-
جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۱۲:۵۷ ق.ظ
در طول تاریخ حوزههای علمیه عهدهدار پاسداری از فرهنگ و اندیشه شیعه بودند. آشنایی با حوزههای علمیه شیعه در لبنان بسیار حائز اهمیت است، زیرا این حوزه بعد از دو حوزۀ مهم نجف و قم، از پیشینه و اهمیت زیادی برخوردار است.
گفتگو با حجت الاسلام شاکر | بخش سوم
تاسیس حوزه علمیه امام علی(ع) در لبنان به دستور آیت الله بهجت(ره)
حوزه علمیه امام علی داخل سفارت ایران است، این حوزه برای افراد خاصی نیست، شاید مدیریتش در گزینش و جذب یک حساسیتهایی داشته باشد، اما اینطور نیست که مثلاً اعلام عمومی جذب برای حوزه، مخصوص یه عده خاص باشد. حوزه خوبی هست، درش به روی همه باز هست، اما این برمیگردد به مدیریت شخصی که مدرسه را اداره میکند، حوزه علمیه امام علی به دستور مرحوم حضرت آیت العظمی بهجت(ره) و به دست علامه سید جعفر مرتضی عاملی تاسیس شده است. و امروز هم یک سید بزرگواری، مدیر مدرسه هست. (مدیری که کنار سفارت ایران توی بئر حسن امام جماعت مسجد هم هست.)
این مدرسه در چند سال اخیر شاهد یک افولی بوده، از نظر اجتماعی، جایی هست که رفت و آمد سخت شده، بخاطر اینکه سفارت ایران بعد از قضایای انفجار و … خیلی زیاد امنیتی شده، و طبیعتاً توی اون منطقه بئر حسن الان خونه ها هم خیلی ارزون شده، تا 50 درصد قیمتها اومده پایین، چون رفت و آمد سخت است، شما وقتی میخواید به این منطقه بروید سه تا چهار تا گیت را باید رد کنید، این آدم را اذیت میکند، طبیعتاً این فشارها تأثیر داشته و خودبخود روی حوزه هم اثر منفی میگذارد.
از حوزههای خیلی فعال یکی این حوزه هست که در کنار این حوزه، مرکز اسلامی دالدراسات (مرکز پژوهشهای اسلامی)، این هم مستقیم زیر نظر علامه سید جعفر مرتضی مدیریت میشود، معمولاً در این مرکز درسهای خصوصی حضرت آقای سید جعفر مرتضی تدریس میشود، هفتهای دو جلسه، که ایشان با شاگردان خصوصی که دارند در همان دفتر، داخل در حی المعادی کار میکنند(ما هم چون حضور مداوم نداریم، تنها بخاطر پیگیری بحثها، و بخاطر تبرکی که حضرت آقا رو ببینیم این درسها رو شرکت میکنیم(.
بیشتر سیاست استاد بر این هست که آموزشها در حوزه امام علی باشد، مرکز اسلامی الدراسات که بالا اشاره شد بیشتر کارهای پژوهشی میکند، یک نمونه همین کارهای الصحیح من سیرت الرسول الاعظم یا صحیح مسیرت امام علی به اصطلاح از محصولات این مرکز است.
حوزه الثقلین با مدیریت علامه محمدحسین فضل الله
نقطهی مقابل این، از نظر فکری، حوزه الثقلین هست، حوزه علامه مرحوم محمدحسین فضل الله، توی حارت … تو این حوزه مدیریت دستشان بازتر هست، وضعیتش بهتر هست، تلویزیون دارند(تلویزیون الایمان برای اینهاست)، پسر ارشد علامه، آقای سید علی فضل الله که مرتب هم به جمهوری اسلامی ایران مسافرت میکنند و کارهای خیلی زیادی انجام دادهاند، مدیر داخلی آقای شیخ ماجد حسین هست، اصالتاً فکر میکنم لبنانی نیست، اهل بحرین یا کویت میباشد که لبنان ازدواج کرده و موندگار شده اند. فکر علامه فضل الله در اینجا حاکم هست، طبیعی هم هست بهرحال هر جایی که زیر نظر کسی باشد فکرشان هم حاکم بر همان جا خواهد بود… این دو حوزه نقطه مقابل هم هستند، یعنی شما اگر بخواهید جریانشناسی کنید حوزههای متفاوت را از نظر فکری، این دو را میشود در راس قرار داد.
هیچ جریانی در لبنان با جمهوری اسلامی ایران زاویه ندارد!
اسباط- اینها از نظر فکری در مقابل هم هستن، دقیقاً توضیح بدهید، یعنی اینکه دیدگاهشان نسبت به مبانی فقهی متفاوت میباشد یا رویکرد سیاستشان نسبت به انقلاب اسلامی، نسبت به حزب الله، نسبت به مقاومت و اینها متفاوت هست؟
– خوب شد این اشاره را فرمودید این ابهام باید برطرف بشود، در لبنان (توضیح میدهم، استثنا دارد، اما به صورت کلی، اکثریت را میگویم) ما عالم، حوزه علمیه و جریان شیعی نداریم که با جمهوری اسلامی ایران و با انقلاب اسلامی ایران زاویه داشته باشد، یعنی شما خیلی بعید هست یک حوزه علمیه پیدا بکنید که ادعای انتساب به مثلا شیعه انگلیسی داشته باشد! البته شاید یه نفر، عالمی باشد و فعالیتی بکند اما وقتی جایگاه اجتماعی نداشته باشد چیکار میخواد بکند؟ حتی این شیخ …(اسمشان در خاطرم نیست) یه روحانی جوانی هست. با ترامپ هم عکس گرفته بود؟
-ایشان که اصلاً من ندیدمش، توی کتابم هم یه جاهایی ازش اسم بردم، (هر چند خیلی ها مخالف بودند، میگفتند این کار رسمیت بخشیدن به ایشان هست، البته نیت بنده تعریف از ایشان نبوده است)، بهرحال یه حزبی تشکیل داده، در قانون وزارت کشور لبنان هم این حزب را ثبت کرده، ما با نادیده گرفتن این که نمیتوانیم واقعیت را کتمان کنیم، این جریان هست، اما شما یک نفر را در بیروت پیدا کنید که مثلاً ایشان را به عنوان یک جریان، به عنوان یک تاثیرگذار، به عنوان یک فکر بشناسد، یعنی خودش تنهاست. از خیلیها هم شنیدم خیلی معروف هست هر چند برخیها هم میگویند از اخراجیهای حوزه علمیه هست. الان این دو تا جریان هست. “حزب عمل” حوزه علمیه هم دارد، حزب عمل با جمهوری اسلامی ایران هیچوقت زاویه نداشته و نمیتواند هم داشته باشد، اما در هرحال اون پیوستگی فکری که حزب الله با ما دارد طبیعی هست که اینها ندارند، یعنی ما نمیتوانیم الکی سر خودمون کلاه بذاریم که نه اینها هم هستند.
الان شما با هر کدوم از دوستان حزب الله باشید، از سرباز صفرش گرفته، از طلبهاش گرفته تا مجتهدش، باهاش صحبت کنید، مثلاً بگویید ایران و حزب الله… اصلاً دو تا نیست، واحد است. حزب الله خودش را مستقل نمیداند، اما حزب عمل اینطور نیست اینها یک استقلالی برای خودشون قائل هستند، حالا بحث ملیت یا هر چی، بهر حال بین حزب عمل و حزب الله این تفاوت وجود دارد.
با این وضعیت حوزهها بهجتها تکرار نمیشوند!
اسباط- آیا حزب الله حوزه مستقل دارد که کاملاً زیر نظر خودش باشد و مدیریتش بر عهده خودش باشد؟
– شیخ امین ترمس معاون تهذیب مدرسه جامعة المصطفی(ص)، ایشان مدرس به اصطلاح عالی و دست راست حوزه علمیه الرسول الاکرم هست، حوزه الرسول الاکرم، جامعه المصطفی ایران در لبنان میباشد، رئیسش ایرانی هست، آقای بی نیاز، اما بار علمی حوزه روی دوش شیخ امین ترمس میباشد.
میخواهم نکتهای را بگویم که خیلی برای من ارزش دارد، این مطالبی که وجود دارد، این واقعیتهایی که وجود دارد برای من خیلی ارزشمند هست، دوست دارم اینها را شما هم بشنوید هم نشرش بدهید که بدانید جمهوری اسلامی ایران چه آثار و برکات فراوانی در همه حوزه ها، در همه عرصهها در همه کشورها داشته من جمله لبنان.
حوزههای علمیه لبنان چند تا ضعف اساسی دارند، یعنی اصلاً این ضعفها پوشش داده نمی شود، این ضعفها اگر در صدد جبرانش نباشند در دراز مدت تبدیل به معظل میشوند، یک نمونه همین شیخ … (اسمش و فراموش کردم) شیخ الحاج، حسن الحاج، یه همچین اسمی دارد، ایشان خروجی همچین ضعفهایی هست:
-یکی از ضعفهای این هست که (این برای کل حوزههای علمیه لبنان هست نه حوزه علمیه خاصی) مثلاً یه حوزه به فرض ماهیانه 500 دلار به طلبههاش میدهد، یه حوزه دیگه میگوید آقا ما پول نداریم، صبح بیاید تا ظهر درسهاتون را بخوانید، عصری بروید برای خودتان کار کنید و پول دربیارید، این یکی از ضعفها هست.
-ضعف دوم این هست که حوزههای علمیه با هم هماهنگی مدیریتی ندارند، (به فرض من وارد حوزه علمیه شما میشوم درس میخوانم، یا ضعف درسی دارم، یا ضعف علمی دارم، یا ضعف اعتقادی یا سیاسی، شما بنده را طرد میکنید میگوید آقا ما دیگه معذوریم از پذیرش شما، بفرمایید، من میروم حوزه علمیه این یکی آقا و… چه بسا نزد ایشان بد حوزه شما را هم بگویم تا پذیرش بشوم …) بنظرم این یک دهنکجی به اون مدرسه اولی میشود.
-یه ضعف دیگری هم وجود دارد، که طلبهها بیشتر دنبال ورود به مشاغل مختلف را دارند یعنی همین که از اینجا به شغلی برسند کفایت میکند، این باعث میشود دیگر آیت اللهی از حوزه بیرون در نیاد؛ من خیلی شنیدهام که میگویند آقای بهجت بار دیگر تکرار نخواهد شد، بهجت نوعی نه حالا شخصی. طبیعتاً اگر این شکلی پیش برود لبنان هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود، فرض کنید که در لبنان از محقق کرکی دیگه قطع امید کنیم، شهید اول، شهید ثانی، معاصرین، مثلاً علامه فضل الله دیگه تکرار نشوند یا علامه سید جعفر مرتضی دیگه تکرار نشود، اینها نباید این شکلی شود، حوزه علمیه لبنان یکی از اقطاب حوزههای شیعی حساب میشود، هر چند زیاد گفته نمیشود، و تنها نجف و قم معروف هستند، ولی بهرحال لبنان از دیرباز حوزه داشته و افراد بسیار بزرگی که در راس آنها آقای محقق کرکی کم شخصیتی نبودند قرار داشتند.
شاه طهماسب: محقق کرکی نماینده حضرت حجت هست و من کارگزار محقق کرکی هستم!
شاه طهماسب یه جایی دارد که بنده در الفواید رضویه این را دیدم، الفواید رضویه شیخ عباس قمی از زبان شاه طهماسب نقل میکند که: محقق کرکی نماینده حضرت حجت هست و من کارگزار محقق کرکی هستم، آقا این خیلی مهم هست اصلاً این نظریه ولایت فقیه هست، بحث نائینی نیست، خیلی قبلتر از این وجود داشته، اصلاً ولیفقیه یعنی چی؟ ولیفقیه یعنی محقق کرکی که شاه، سلطان در وصفش میگوید: من کارگزار این آقا هستم، یه حالتی مانند رئیس جمهور و ولایت فقیه، (البته این یک بحث جدایی هست که مجال دیگری میطلبد).
این ضعفها در حوزه یک راهکار دارد، که بنده در پژوهشی که انجام دادم ده تا ضعف فهرست کردم و گفتم (این رو خیلی بولدش کنید) یه راهکار دارد، یک راهکار برای جبران ضعف ها آن هم عبارت است از اینکه “مرکز مدیریت داشته باشیم در لبنان، مثل ایران”.
اما در موردسوال شما اینکه آیا حزب الله حوزه دارد یا نه؟ حزب الله با الهام از جمهوری اسلامی ایران و حوزههای علمیه ایران (همین شیخ ترمسی که ذکر خیرش شد) یه اساسنامه حوزه علمیه نوشتهاند، اساسنامهای که جالب هست بدانید به امضا و تایید شیخ حسن نصرالله و هم شیخ نعیم قاسم و تمام افراد تاثیرگذار در حوزههای علمیه لبنان رسیده است. یعنی یک اساسنامه مورد توافق همه که به امضای همه رسیده است. این یک نوید مبارکی است برای شروع کارهای خوب برای سامان دادن به بحثها و معارف علمی و دینی.
هر چند (اخیراً دو سال شد)، ما قبلاً معهد المعارف الاسلامیه داشتیم برای حزب الله که به صورت تخصصی آموزش میداد به جوانها، بحث حزب الله خیلی گسترده است…
ادامه دارد ...