شخصیت‌شناسی|نگاهی به سوابق فکری – سیاسی و عملکرد فرید مدرسی

از روزنامه شرق تا حوزه علمیه|بخش اول

مقدمه

یکی از کنش‌گران فعال رسانه‌ای در حوزه علمیه امروز جوانی به نام فرید مدرسی است. جوانی که هر چند خود جایگاه ویژه‌ای در عرصه رسانه‌ای کشور ندارد ولی در حوزه، فعالیت‌های گسترده و هدفمندی را آغاز کرده است که در خور توجه است.

حضور رسانه‌ای فرید مدرسی در حوزه از دو جهت مورد حساسیت و تأمل است. اولاً سابقه و پیشینه فکری و سیاسی این جوان روزنامه‌نگار نشان دهنده تعلق وی به جریان سیاسی اصلاح طلب آن هم از نوع تند و تیز است. ثانیاً ارتباطات گسترده حوزوی وی و جانبداری از طیف خاصی در حوزه و حضور در بیوتات برخی مراجع همه و همه لزوم بررسی وضعیت و پیشینه این روزنامه نگار نوپا را گوشزد می‌کند.

فرید مدرسی کیست؟

فرید مدرسی ۲۵ آذر ۱۳۵۹ در قم متولد شد. او در رشته ارتباطات تحصیل کرده و حوزه تخصصی او در روزنامه‌نگاری حوزه‌های علمیه و روحانیون شیعی است؛ اگرچه پیش از آن خبرنگار سیاسی روزنامه شرق، اعتماد و هم‌میهن بوده است. او همچنین مدتی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بوده‌است.

فرید مدرسی در سال ۱۳۸۱ در جریان اعتراض‌های دانشجویی بازداشت شد

فرید مدرسی در سال‌های اخیر با روزنامه‌ها و نشریات مختلفی همکاری کرده که اغلب آنها توقیف شده‌اند. او با روزنامه شرق، اعتماد، هم‌میهن و اعتماد ملی و نیز هفته نامه‌های شهروند امروز و ایران دخت و مهرنامه همکاری کرده‌است. او در این مدت با روحانیون سرشناس شیعی ایران، عراق و لبنان گفت‌وگو کرده‌ است.

اکنون مدرسی مدیر مرکز تحقیق و توسعه شهر کتاب و مدیر اجرایی ماهنامه اندیشه پویا است.

ماجرای ورود و تمرکز رسانه‌ای در حوزه علمیه

فرید مدرسی که جوان روزنامه نگاری در روزنامه‌های زنجیره‌ای بود، پس از مدتی تمرکز خود را بر کار رسانه‌ای در حوزه علمیه تعریف می‌کند. امروز می‌توان وی را یکی از شاخص‌ترین روزنامه نگاران و چهره‌های رسانه‌ای متمرکز بر حوزه به شمار آورد. چه شد که مدرسی، حوزه علمیه را به عنوان حوزه تخصصی فعالیت رسانه‌ای خود تعریف کرد؟ وی در توصیف ماجرای ورودش به حوزه می‌نویسد:

«سرویس «حوزه» در هفته نامه شهروند امروز جدیدالولاده بود. در ابتدای امر، برخی که خود را روشنفکر می‌نامیدند، خرده گرفتند که «متحجر» شدید و برخی از حوزویان این اقدام را علیه حوزه تحلیل کردند. … در این مسیر محمد قوچانی بسیار همراهم بود و مؤثر؛ اگرچه گاهی تفاوت‌هایی هم در نگاه‌هایمان بود.

روزی محمد قوچانی، سردبیر شرق در راهروی دفتر روزنامه در حوالی میدان آرژانتین این پیشنهاد را به من داد. من هم تحقیق و بررسی‌های اولیه را انجام دادم که کار بسیار سخت و تا حدی غیرممکن به نظر رسید.

جرقه راه اندازی چنین سرویسی در روزنامه شرق زده شد. من در سرویس سیاسی این روزنامه مشغول بودم و به نوشتن گزارش‌هایی مرتبط با روحانیون سیاسی و احزاب اصولگرا می‌پرداختم. روزی محمد قوچانی، سردبیر شرق در راهروی دفتر روزنامه در حوالی میدان آرژانتین این پیشنهاد را به من داد. من هم تحقیق و بررسی‌های اولیه را انجام دادم که کار بسیار سخت و تا حدی غیرممکن به نظر رسید.»

وی سخت بودن کار در حوزه را به خوبی می‌داند. او که چهره‌ای اصلاح طلب است و از فقدان پایگاه اجتماعی برای جریان اصلاح طلبی در حوزه آگاه است، دشواری‌های ورود به این عرصه را چنین توصیف می‌کند:

 

«۱- روزنامه، روزنامه اصلاح طلبان بود و بخشی از حوزه و مؤثرین آن آنچنان حاضر به همکاری نبودند. این فقط گوشه‌ای از سختی کار بود.

 

۲- برخی دیگر اصلاً با رسانه‌ها عادت به همکاری و همراهی ندارند. روزی یکی از دوستان که در یک خبرگزاری حوزوی مشغول به کار بود، به من گفت: حتی ما هم در ابتدای راه اندازی خبرگزاری با دست رد حوزه روبرو بودیم.

 

۳- در رفتارشناسی غالب حوزویان هم مشهود است که احتیاط حرف اول و آخر را می زند. آنان به سرعت یک رسانه را نمی‌پذیرند و با او همکاری نمی‌کنند.

 

۴- فضای رسمی حوزه و ساختار مدیریتی آن هیچگاه با اصلاح طلبان از در دوستی وارد نمی‌شود. اگرچه تعاملاتی در مقاطع تاریخی وجود داشت، اما این تعاملات به روابط صمیمانه مبدل نشده بود. از این رو، متنفذین این بخش حاضر به همکاری نبودند و به ما روی خوشی نشان نمی‌دادند. حتی آنان که در گفت و شنودهای خصوصی همچون اصلاح‌طلبان می‌اندیشند، در یک رسانه عمومی نه تنها حاضر به بیان آن مطالب نیستند، بلکه حتی از انتشار هرگونه مطلب در اینگونه رسانه‌ها سر باز می‌زنند.

 

۵- حوزویان ادبیات مرسوم در روزنامه نگاری را نمی‌پسندند. القاب در فضای حوزویان نشانه احترام و در ادبیات ژورنالیستی بی مورد است. تیترها و لیدهای مطالب گاهی از سوی آنان به گونه‌ای تلقی می‌شود و در میان عموم به معنای دیگری بروز می‌کند.

 

۶- روزنامه نگاری تخصصی در اکثر حوزه‌های خبری شکل گرفته است، اما با توجه به نقش متنفذ روحانیون در ساختار سیاسی و اجتماعی ایران، در حوزه با این اقدام روبرو نیستیم. البته در گذشته و حتی در حال حاضر روزنامه نگاران یا محققانی هستند که به صورت تخصصی به این حوزه می‌نگرند، اما آنان یا در برخورد با حوزه دچار افراط شده‌اند و به بیان اطلاعاتی اغراق گونه علیه روحانیت می‌پردازند، یا برخی تفریط می‌کنند و نهاد روحانیت را یک شکل به نمایش می‌گذارند. گویی آنان تنوع و اختلافات مبنایی و سلیقه‌ای حوزویان را  منفی می‌دانند. این دو گونه روش را از یک سو، در رسانه‌های خارجی و از دیگر سو، در نشریات منتسب به نهادهای حکومتی و مدیریت حوزه و صدا و سیمای جمهوری اسلامی می‌توان دید.

 

۷- آنچه بیش از همه، این مسیر را سخت و مشکل می‌کرد، نبود منابع مکتوب منسجم و جامع بود. در میان کتاب‌ها، نشریات، بولتن‌ها و… می‌توانستم گوشه‌ای از سؤالات خود را دریافت کنم و فیش‌های تحقیقی خود را به دست آورم. اما این موارد همچون جرعه‌ای آب در مقابل دریاست. فضای حوزه بسیار اطلاعاتی را به صورت شفاهی در میان هم لباسان حوزوی نگاه داشته است که باید با آنان نشست و حشر و نشر داشت تا آن مطالب را فراگرفت.

 

این امور، مهم‌ترین دلایلی بود که راه اندازی صفحات یا سرویس «حوزه» را با مشکل روبرو می‌کرد. این پیشنهاد اجرایی نشد، اما گاهی به صورت پراکنده مطالبی را در نشریات می‌نوشتم.»

تا اینکه، در روزنامه «هم میهن» باردیگر این ایده از سوی «محمد قوچانی» مطرح شد. آن روزها در این روزنامه، به ارائه اخبار، گزارش‌ها و تحلیل‌هایی درباره احزاب اصولگرا مشغول بودم و گاهی در صفحه آخر که تحت مسولیت «رضا خجسته رحیمی» بود، اخبار کوتاه حوزه را در ستونی به نام «حجره» انعکاس می‌دادم. همچنین اخبار و گزارش‌های حوزوی محض را در صفحات دیگر ارائه کرده بود. به یاد دارم که پرونده‌ای با نام «گعده سیاسیون در قم»  هم تهیه کردم که درباب تعاملات احزاب با علمای قم بود. همچنین دو مطلب درباره دو مرجع فقید، آیات عظام محمد فاضل لنکرانی و سید حسن طباطبایی قمی به مناسبت درگذشتشان نوشتم. قرار بود که هر هفته به طور منظم صفحه به حوزه و روحانیت اختصاص یابد که با توقیف روزنامه روبرو شد و باردیگر این مسئله اجرایی نشد. با توقیف هم میهن، به طور منظم ایده بخش یا سرویس سیاسی در هفته نامه «شهروند امروز» به اجرا در آمد. با گذشت، بیش از یکسال از پیشنهاد اولیه، اما همچنان راه اندازی این سرویس سخت به نظر می‌رسید. سرویس حوزه آغاز به کار کرد، با ۴ صفحه در هفته که پس از ماه‌ها گاهی تعداد صفحات آن به ۱۶ صفحه -البته به ندرت- هم رسید؛ از تیر ۸۶ تا آبان ۸۷٫ در این یکسال و چهار ماه اکثر قریب به اتفاق پرونده‌ها با حاشیه‌هایی روبرو بود که هیچگاه به آن اشاره نکردم؛ حاشیه‌هایی درون نشریه تا در میان حوزویان و شخصیت‌های مرتبط با پرونده‌ها که روزی به آن می‌پردازم. آنچه در این میان باقی می‌ماند، هموار شدن این راه بود که با عنایت حوزویان مقدور نبود و باید از تک تک آنان که مرا یاری کردند، تشکر و سپاسگزاری کنم؛ به ویژه دوست گرامی‌ام «رسول جعفریان» و سایر عزیزانی که مقالات ذی قیمت خود را به ما هدیه دادند و در شهروند منتشر شد. این صفحات بهانه‌ای شد تا دوستانی همراه و صمیمی پیدا کنم و انشاءالله با توقیف شهروند این دوستی‌ها نه تنها متوقف نشود، بلکه تقویت و توسعه یابد. آنچنان دوستان بسیاری یافته‌ام که تعدادشان از شمارش خارج است و نامی از آنان نمی‌برم تا خدای ناکرده نام کسی از قلم نیفتد.»(۱)

 

این توضیح تفصیلی دارای نکات بسیار مهمی بود که برخی از آن‌ها را مرور می‌کنیم:

 

اولاً زمینه ساز ورود تخصصی فرید مدرسی به حوزه فردی به نام «محمد قوچانی» است. در ادامه بیشتر از وی سخن خواهیم گفت.

 

ثانیاً فرید مدرسی به صراحت خود را متعلق به جریان اصلاح طلبی معرفی کرده و سابقه فعالیت خود را در روزنامه‌هایی بیان می‌کند که همه یا بیشتر آن‌ها سابقه توقیف دارند.

 

ثالثاً وی تأکید می‌کند کار در حوزه بسیار سخت است ولی با گذشت مدتی از این فعالیت‌ها دوستان بسیاری پیدا کرده است. یکی از این دوستان حوزوی «رسول جعفریان» است.

 

 

محمد قوچانی کیست؟(۲)

محمد قوچانی یکی از جوانان هوشمند و فعال و اثرگذار رسانه‌ای جریان اصلاح طلب است. همانطور که اشاره شد زمینه ساز اصلی ورود فرید مدرسی به حوزه، محمد قوچانی است. برای اینکه وضعیت فکری و خاستگاه و پیشینه سیاسی وی بیشتر و بهتر روشن شود باید نگاهی گذرا به سوابق محمد قوچانی داشت.

«محمد قوچانی (زاده ۳۱ شهریور ۱۳۵۵ در رشت)، روزنامه‌نگار اهل ایران وی سردبیر روزنامه اعتماد ملی، شهروند امروز، روزنامه هم‌میهن، هفته‌نامه ایراندخت، روزنامه آسمان ، هفته‌نامه آسمان، هفته‌نامه صدا و روزنامه مردم امروز بوده‌ و هم اکنون سردبیر ماهنامه مهرنامه و سیاست نامه می‌باشد. وی همچنین از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی است.

آغاز کار حرفه‌ای

روزنامه‌های جامعه، نشاط و عصر آزادگان برای قوچانی آغاز دوره جدیدی از روزنامه‌نگاری بودند که در سال‌های پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ تجربه کرد و به تدریج با نوشته‌های انتقادی خود علیه اکبر هاشمی رفسنجانی و برخی از سیاست‌مداران محافظه‌کار به شهرت رسید. او در جریان توقیف‌های پیاپی با روزنامه‌های خرداد، و اخبار اقتصادی نیز کار کرد، و در سال ۱۳۷۹ به اتهام نشر اکاذیب و توهین به مقدسات به مدت ۳۶ روز بازداشت شد.

محمد قوچانی پس از آن با مریم باقی دختر عمادالدین باقی روزنامه‌نگار و نویسنده سرشناس ازدواج کرد.

محمد عطریانفر مدیر وقت روزنامه همشهری در سال ۸۰ قوچانی را به سردبیری مجله «همشهری ماه»، ضمیمه فرهنگی روزنامه همشهری منصوب کرد، اما مدتی بعد این مجله پرطرفدار تحت فشار قوه قضائیه از انتشار بازماند تا قوچانی با همکاری احمد غلامی و مهران کرمی و گروهی از روزنامه‌نگاران جوان با انتشار ضمیمه روزانه همشهری به عنوان «همشهری جهان» دوره حرفه‌ای کار خود را آغاز کند. پس از آن قوچانی به همراه همین تیم روزنامه شرق را منتشر کرد اما تجربه توقیف روزنامه هم‌میهن و شرق سرانجام او را به انتشار مجله شهروند امروز به همراه تعدادی دیگر از روزنامه‌نگاران از جمله احمد زیدآبادی، حسین یاغچی، محمد طاهری، رضا خجسته رحیمی، مهدی یزدانی خرم، محسن آزرم، اکبر منتجبی و فرید مدرسی واداشت. این مجله نیز پس از چندی توقیف شد.

پس از آن به عنوان سردبیر ضمیمه سیاسی روزنامه اعتماد ملی با تعدادی از افراد تیم قبلیش مشغول به کار شد. او سردبیر مجله ایراندخت به صاحب امتیازی مجمع اسلامی بانوان زیر نظر فاطمه کروبی همسر شیخ مهدی کروبی بوده است. او هدف از فعالیتش در این نشریهٔ متفاوت را تلاش برای ایجاد جامعه مدنی تلقی می‌کند. آخرین کار مطبوعاتی محمد قوچانی سردبیری مجله مهرنامه تا شماره چهارم آن بود که سپس با کناره گیری وی از مسئولیت همراه شد.البته قوچانی سردبیر سایه مهرنامه باقی مانده بود و از شماره سیزدهم بازهم محمد قوچانی به مهرنامه بازگشت.

وی و جمعی از دست اندرکاران نشریه شهروند امروز، اقدام به انتشار هفته نامه «آسمان» نمودند. هفته نامه آسمان پس از تبدیل به روزنامه آسمان به سردبیری او و انتشار ۶ شماره به علت آوردن ترکیب “مجازات غیر انسانی اعدام” با حکم دادسرای فرهنگ و رسانه در روز اول اسفند ۹۲ توقیف شد. محمد قوچانی سپس سردبیری هفته نامه صدا که هفته نامه‌ای خبری، تحلیلی به مدیر مسئولی فائزه شریف جوزدانی است را به عهده گرفت. وی سپس از ۶ دی ۱۳۹۳ سردبیری روزنامه مردم امروز به مدیر مسئولی احمد ستاری را عهده دار شد که این روزنامه بعد از تنها ۱۹ شماره انتشار توقیف و بر اساس تصمیم هیئت نظارت بر مطبوعات، لغو امتیاز شد. در اوایل سال ۹۳ اعلام شد که وی در جریان ترمیم شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به شورای مرکزی این حزب پیوسته است.

فعالیت‌های قوچانی در فتنه ۸۸

او پس از استعفای دکتر رضا انصاری، سردبیر روزنامه اعتماد ملی، از سوی شورای سیاستگذاری روزنامه به عنوان سردبیر منصوب شد. او در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از مهدی کروبی حمایت کرد.او هم چنین پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ به سردبیری هفته نامه ایراندخت به مدیریت فاطمه کروبی منصوب شد.

محمد قوچانی در ادامه بازداشت‌های پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، در بامداد روز شنبه ۳۰ خرداد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. حدود دو ماه پس از بازداشت قوچانی روزنامه اعتماد ملی در ۲۶ مرداد توقیف موقت شد. او سرانجام در ساعت دو بامداد جمعه ۸ آبان پس از ۱۳۱ روز بازداشت، توسط ماموران در یکی از خیابان‌های تهران، روبروی یک آژانس رها شد. برخی منابع از سپردن وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی توسط وی خبر دادند.

کتاب‌ها

مجموعه مقالات محمد قوچانی در چندین کتاب از جمله «بازی بزرگان»،«یک گام به پیش، دو گام به پس» ،«پدرخوانده و چپهای جوان»، «یقه‌سفیدها»، « جمهوری مقدس»، «برادر بزرگتر مرده است»، «فیلسوف‌ها و شومن‌ها»، «نازی‌آبادی‌ها»، «پدرخوانده و راست‌های جوان» و «سه اسلام» انتشار یافته است.

روزنامه وی به‌دلیل تیتری با مضمون حمایت از رسانه‌ هتاک به ساحت مقدس پیامبر مکرم اسلام با دستور دادستانی توقیف شد؛ نکته‌ای که دراین‌باره قابل توجه و تأمل است رکورد “محمد قوچانی” در توقیف کردن رسانه‌های اصلاح‌طلب است.»

همانطور که گذشت محمد قوچانی اولاً رکورد دار روزنامه‌های توقیف شده در بین جریان اصلاح طلبی است. ثانیاً از چهره‌های اصلاح طلبی است که سابقه بازداشت و نیز توهین به مقدسات در روزنامه‌های تحت مسئولیت او، در کارنامه وی موج می زند. ثالثاً این چهره رسانه‌ای همان فردی است که اثر ویژه‌ای بر فرید مدرسی داشته است و به نوعی می‌توان فرید مدرسی را شاگرد و نیروی تربیت شده قوچانی به شمار آورد. محمد قوچانی فردی است که عملیات‌های فریب رسانه‌ای گسترده‌ای را در کارنامه خود دارد. اصلی و فرعی کردن مسئله‌ها، مسئله سازی های انحرافی، منحرف کردن ذهن جامعه از امور اساسی و برجسته سازی اندیشه مخالف و مقابل مکتب فکری امام و رهبری همه از تخصص‌های قوچانی به شمار می‌آید. اساساً محمد قوچانی با تأسیس «مهرنامه» خط فکری روشنی را در تقابل با اندیشه بنیادین و تئوریک امام و رهبری در پیش گرفت.

حال با مروری بر ارتباطات و پیشینه فرید مدرسی سؤال‌های اساسی‌تری در ذهن انسان پدید می‌آید که چنین فردی با این پیشینه در حوزه دنبال چه هدفی است؟

 

ادامه دارد …

 

پژوهشگر اسباط

[۱] . وبلاگ شخصی فرید مدرسی: http://faridmod.blogfa.com/

[۲] . http://www.lorestankhabar.com

  • بره گم شه مدرسی 

    هر ننه من غریبی اومده شده اصلاح طلب اسهال طلب. 

    ظریف به قربونت.

  • محمد ادیبی

    این فرد از کارهایش معلومه سرسپرده اسرائیله خبیس هست تف به ذاتش

  • جانشین پرورش یافته ی ذم

  • نه عزیز اینها مغز فندوقی تر از اونن که اسرائیل بخواد واسشون حساب باز کنه . 
    این ها نوکران با جیره و مواجیب گیره اصلاح طرب هستن 

  • خب جناب وزیر دفاع رژیم صهیونیستی خودش گفته اصلاح طلبا پیاده نظام ما توی ایران هستن اصلاح طلبا هم از خودشون دفاع که نکردن هیچ، سکوت کردن. فکر کنم کافی باشه.

  • آغزووا سوخوم فرید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی