته میشود، اداره کننده این جلسه سخنرانی بود، در آغاز جلسه ضمن ارائه معرفی کوتاهی از سید حسین، از سوی موسسه خود ابراز خشنودی نمود که میزبان خمینی دیگری، در شهر واشنگتن و کشور آمریکاست.
سایت انگلیسی بی بی سی ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۳ در مطلبی با عنوان «خویشاوندان خمینی به دنبال اقدام در ایران» مینویسد: در این نشست، سید حسین خمینی سخنرانی خود را با این جملات آغاز نمود: مردم ایران در ۲۴ سالی که از انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷ گذشته است به این نتیجه رسیدهاند که رسیدن به دمکراسی و آزادی با آمیزش دین و حکومت میسر نمیشود. حال مردم ایران مجددا در پی دمکراسی بوده و آزادی میخواهند. مضاف بر اینکه تمامی راهها را نیز تجربه نمودهاند و مهمتر از همه، تجربه حکومت دینی کاملا برایشان روشن گشته است که، دین و دولت نمیتواند یکی باشند. مشکلات سیاسی ایران را باید در تشکیل نظامی دمکراتیک جست.»
مهمترین خواسته من جدایی دین از حکومت است
در سال ۱۳۸۲ دوباره صدای سید حسین خمینی از نجف شنیده شد که در مصاحبه با روزنامه هلندی هندلزیلاد مواضع عجیبتری اتخاذ کرده بود: «به رغم ناامنی در عراق و خطراتی که از جانب ماموران مخفی جمهوری اسلامی برایم وجود دارد اکنون فضای باز و آزاد در عراق به من امکان میدهد قفل سربسته دهانم را باز کنم و آنچه را رهبران ایران به نام مذهب و خدا بر سر مردم ایران میآورند را افشا سازم. بدانید دیکتاتورهای مذهبی قادر نخواهند بود مانع من شوند. مهمترین خواسته من جدایی دین از حکومت است چرا که تا زمان
امام دوازدهم هیچ کس نمیتواند به نام خدا و اسلام حکومت را به دست بگیرد.»
در این مصاحبه او آنچنان به انتقاد از نظامی که امام(ره) ساخته بود، پرداخت که حتی این سخنان برای بیت امام هم سنگین آمد؛ به طوری که مطبوعات داخل کشور از قول یکی از نزدیکان بیت امام و بدون ذکر هویت او اعلام نمودند که اظهارات منتسب به سید حسین خمینی در باب نظام جمهوری اسلامی جعلی بوده و تکذیب میشود؛ اما سید حسین بار دیگر در مصاحبه صوتیاش با علیرضا نوریزاده در رادیو باران همان نقطه نظرات را تکرار و تبیین کرده و بدینوسیله آن تکذیبیه را تکذیب کرد. این در حالی است که حضرت امام (ره) همواره بر پیوند دین و سیاست تأکید داشته و فرمودهاند:
« امروز همه فهمیدند این را … که این مسئله دخالت در امور سیاسی از بالاترین مسائلی است که انبیاء برای او آمده بودند. قیام بالقسط و مردم را به قسط واردکردن مگر میشود بدون دخالت در امور سیاسی؟ مگر امکان دارد بدون دخالت در سیاست و دخالت در امور اجتماعی و در احتیاجات ملتها، کسی بدون اینکه [درامور سیاسی] دخالت کند، قیام بالقسط باشد؟ «یقوم الناس بالقسط» باشد.»
اتحاد با رضا پهلوی در برابر جمهوری اسلامی
همچنین یکی دیگر از مواضعی که از سوی سید حسین خمینی علیه جمهوری اسلامی ایران شهرت دارد، به تیرماه سال ۱۳۸۴ بازمیگردد. زمانی که مجله آمریکایی «ونیتی فر» از پیشنهاد سید حسین خمینی به رضا پهلوی برای اتحاد در برابر جمهوری اسلامی بهشرط صرفنظر کردنش از پادشاهی خبر داد و گویا این پیشنهاد از سوی کریستوفر هیچنز خبرنگار این مجله – که به قم سفر کرده بود – به رضا پهلوی داده شده بود.
روزنامه واشنگتن پست، ۲۰ ژوئن ۲۰۰۶ در مطلبی با عنوان «ایرانیان خارج از کشور ناامید به نظر میرسند» میگوید: او همچنین با کنجکاوی نظر خبرنگار را پیرامون طرح رفراندوم سازمان ملل برای تغییر نظام ایران جویا میشود و ابراز تمایل مینماید: « روزی با رضا پهلوی دیدار و حتی با وی همکاری میکنم، به شرط آنکه رضا پهلوی از پادشاهی صرف نظر کند.» هیچنز نیز پیام حسین خمینی را در آشپزخانهای واقع در زیرزمین یک خانه در واشنگتن به رضا پهلوی میدهد که به قول او به شدت سعی میکند شاهانه جلوه ننماید. هیچنز مینویسد: «رضا پهلوی در باب سلطنت از سیاست بگو و نپرس پیروی مینماید.»
پس از این مصاحبه، به گفته احسان نراقی از افراد نزدیک به خانواده شاه مخلوع، سید حسین در سفر خود به آمریکا با رضا پهلوی دیدار میکند که رادیوهای بیگانه نیز پس از این دیدار اعلام کردند: «در این دیدار رضا پهلوی به وی گفته است که جد من به ایران خدمت کرد و سید حسین هم در پاسخ گفته است جد من به ایران خیانت کرد.» عبارتی که پس از انتشار آن از سوی سید حسین خمینی هیچ گاه مورد تکذیب قرار نگرفت
.
حمله حسین خمینی به حجاب اسلامی
حسین خمینی در مصاحبه با العربیه در حملهای آشکار به حجاب اسلامی میگوید: «رهبر کنونی ایران به هیچوجه از شئون و رهبری پدربزرگم برخوردار نیست. من کتابفروشی دور حرم حضرت علی را به تدریس در قم ترجیح میدهم. اینها به زور و با اعمال خشونت و وحشیگری زنان را به حجاب داشتن وا میدارند. رنگ چادرها و روسریها همه تیره است. چرا نباید زنان و دختران ما در انتخاب پوشش خود آزاد باشند. امروز حکومت زنان را به بدترین شکل در حجاب کرده است؛ قلب آدم میگیرد وقتی این همه سیاهپوش را میبیند. من به شکل طبیعی طرفدار حجاب اختیاری هستم و معتقدم زنان باید آزاد باشند تا پوشش خود را برگزینند آنکه میخواهد بیحجاب بیرون آید باید آزاد باشد و عقیدهاش مورد احترام جامعه باشد
.
باید توجه کنیم که اگر امام نبودند کسی مارا نمیشناخت
در مجموع به نظر میرسد تدقیق در باب مدل رفتار امام (ره) با نزدیکان و منسوبین خویش همواره میتواند به عنوان الگویی جامع که از بطن سیره عملی بنیانگذار کبیر انقلاب نیز استخراج شده است، مورداستفاده قرار گیرد، چرا که این موضوع پیش از این مورد تاکید مرحوم حاج سید احمد خمینی نیز قرار گرفته است: «ما منسوبین امام(ره) باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه میشود و یا به ما احترام میشود… باید دقیقا توجه کنیم که اگر امام نبودند هرگز کسی ما را بدان صورت نمیشناخت تا با ما مصاحبه کند. پس من، من نکنیم که هیچیم… باید توجه کنیم که از انتساب سواستفاده نکنیم که خلاف شرع مبین است.»
علاقه ضد انقلاب فراری به سید حسین
علیرضا نوریزاده عنصر نام آشنای گروه مخالف و از مجریان تلویزیون ماهوارهای کانال یک «channel one» در برنامه ثابت خود، طی اظهارنظر پیرامون شخصیتهای مطرح برای کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در ایران، به تمجید از سید حسن خمینی پرداخت و گفت: «سید حسن خمینی خوب درس خوانده و همانطور که هاشمی رفسنجانی گفته، مجتهد است. ایشان در حال حاضر به تدریس دروس حوزوی میپردازد و به قول معروف خیلی ملا است. البته سید حسین خمینی (پسر مرحوم سید مصطفی خمینی) هم مثل اوست و از نظر دانش، شاگرد جدش مرحوم آقا مرتضی حائری یزدی [ره] بوده و اساتید دیگر هم دیده است. او هم مثل سید حسن شخصیت برجستهای است منتها از صحنه سیاست کنار کشیده است.»
منبع: کتاب بازگشت از نیمه راه –علی الفت پور