-
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۱۷ ب.ظ
شهید مدرس در مجلس شورای ملی با هر گونه خودکامگی، استبداد، قانونشکنی و نفوذ بیگانگان مخالفت و مبارزه میکرد، نطقهای او درباره مسائل و موضوعهای دینی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و قضائی، بیانگر کثرت معلومات، هوش و ذکاوت، بینش قوی و تیزبینی سیاسی او است.
مقدمه
سید حسین قمشهی اسفهای مشهور به «مدرس» در سال 1287 ق برابر با 1249 ش در خانوادهای از سادات طباطبائی ساکن سرابه از توابع زوارهی اردستان به دنیا آمد. پدرش سید اسماعیل زندگی خود و خانوادهاش را در کمال بینیازی و قناعت، از راه وعظ و تبلیغ اداره میکرد. میرعبدالباقی پدربزرگ مدرس، مرد زاهد و عابدی بود که از سالها پیش در قمشه سکونت داشت. مدرس در شش سالگی به دنبال پدر و جدش رهسپار قمشه گردید و مدت ده سال در آن شهر مقدمات ادب عرب و فارسی را فرا گرفت. شانزده سال بیشتر نداشت که برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و قریب به سیزده سال معارف دینی اعم از منقول و معقول را نزد استادان معروف مدارس اصفهان مانند عبدالعلی هرندی، آخوندکاشی، جهانگیرخان قشقائی، شیخ مرتضی ریزی و سیدمحمدباقر درچهای آموخت. در همین دوره بود که درگیر مسائل سیاسی شد و در برابر ظلالسلطان و روحانیان هوادار او ایستادگی کرد.
هجرت به نجف و بازگشت به اصفهان
مدرس به منظور تکمیل دانش و معلومات خویش راهی نجف اشرف گردید. درباره زمان این مسافرت اختلاف نظر است. به نوشته مدرس، ایشان پس از واقعه دخانیه )قیام تنباکو 1309ق) به عتبات رفته است. برخی از مورخان و محققان درباره زمان این سفر، سالهای 1309ق و 1311ق را ثبت کردهاند. اگر سالهای اقامت او در زادگاهش و سپس شهرهای قمشه و اصفهان را صحیح بدانیم، این مسافرت بایستی در سال 1316 ق انجام شده باشد. وی به مدت هفت سال در عتبات سکونت گزید و عمده تحصیلاتش را در محضر آیات عظام محمدکاظم طباطبائی یزدی به پایان رساند. مدرس برای تامین معاش و مخارج خود ناچار بود روزهای پایانی هفته را به کارگری بپردازد. آیت الله مدرس پس از بازگشت از عتبات در شهر اصفهان سکونت گزید و در نهایت فقر و تنگدستی و با کمال سادگی و قناعت در مدرسه جده کوچک و بزرگ به تدریس درسهای فقه و اصول، منطق و شرح منظومه پرداخت.
نائب رئیس انجمن ملی اصفهان
از جمله شاگردان ایشان میتوان به سیدعلی اصغر سدهی، صدر کوهپائی، شیخ محمود مفید، شیخ محمدباقر نجفی، محمدباقر الفت، مهدی الهی قمشهای و حسامالواعظین اشاره نمود. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی، انجمن ملی اصفهان به ریاست حاج آقا نورالله اصفهانی تشکیل شد و مدرس نیز به عضویت این انجمن درآمد و به سمت نائب رئیس انجمن انتخاب شد.
کیاست و استقامت شهید مدرس
در دوران استبداد صغیر، مدرس در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی تلاش زیادی را به منظور تدارک و تقویت مشروطهخواهان انجام داد و در مقابل حاکم مستبد اصفهان (اقبال الدوله) ایستادگی کرد؛ اما پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان و هنگامی که صمصام السلطنه بختیاری به حکومت اصفهان منصوب گردید؛ حاکم بختیاری برای حکومت بلامنازع خود در صدد تبعید روحانیان متنفذ و مقتدر اصفهان، آقا نجفی، آقا نورالله و مدرس برآمد.
وقتی از سواران بختیاری به آیت الله مدرس اخطار کردند آماده خروج از شهر باشد، وی بدون اندک تاملی کفشهایش را از پای درآورده، زیر بغل نهاد، در جلو آن دسته سوار به راه افتاد و گفت: «هرکجا میخواهید، برویم».
مردم شهر خواستند مانع تبعید مدرس شوند، اما وی به آنان توصیه کرد آرام باشند، زیرا مایل نیست به خاطر این مساله کوچک نزاعی رخ دهد. نیروهای بختیاری مدرس را به تخت فولاد بردند؛ اما با اعتراض عمومی مردم اصفهان و حمایت علمای شهر از او، صمصام السلطنه وادار شد مدرس را با نهایت احترام به خانهاش بازگرداند.
به روایت علی مدرسی پس از این حادثه دشمنان در صدد حذف فیزیکی او برآمدند و در مدرسه جده بزرگ دو نفر از روحانینمایان، مدرس را هدف قرار دادند؛ اما تیرهای ضاربان به خطا رفت و آسیبی به وی نرسید.
انتخاب آیت الله مدرس به عنوان مجتهد طراز اول مجلس شورای ملی
براساس فصل دوم متمم قانون اساسی، برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی و تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس با احکام شرع، مراجع نجف اشرف، بیست نفر از مجتهدان طراز اول را به مجلس شورای ملی معرفی کردند تا پنج نفر از میان آنان برگزیده شوند. مجلس شورای ملی (دوره دوم) در جلسه هفتم شعبان 1328 ق، آیت الله مدرس و چهار نفر دیگر را از میان بیست نفر مجتهدی که مراجع نجف معرفی کرده بودند، انتخاب کرد.
آیت الله مدرس برای حضور در مجلس و انجام وظیفه نظارتی خود، به تهران مهاجرت کرد. وی در جلسه 195 مجلس شورای ملی ( 28 ذیحجه 1328) سوگند یاد کرد.
مدرس در مجلس شورای ملی با هرگونه خودکامگی، استبداد، قانونشکنی و نفوذ بیگانگان مخالفت و مبارزه میکرد. نطقهای او درباره مسائل و موضوعهای دینی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و قضائی، بیانگر کثرت معلومات، هوش و ذکاوت، بینش قوی و تیزبینی سیاسی او است. از جلسه 200 ( 19محرم 1329)، تا جلسه 326 (30 ذیحجه 1329) مجلس شورای ملی بیش از شصت نطق ایراد کرد که پانزده مورد آن درباره موضوعهای اقتصادی، یازده مورد درباره مسائل سیاسی، پنج مورد درباره امور فرهنگی و 29 نطق درباره مباحث حقوقی و قضائی بود.
در جلسه 202 مدرس در یک نطق مهم، نمایندگان را دعوت به اتحاد و یکدلی کرد و گفت:
«بنده خدمتگزاری میکنم، خردهگیری از همدیگر کردن و جزئیاتی که ابدا به درد این ملت غرق شده نمیخورد، چه فایده دارد، بجز تلف کردن وقت مجلس که یک جلسهاش را قیمت کردهاند هفتصد تومان و بنده دقیقهاش را میگویم مقابل تمام دنیا قیمت دارد؛ به واسطه اینکه در یک دقیقه میشود حرفی زد و قانونی وضع کرد و نظم داد و کاری کرد که چقدر نتیجه دارد در دنیا و آخرت، همچو اوقاتی را صرف کنند در اعتراض شخصی و نکتهگیری …. .»
دوره دوم مجلس شورای ملی با تصویب نمایندگان (که مدرس هم از جمله موافقان بود) برای چندماه تمدید شد. مقارن این زمان دولت روسیه اولتیماتومی مبنی بر اخراج مورگان شوستر از ایران صادر کرد.
نمایندگان مجلس شورای ملی، مخالف پذیرش این اولتیماتوم بودند؛ مدرس هم شدیدا با قبول اولتیماتوم مخالفت کرد؛ ناصرالملک نایبالسلطنه مجلس را منحل و اولتیماتوم روسیه را پذیرفت.
بعد از انحلال مجلس، دولت تمایلی به برگزاری انتخابات سومین دوره قانونگذاری نداشت و چون تعویق انتخابات نیازمند تصویب مجلس شورای ملی بود، دولت به ناچار مجلسی با عنوان «مجلس مشاوره عالی» مرکب از نمایندگان دوره اول و دوم مجلس شورای ملی و برخی از شخصیتهای سیاسی کشور تشکیل داد تا مجوز تعویق انتخابات را تحصیل کند. مجلس یاد شده در تاریخ 11 ذیحجه 1331 ق تشکیل گردید و آیت الله مدرس با تصمیم دولت به شدت مخالفت کرد و آن را مغایر قانون اساسی دانست. به نوشته ملک الشعرای بهار:
«سیدحسن مدرس نطقی کرد که مجلس به آن بزرگی به هم خورد و نطق به هوادارای قانون اساسی و بر ضد خیال ناصرالملک بود. مرحوم سپهسالار تنکابنی در مجلس به مدرس حمله کرد و مدرس به تعرض از مجلس برخاست و مجلس تق و لق شد و خواستند او را توقیف کنند، میسر نشد. از این روز شهرت مدرس شروع و در انتخابات تهران وکیل شد و وارد مجلس سوم گردید.»
مهاجرت در جنگ جهانی اول
آیت الله مدرس در سومین دوره مجلس شورای ملی علاوه بر وظیفه نظارتی، سمت نمایندگی مردم تهران را نیز برعهده داشت. دوره سوم مجلس شورای ملی مصادف با شروع جنگ جهانی اول بود.
هنگامی که نیروهای متفقین با نقض بیطرفی ایران وارد خاک ایران شدند و تهران در معرض اشغال نظامی نیروهای روس و انگلیس قرار گرفت، مدرس به همراه گروهی از ملّیون به کرمانشاه مهاجرت کردند و در آنجا به منظور مقابله با اشغالگران، دولت موقت ملی را به ریاست رضا قلیخان نظام السلطنه مافی تشکیل دادند. آیت الله مدرس وزیر عدلیه و اوقاف این دولت بود. پس از ناکامی دولت موقت ملی، مهاجران ناگزیر به خاک عثمانی رفتند. مدرس در استانبول ضمن ملاقات با سلطان عثمانی و صدر اعظم آن کشور، نسبت به ادعای دولت عثمانی درباره قسمتی از خاک ایران و نیز عدم حسن نیت ترکان نسبت به ایرانیان گلایه و انتقاد کرد.
مدرس در جلسه یازدهم ششمین دوره مجلس شورای ملی (29 شهریور 1305) و به هنگام بررسی صلاحیت اعضای کابینه و برنامه دولت مستوفی الممالک، بشدت از مهاجران و اقدام آنان در جنگ جهانی اول دفاع کرد و در پاسخ یکی از نمایندگان گفت:
» مهاجرت خیانت نبود، بلکه به خیر و صلاح مملکت بود و فوائد سیاسی داشت.«
پس از خاتمه جنگ جهانی اول، مدرس به تهران بازگشت و همانند گذشته در مدرسه سپهسالار (مدرسه عالی شهید مطهری کنونی) به تدریس فقه و اصول پرداخت و همزمان تولیت این مدرسه را نیز برعهده داشت.
دولت صمصام السلطنه بختیاری، که در این زمان بر سر کار بود، به دلیل ناتوانی در ایجاد امنیت عمومی و تامین حداقل معیشت مردم با اعتراض و انتقاد همگانی روبه رو بود؛ آیت الله مدرس و گروهی از مردم به انگیزه ابراز مخالفت با صمصام السلطنه در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند. سرانجام زیر فشار مخالفان و نارضایتی عمومی کابینه صمصام السلطنه سقوط کرد و وثوق الدوله به نخست وزیری رسید.
مخالفت با قرارداد 1919
دولت میرزا حسن وثوق الدوله به دلیل امضای قرارداد 1919 با دولت انگلستان خشم و نفرت شخصیتهای مذهبی و ملی را برانگیخت. مدرس در راس مخالفان این قرارداد قرار داشت. طرفداران قرارداد، بارها با مدرس گفتگو کردند تا او را از مخالفت بازدارند، به گفته مدرس:
«هی میآمدند پیش من و میگفتند این قرارداد کجایش بد است. کدامیک از موادش بد است، هرکجایش بد است موردش را ذکر کنیم تا برویم آن را تغییر بدهیم، من جواب میدادم: آقایان، من، رجل سیاسی نیستم، یک نفر آخوندم و از رموز سیاست سر در نمیآورم. اما آن چیزی که میفهمم بد است آن مادهاش که میگوید ما استقلال ایران را [به رسمیت] میشناسیم. این مثل این است که یکی به من بگوید من سیادت تو را میشناسم… لکن اگر کسی خوب غور رسی [وارسی] میکرد و روح آن قرارداد را میفهمید و چیز استنباط میکرد و او این بود که ایران تمامش مال ایرانی است، مالش، حالش، حیثیتش، چهاش [و] همه چیزش، متعلق به ایرانی است. فقط این قرارداد در دو چیزش دیگری را شرکت میداد، یکی پولش را [و] یکی قوهاش؛ این روح قرارداد بود… من مخالف بودم، من مخالفت کردم… .»
کوشش مورخالدوله سپهر برای میانجیگری بین مدرس و وثوقالدوله نیز بینتیجه ماند.
مخالفت آیت الله مدرس و دیگر شخصیتهای ملی با قرارداد 1919 و مقاومت احمدشاه قاجار در برابر قرارداد یاد شده، دولت انگلستان را کاملا از سلسله و شاه قاجار ناامید کرد و انگلیسیها را به فکر یافتن جانشینی مناسب و مطمئن برای احمدشاه افتادند. ژنرال آیرون ساید؛ فرمانده نیروهای انگلستان در ایران به همراه نورمن سفیر آن کشور در تهران به دستور لردکرزن وزیر خارجه انگلیس، به تکاپو افتادند تا مهره یا مهرههای مطلوب خود را شناسائی و آزمایش نمایند. آنان زمینه را برای خارج کردن نیروهای قزاق از کنترل روسها فراهم کردند و استاروسلسکی، فرمانده روسی قوای قزاق ناچار، امور بریگاد قزاق را به سرهنگ اسمایس انگلیسی واگذار کرد و از ایران خارج گردید.
میرپنج رضاخان سوادکوهی
انگلیسیها خیلی زود فرد مورد نظر خود را در میان قزاقان یافتند و او میرپنج[سرهنگ] رضاخان سوادکوهی بود که اندکی بعد به درجه سرهنگ دومی ارتقا یافت. ژنرال آیرون ساید درباره رضاخان میرپنج مینویسد:
«به نظرم مردی قدرتمند و نترس آمد که کشورش را از صمیم قلب دوست دارد[!]. ایران برای روزگار سختی که پیشرو داشت[؟!] نیازمند یک رهبر بود و او بیتردید مردی فوقالعاده ارزشمند به حساب می آمد.»
هنگامی که در پایان جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی از ایران خارج شدند، آیرون ساید، فرماندهی نیروهای قزاق را به رضاخان سپرد و به تدریج او را برای کودتا آماده کردند.
مخالفت شهید مدرس با قرارداد 1919 و مقاومت وی در برابر کودتاچیان و ضدیت او با دولت و حکومت رضاخان، تماما در راستای یک سیاست بود که هدف آن مبارزه با نفوذ بیگانگان در ایران بود.
صبح روز کودتای سیا (سوم اسفند 1299) آیت الله مدرس و تعدادی از شخصیت سیاسی-مذهبی متنفذ به دستور سید ضیاءالدین طباطبایی رئیس دولت کودتا دستگیر و زندانی شدند.
شهید مدرس تا پایان عمر دولت کودتا (خرداد 1300) حبس بود.
منبع: زندگینامه شهید مدرس، زنده تاریخ(مرکزبررسی تاریخی وزارت اطلاعات)