-
دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ق.ظ
جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷- ۱۳۸۹) | بخش اول
الف: مرتضی مطهری
1- از تحصیلات تا فعالیتها
مرتضی مطهری (۱۳۵۸ - ۱۲۹۸ش) در خانوادهای روحانی در فریمان (۱۲ فرسنگی مشهد) پا به عرصه حیات نهاده، تا ۱۳۱۱ در مکتب خانه، از ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۵ در حوزه علمیه مشهد، و از ۱۳۱۶ تا ۱۳۳۱ در حوزه علمیه قم - در سالهای ۲۱ ۔ ۱۳۲۰ - حوزه اصفهان - تحصیل کرده و در بحثهای امام خمینی، بروجردی، میرزا علی آقا شیرازی و طباطبایی شرکت فعال داشته است.
سپس به تهران کوچ کرده و بعد از اندکی به عنوان عضو هیأت علمی در دانشکده الهیات و نیز در مدرسه مروی، به تدریس اشتغال داشته است.
مطهری هر چند با جریانهای سیاسی - مذهبی متعلق به حوزه و بازار تماس داشته، در حشر و نشر با فعالان سیاسی و مذهبی دانشگاه نیز بود. او نیمه شب چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پس از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، دستگیر و بعد از اندکی در ۲۶ تیر همان سال آزاد شده است.
در سال ۴۸ با مرحوم طباطبایی و زنجانی، اعلامیهای برای کمک به فلسطین امضاء کردهاند. در سال ۱۳۱۵ در مسافرتی به نجف با امام خمینی ملاقات داشته، ممنوع المنبر شده و در شکلگیری اولیه و بعدی انقلاب اسلامی و پس از پیروزی آن، در سطحی گسترده، سهم داشته و در همین مسیر به شهادت رسیده است. وی به طور مشخص، شیوه فعالیت فکری و فرهنگی را شغل خویش قرار داده بود؛ البته این فعالیت کاملا مضمون و جهتگیری سیاسی - عقیدتی داشت.
۲- جهتگیری سیاسی - عقیدتی در فعالیت فکری و فرهنگی مطهری و منشأ آن
رشد اولیه و شکلگیری افکار، روحیات و شخصیت مطهری در زمانی بود که شبه تجدد غرب گرا و اقتدار طلب پهلوی اول جایگاه تاریخی روحانیت را، که خصوصأ از صفویه تا قاجاریه به قدرتی سیاسی و حریف بالقوه حکومت بدل شده بود، به چالش وا میداشت. حوزه علمیه مشهد، وقتی مطهری در آنجا طلبگی میکرد مهمترین حوزه دینی کشور محسوب میشد؛
حوزه علمیه قم را در سال ۱۳۰۰ شمسی و پس از مشهد، شیخ عبدالکریم حائری تأسیس کرد. رضا شاه با حوزه مشهد به مبارزه برخاست ولی مرحوم حائری، با خویشتنداری و درایت و احتراز از سیاسی شدن حوزه قم، آنجا را رونق بخشید. مطهری وقتی پس از مشهد، به این حوزه جدید رونق گرفته، کوچ کرد که حائری در همان اوان در گذشته بود و فعالیتهای حوزه علمیه قم، در بحبوحه شهریور ۲۰ و آزادیهای موسمی پس از آن، روز بروز با سیاست آمیخته میشد که بارزترین چهره فعال آن، یکی از شاگردان پراستعداد حائری، یعنی روح الله خمینی بود. وقتی مطهری به قم آمد، او و منتظری، با حاج آقا روح الله تماس نزدیک داشتند و این هسته مرکزی جریان تازهای بود که در حوزه قم تکوین مییافت.
اما حوزه علمیه قم در دهههای ۲۰ و ۳۰، به سبب شیوهها و ملاحظات خاص مرحوم بروجردی، هنوز در سطح مرجعیت، وجه بالفعل سیاسی به خود نگرفته بود، تا اینکه پس از فوت مرحوم بروجردی و با آغاز دهه ۴۰، نهضت دینی به رهبری آیت الله خمینی شکل گرفت. در این رویکرد، اسلام به عنوان یک مسلک عقیدتی با اصول و اهداف و مرامنامه مشخص سیاسی - اجتماعی تلقی میشد که میبایستی در جامعه ایران بطور کامل اجرا میشد، روحیات و استعدادهای مطهریه او را در راستای این مقاصد، به تبیین هویت و ساخت معرفتی این مکتب و مرام در ابعاد فلسفی، کلامی و حقوقی، و تبلیغ پیشینههای تاریخی و فرهنگی آن، موظف گردانید
.
۳- مواجهه با مادیگری به عنوان مهمترین رقیب مسلکی برای اسلام
پس از شهریور ۲۰، کمونیسم به عنوان مهمترین رقیب مسلکی برای اسلام، در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور فعال بود و این با رواج و رونق نحله چپ (مارکسیسم و سوسیالیسم) در جهان مقارنت داشت. در نتیجه، نخستین دغدغهها، و مسؤولیتهای مطهری را، مواجهه نیرومند فلسفی و کلامی با مادیگری تشکیل داد.
همانگونه که خودش توضیح میدهد بعد از گذراندن دورهای از تقلاهای ذهنی و درونی درباره وجود خدا و فلسفه الهی، و توجه خاص به فیلسوفان و عارفان و متکلمان از حدود ۱۳ سالگی، پس از اینکه در حوزه قم رحل اقامت میافکند، و بطور مشخص از دهه ۲۰ شمسی، ضمن تحصیل علوم عقلی در حوزه، به مطالعه کتب تقی ارانی (مانند ماتریالیسم دیالکتیک) و نیز برخی آثار ترجمه شده درباره مارکسیسم (مثل اصول مقدماتی فلسفه ژرژپولیتسر) و بعضی آثار عربی مصر درباره کمونیسم پرداخته و در پایان همان دهه، در درس عمومی و بحثهای خصوصی شبهای پنجشنبه و جمعه طباطبایی شرکت میکند.
(علل گرایش به مادیگری، 6) حاصل این فعالیتها، پاورقیها و شروح مفصل وی به اصول فلسفه و روش رئالیسم است که از فلسفه الهی در برابر فلسفه مادی، با زبان جدید (و با عطف نظر به آثار ترجمه شده برخی فلاسفه جدید و چالشهای فکری معاصر در حدی که به فارسی یا عربی برگردانیده و منتقل شده بود) دفاع میکند و در سالهای نخست دهه ۳۰ یعنی ۱۳۳۲ و ۱۳۳۳ دو جلد اول و دوم آن و در نیمه دهه، جلد سوم و در ۱۳۵۰ جلد پنجم آن منتشر شد.
ادامه دارد ...