-
شنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۱۶ ب.ظ
حوزه انقلابی حوزهای است که در میان جامعه باشد در میان جامعه بودن یکی از شاخصههای اساسی است. کسی که بگوید من به مردم و اجتماع کاری ندارم و به غیر از خودم و خانوادهام با کسی کاری ندارم یقیناً انقلابی نیست. در آموزههای دینی داریم که معصومین از عدم ارتباط گیریها و انزوا طلبیها نهی کردند.
آیت الله محمد مهدی قائینی |بخش دوم
شاخصههای حوزه انقلابی
اسباط: اگر بخواهیم برای حوزه انقلابی شاخصههایی ذکر کنیم، از منظر شما ویژگیهای حوزه انقلابی چیست؟
قایینی: اینکه بخواهیم بگوییم حوزه انقلابی چه ویژگیهایی دارد که بتوانیم به آن بگوییم حوزه انقلابی به معنای دقیق و درست یعنی حوزهای که جامع و کامل است، هم از نظر ساختار درونی، هم از نظر تشکل ظاهری، هم از نظر فعال بودن و اجرایی بودن وعامل بودنش که حوزه به معنای واقعی آن است که این سه بعد را باید داشته باشد هم از درون و هم از بیرون و نیز آثاری که میخواهد از خودش صادر کند تا بشود حوزهی انقلابی؛ برای تبیین حوزه انقلابی و ویژگیها و مختصات آن باید از سه زاویه بحث و بررسی کنیم:
جامعهگرایی
۱- متعهد بودن حوزه انقلابی به حل مسائل جامعه
حوزه انقلابی حوزهای است که در میان جامعه باشد در میان جامعه بودن یکی از شاخصههای اساسی است. کسی که بگوید من به مردم و اجتماع کاری ندارم و به غیر از خودم و خانوادهام با کسی کاری ندارم یقیناً انقلابی نیست. در آموزههای دینی داریم که معصومین از عدم ارتباط گیریها و انزوا طلبیها نهی کردند. به نظرم خطاب به یکی از شاگردان بود که امام صادق(ع) فرمودند تو طلبهی ما نیستی وقتی با کسی ارتباط نداری ودر چهارچوب تعینات خاص خودت زندگی میکنی.
البته جامعه گرایی و دغدغه جامعه داشتن تنها به ارتباط صرف و رفت و آمد، نیست بلکه علاوه بر آن دغدغه جامعه و مشکلات و مسئلههای خرد و کلان اجتماعی داشتن و در صدد حل آنها بودن، از ابعاد جامعهگرایی به شمار میآید. یعنی حوزه انقلابی خود را متعهد به حل مسئلههای جامعه خود میداند. حال این مسئلهها در سطوح خرد باشد یا در سطوح کلان ملی و حاکمیتی فرقی نمیکند.
ضرورت شناسی
۲- درک ضرورتها ویژگی حوزه انقلابی
درک ضرورتها از دیگر ویژگیهای حوزه انقلابی است. باید بفهمیم درجامعه چه میگذرد و چه باید انجام دهیم. نباید سر را زیر برف کنیم و بگوییم در دنیا هر چه میگذرد به ما ربطی ندارد. در این صورت ما دیگر حوزهای اصیل و انقلابی نیستیم و باید ادعای پیرو اسلام و پیغمبر بودن را کنار بگذاریم.
دردمندی
۳- حساسیت و دردمندی نسبت به مشکلات اساسی جامعه
حساسیت و دردمندی نسبت به کمبودها و مشکلات اساسی مردم و جامعه از دیگر ویژگیهای حوزه انقلابی است. انسان نباید بی درد باشد. کسی که عالم دین است نباید شب راحت بخوابد. چه جامعه کوچک، چه ملتهای بزرگ مشکلاتی دارند، کمبودهایی دارند، نیازهایی دارندکه با فکر و برنامهریزی حل میشود. نمیشود از کنار این نیازها گذشت و گفت به من ربطی ندارد.
برخوردار از بینش سیاسی
۴- شناخت جریان های فکری جهان و داشتن بینش سیاسی
امام حسین با وجود انقلاب خود و شهادت خونین خود باعث شد هر کم فهم و بی سوادی هم بفهمد حق کجاست و باطل کجاست و کجا ظلم شده است و این چنین خواستند مردم را بیدار کنند.
بینش سیاسی داشتن یعنی روابط حاکم بر جامعه را شناختن. یک دلیل اینکه ائمه و بسیاری ازانبیاء ما مظلوم بودند و گاه در فضای اجتماعی با بی مهریها روبرو شدند و حتی کشته شدند، عبارت است از اینکه مردم بینش سیاسی نداشتند. در جامعه چه کسی حاکم است؟ مقصودش چیست؟ اصلاً چرا این فرد روابط سیاسی اجتماعی مردم را به عهده گرفته است و امور به دست اوست.
مردم میدیدند در جامعه این فرد عمامه دارد یا با پیامبر وصلت دارد یا کار دینی و قرآنی انجام میدهد. خوب فرد دیگری هم همین امور را انجام میدهد. لذا دیدیم که بین امام حسین و سایرین فرقی نگداشتند.کسانی که از کوفه آمدند درست است اهل جهنم و عذاب هستند ولی به حسب تربیت دینی و فکری هیچ آموزشی ندیده بودند. چون سرشان به زندگی خودشان بوده و اصلاً نمیدانستند حق و باطل چیست. لذا امام حسین با وجود انقلاب خود و شهادت خونین خود باعث شد هر کم فهم و بی سوادی هم بفهمد حق کجاست و باطل کجاست و کجا ظلم شده است و این چنین خواستند مردم را بیدار کنند.
امیرالمؤمنین خیلی خطبه خواندند وسخرانی کردند. امام حسن (ع) خیلی ظلم دیدند و خیلی به ایشان جفا شد و خیلی توصیهها کردند باز هم مردم بیدار نشدند. ده سال امامت امام حسین(ع)، تا معاویه در حال خلافت بود ایشان فرصتی برای تبلیغ نداشتند. پس امام با یک حرکت پیش بینی شده و هدفمند مردم را بیدارکردند و روشن کرد که حق چیست و باطل کدام است. مردم مبادا ظاهر را ببینید فرد وقتی بینش سیاسی نداشته باشد، فرق بین مسئولین را نمیفهمد. هر کسی مورد تأیید امام باشد را خوب میداند. این فرد روزنامه جمهوری اسلامی دارد، فرد دیگر روزنامه انقلاب اسلامی، بین هیچ کدام نمیتواند حق را بفهمد. پس خود را کنار میکشد و سر در عبای خود میکند تا وقتی که پردهها کنار میرود و یا جنایتی اتفاق میافتد، مردم روشن میشنوند و وقتی متوجه میشویم که کار از کار گذشته است.
پس حوزه انقلابی باید برخوردار از بینش سیاسی باشد. جریانهای فکری را بشناسد، حرکتها و هدفهای پس پرده را تحلیل کند. اقتضائات زمان و مکان را دریابد. در این صورت است که میتواند راهنمای خوبی برای جامعه باشد، در بزنگاهها وظیفه خود را انجام دهد و جریانهای حق و باطل را از هم تفکیک کرده و بصیرت خود را بین تودههای مردم نشر و ترویج نماید.
آشنا با نظامات حاکم بر جهان
۵- آگاهی از بینشهای نظام های حاکم بر جهان
آشنایی داشتن نسبت به نظامات حاکم برجهان از دیگر ضرورتها و ویژگیهای حوزه انقلابی است. ما در دورهای زندگی میکنیم که مستقل نیستیم. هم دنیا برما مسلط شده، هم ما بر دنیا، هم ضررهای دنیا نصیب ما میشود و هم سودهای دنیا. ما نمیتوانیم دور خود دیوار بکشیم که ما مستقل هستیم چون اگر ما به دنیا کار نداشته باشیم دنیا با ما کار دارد.
البته مقوله «استقلال» از شعارها و اهداف اساسی انقلاب است و منظور نفی استقلال نیست، بلکه حفظ استقلال در گرو شناخت نظامات اجتماعی است. اما گاهی برخی همین مفهوم مهم و حیاتی را بد معنی میکنند که باید توجه داشت. امروزه چتر استعمار آنقدر وسیع است وضربههای دشمن آنقدر قوی و قاطع و کوبنده است که اگر یک لحظه غفلت کنیم اصل حیثیت خود را از دست دادهایم. در همهی ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی مثل خیلی از کشورها که زبان اصلیشان شده انگلیسی و فرانسه از بس که تحت استعمار بودهاند، آداب و رسوم غربیها را یاد گرفتهاند و هیچ ریشهای ندارند.
هیچ شخصیتی ندارند. چون اصلاً نشناختند که در چه دنیایی زندگی میکنند و با چه کسانی ارتباط دارند. تعامل با افراد و دنیا، با همسایگان کوچک و بزرگ تأثیر متقابل بر انسان دارد و آن قدرتی که غالب است بیشترین تأثیر را برحکومتهای دیگر دارد. اگر کسی با بینشهای نظامهای حاکم بر جهان هیچ آگاهی نداشته باشد به زودی ضربه میخورد و به گونهای از صحنه بیرون میرود که تا مدتها متوجه نمیشود چه شد که این اتفاق افتاد چون متوجه نیست در چه دنیایی زندگی میکند نمیداند غرب چیست و شرق چیست .
گاهی مواقع تحقیقات عمیق نشان میدهد صهیونیسم بود که مارکسیسم را بوجود آورد و بودجه آن را تأمین کرد و در حدود یک قرن پیش انقلاب در شوروی پیش آمد.گاهی با چندین واسطه دنیا میآید در لباس دوست کاری را انجام میدهد که وقتی کار تمام میشود آن موقع میفهمند که ضربه از کجا خوردهاند. اگر انسان این موارد را نشناسد اصل حیثیت انسان و حوزه در خطر است.
دغدغه رفع ظلم از جهان
۶- ظلم زدایی، استکبار ستیزی و استعمار زدایی از جهان شاخصه اصلی حوزه
دغدغه داشتن نسبت به رفع ظلم که یک موضوع کلیدی است و در بینش اسلامی و آیات و روایات مورد تأکید قرار گرفته است. این دست تعابیر که «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» در معارف دینی ما کم نیست. حوزهای حوزهی انقلاب است که ظلم را از دیگران تحمل نکند، خودش نیز اهل ظلم نباشد. لذا قرآن صراحتاً درباره قوم یهود آیات زیادی آورده است که میگوید علمای یهود اهل رشوه گرفتن، پول گرفتن، توجیه کردن، بهشت را به جهنم فروختن و کَلِّ بر مردم شدن بودند. اینان ظاهراً دین داشتند.
کسی که نسبت به ظلمی بی تفاوت باشد یاخودش در راه ظلم گام بردارد، حتی اگر همهی علوم دینی را هم بلد باشد، بداندکه او عبد خدا نیست. او عالم به معنای واقعی نیست. امروز در جهان چه ظلمهای بزرگی در حال رخ دادن است. دنیا، دنیای استکبار و استعمار است. ملتهای زیادی زیر سلطه استکبار و استعمارند. حوزه انقلابی باید به فکر ظلم زدایی، استکبار ستیزی و استعمار زدایی از جهان باشد.
تحلیل مسائل بین المللی
۷- تحلیل جریانات و سیاستهای منطقهای و جهانی ویژگی دیگر حوزه انقلابی
تحلیل جریانات و سیاستهای منطقهای و جهانی ویژگی بعدی است. باید انسان بفهمد سخنانی که در فضای بین المللی گفته میشود و رفتارهایی که انجام میشود کنشها و واکنشهای اجتماعی، منشاء آن کجاست؟ این اتفاق چرا به وجود میآید؟ دوستیها و دشمنیها چه بسا گاهی بر حسب ظاهر منشاء توسعه است ولی به حسب واقع دارند ریشه یک جامعه را قطع میکنند. گاهی به حسب ظاهر خنده و مهربانی است اما به حسب واقع دشمنی است و حق را باطل و باطل را حق جلوه دادن است. اگر انسان تحلیل نداشته باشد علت جو و پاسخ جو نباشد، نسبت به مسائل و مشکلات و مجهولاتی که دارد، یقیناً این فرد تحت تأثیر دیگران قرار میگیرد و اصل سرمایه دینش را از دست خواهد داد.
برخوردار از توانایی حل مسئله
۸- ارائه راه حل برای مقابله با موانع رشد فکری و اخلاقی و فرهنگی
ویژگی دیگر ارائهی راه حل برای مقابله با موانع رشد فکری و اخلاقی و فرهنگی است. حوزه نمیتواند بگوید به من چه مربوط که مردم چه میکنند مشکلات چیست و دنیا به کدام طرف میرود. اسلام این را نمیپسندد. بزرگان دین و رهبران دینی همه گفته اند و همه خواستهاند که یک مسلمان و یک مؤمن و یک عالم به معنای واقعی باید در جهت صلاح دین فرد و اجتماع برنامههایی داشته باشد که مردم را از خدا دور نکند. توحید به معنای واقعی، همان توحید ناب را چه موقع موفق میشویم در خود و دیگران پیاده کنیم؟ که ببینیم مشکل راه کجاست و راه حل برایش پیدا کنیم و نفس، شیطانهای انسی، شیطانهای جنی، توطئههای داخلی و خارجی را بشناسیم و با آنها مقابله کنیم. اگر دشمن را نشناسیم، توحید ما را از بین خواهند برد.
برخی از اهل سنت قائلند خدا از آسمان هفتم پایین میآید وخیلی چیزهای دیگر لازم نیست اینها مغرض باشند؛ اینها دنبال اهل بیت نرفتند، دارو را پیدا نکردند، درد همه جا را گرفت و زیر بنای فکری را عوض کرد.
اینکه میبینیم برخی از اهل سنت قائلند خدا از آسمان هفتم پایین میآید وخیلی چیزهای دیگر لازم نیست اینها مغرض باشند؛ اینها دنبال اهل بیت نرفتند، دارو را پیدا نکردند، درد همه جا را گرفت و زیر بنای فکری را عوض کرد. لذا آنهایی که محقق هستند وقتی با استدلال و صحبت و ادامهی مباحثههای علمی مطالب را برایشان توضیح میدهیم، تازه بیدار میشوند.
علتش این بوده است که از اول که کتب خارجی ترجمه میشد یا وقتی از طرف حکومتها بعضی را به عنوان عالم معرفی میکردند، نمیگفتند چرا هر کسی میآمد قبول میکردند بعد در مواقع مشکلات نمیدانستند چه بکنند یعنی عملاً ایزوله میشدند و درنتیجه در مقابل مشکلاتی که پیش میآمد یا سکوت میکردند و کنار میرفتند یا توجیهگر همهی مسائل میشدند. مثلاً حکومتهای ظالم را با استدلالهای مختلف تأیید میکردند.
چون از اول نرفتند اسلام ناب را بشناسند که چیست و موانع راه چیست یا راه حل کدام است و بر اساس آن گام بردارند و جلو بروند. بنابراین اگر حوزهای در هر یک از کشورهای اسلامی شیعه یا سنی، اگر اهل ارائه راه حل و به فکر مشکلگشایی از خودش نباشد، بداند دشمن مشکل ما را حل نخواهد کرد. ما خودمان باید بر اساس کتاب و سنت و عقل برویم، حقایق را پیدا کنیم، مشکلات را حل کنیم، تا نه تنها خودمان با مانع برخورد نکنیم، بلکه راه امتهای دیگر را هم برای سعادت باز کنیم.