-
سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۲۳ ق.ظ
اولین مرحلهی دولت-ملتسازی در ایران را میتوان به تعبیری، پس از بر سر کار آمدن سلسلهی صفویه در سال ۱۵۰۱م/۹۰۷ ق دانست.
بررسی ائتلافها و گسستها پیش از انقلاب اسلامی
با نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر ایران، تا پیش از انقلاب اسلامی بندرت میتوان نمونههایی از شکلگیری ائتلاف حزبی و یا اجماع و وفاقی پایدار میان کنشگران سیاسی، مشاهده نمود. عرصهی اختلافات و تضادها با توجه به ساختار سلطنتی ایران، از آغاز شکلگیری سلسلهی صفویه تا پایان دوره قاجار، که هنوز ساختارهای سیاسی مستقل شکل نگرفته بودند، محدود به سطوح کلان سیاست، یعنی عمدتا میان شاه و دیگر درباریان نمود داشت.
به عبارتی همیشه یک طرف کشمکشها عمدتا شخص حاکم سیاسی یا شاه بود و طرف دیگر نخبگان سیاسی کم و بیش وابسته قرار داشتند. البته به تدریج از مشروطه به بعد، با ایجاد ساختارهای سیاسی جدید و نوین، نوع و سطح اختلافات نیز تغییر یافت و با شکلگیری گروهبندیهای سیاسی مستقل از حکومت، اعم از احزاب و اصناف، عرصهی تضادها به این گروهبندیها نیز تسری یافت.
دوران انقلاب مشروطه
اولین مرحلهی دولت-ملتسازی در ایران را میتوان به تعبیری، پس از بر سر کار آمدن سلسلهی صفویه در سال ۱۵۰۱م/۹۰۷ ق دانست. پس از اینکه شاه اسماعیل، نخستین پادشاه این سلسله، مذهب شیعه را به عنوان دین رسمی ایران اعلام نمود، دگرگونیهای اجتماعی مهمی از جمله ایجاد یک حکومت قدرتمند و متمرکز پدید آمد و بنای اجتماعی -فرهنگی هویت ایرانی- شیعی ریخته شد.
بدین ترتیب جامعهی سیاسی ایران پس از صدها سال گسیختگی و فروپاشی ملی، توانست در وضعیتی قرار گیرد که امروزه از آن به وحدت ملی یاد میشود. اما دولت صفویه، از دیدگاه برخی از محققین، بر اثر بحرانهای در هم تنیده شدهی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و کشمکش نخبگان بخشهای مختلف در سراسر امپراتوری ایران از هم پاشید و پس از کش و قوسهایی، سلسلهی قاجاریه جایگزین آن شد.
تقسیمبندی گروههای اجتماعی ایران در قرن نوزدهم
اما در عرصهی اجتماعی، جامعهی ایران در سدهی نوزدهم شامل سه گروه اجتماعی عمده نظیر:
1-شاه و گروه ممتاز حاکمه
2-اشراف و فئودال از جمله قبایل، روحانیون و بازرگانان
3-دهقانان و اصطلاحا عوامالناس (تودهی مردم، زارعان و کوچندگان دامدار) بودند.
در این دوره با وجود طایفهها، روستاها، اصناف، محلات شهری و اجتماعات مذهبی بسیار منسجم، گسیختگی در ایران کمتر دیده میشد. با این حال، از دیدگاه برخی محققین، سه علت مرتبط به هم، این تعدد و گوناگونیهای اجتماعی را به رقابت تبدیل میکرد:
1-مبارزه برای دستیابی به منابع کمیاب به ویژه زمینهای آبی، مراتع حاصلخیز و قناتها.
2-اعتقاد رایج به عدم رشد اقتصادی پایدار این باور را تقویت میکرد که شخص، فقط با محروم کردن دیگران میتواند به ثروت و دارایی دست یابد و نفع یک گروه، خسران دیگری را در پی دارد.
3-رقابت برای دستیابی به مناصب محلی، اغلب به درگیری میان گروهها منجر میشد و این مسئله به ویژه در شهرها واقعیت پیدا میکرد. مشاهده میشود که ماهیت کشمکشها در مقطع فوق، بیشتر جنبهی درون قبیلهای و موضوع کشمکشها هم اصطلاحا فرو ملی بوده است و هیچگاه در عرصهی ملی بروز نمییافت.
از این روی اصطلاحا در دوران پیش از مدرن، به دلیل فقدان یا عدم دسترسی عمومی به منابع قدرت و ثروت، رقابتها و یا کشمکشها نیز متناسب با جامعه سنتی آن دوران بود. اما با تأسیس سلسلهی قاجاریه و آشنایی نخبگان سیاسی و روشنفکران با آموزهها و نهادهای غربی، خاصه از اواخر سدهی نوزدهم، تضادها و کشکشها، ماهیتی مدرن، پیدا کردند.
منبع: ائتلافهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران (ایمان حسین قزل ایاق)