-
يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۲:۲۶ ب.ظ
سیدمحمد موسوی خوئینیها در ۳۱ فروردین ۱۳۲۰ در قزوین به دنیا آمد و در همانجا درس طلبگی را آغاز کرد. وی مانند بسیاری دیگر در سالهای منتهی به انقلاب به مخالفت با نظام شاهنشاهی میپردازد و در دهه پنجاه در مسجد «جوزستان» در تهران به تفسیر قرآن مشغول میشود. کلاسهای وی با دستگیری او توسط ساواک پایان مییابند. وی بعد از آزادی از زندان به فرانسه مسافرت مینماید و جزء حلقه یاران امام در آنجا میشود.
بررسی شخصیت محمد موسوی خویینیها | بخش اول
سیدمحمد موسوی خوئینیها
پس از پیروزی انقلاب نیز وی عهدهدار مسئولیت نمایندگی حضرت امام و عضویت در شورای سرپرستی صداوسیما، عضو مجلس خبرگان، نماینده تامالاختیار امام در بررسی صلاحیت داوطلبان اولین دوره ریاست جمهوری، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو هیئت رئیسه مجلس اول، نماینده امام و سرپرست حجاج ایرانی، دادستان کل کشور، عضو منتخب امام در نخستین دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو منتخب امام در شورای بازنگری قانون اساسی همچنین ریاست مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، مدیر مسئول روزنامه سلام و رئیس مجمع روحانیون مبارز میشود.
متولی انحصاری!
موسوی خوئینیها بانی اصلی جدا شدن جامعه روحانیت مبارز از مجمع روحانیون است. علی دارابی در کتاب سیاستمداران اهل فیضیه در صفحه ۱۸۴ میگوید:
«خوئینیها علت اصلی این کار را اجرا و پیاده کردن نقطه نظرات حضرت امام میدانست.»
اما این نظر وی زیاد بطول نمیانجامد. وی در تاریخ 21/2/67 در روزنامه کیهان با پرخاش به حضرت امام گفت: «یکی از اشتباهات همین است که ما خودمان را خیلی متولی دین یا اسلام میدانیم.»
وی مورخ 20/9/68 -در سندی که در روزنامه کیهان موجود است- میگوید: «ما نباید خودمان را متولی
انحصاری اسلام بدانیم و متولی انحصاری انقلاب و پرچمدار بلامنازع مبارزه با آمریکا بدانیم.»
تشکیل حلقه مخالفان یاران انقلاب
مهمترین فعالیت موسوی خوئینیها پیش از انقلاب مربوط به جلسات تفسیر وی در مسجد جوزستان بود. وی نزاع و درگیری و مبارزه را به عنوان اصل حاکم و جاری در آیات قرآن میدانست و سعی میکرد تمام آیات قرآن را بر همین اصل تفسیر نماید و بر همین اساس بوده که وی به دام تفسیرهای مادی تفسیر به رأی میافتد تا جایی که حتی خود او هم به این نتیجه میرسد که نمیتوان بر این اساس، آیات را تفسیر کرد.
شهید مطهری و شهید بهشتی به شیوه و محتوایی که خوئینیها در جلسات تفسیر خود ارائه میداد اعتراض میکنند، اما از جانب وی توجهی به این اعتراضات نمیشود. در بین حاضرین در این جلسات نام افرادی مانند حبیبالله پیمان، محمد ملکی، محسن میردامادی، عباس عبدی، جواد روشنضمیر، ناصر خالقی و برخی از جوانان دیگری که بعدها حلقه اصلی دانشجویان پیرو خط امام را تشکیل دادند به چشم میخورد.
خوئینیها توسط ساواک به اتهاماتی از جمله همکاری و کمک به سازمان مجاهدین خلق دستگیر میشود. نکته حائز اهمیت در این ماجرا این است که سالهایی که وی به این اتهام دستگیر میشود، سالهای بعد از تغییر ایدئولوژیک سازمان و اعلام رسمی ایدئولوژی مارکسیستی است
دکتر محمد ملکی دوست گرمابه و گلستان خوئینیها در نامه افشاگرانهای، درباره وی چنین مینویسد: «وقتی ایشان در سال ۵۵ یا ۵۶ به اتهام دادن پول به چند جوان قزوینی برای خرید اسلحه برای مبارزه مسلحانه با رژیم شاه در منزل اجارهای کوچکی در خیابان نیاوران نزدیک سهراه مژده دستگیر شد، من و همسرم با تمام وجود در خدمت خانواده ایشان بودیم. بچههای آقای خوئینیها هیچکدام به سن مدرسه نرسیده بودند. اولین کار من و همسرم و دوستان این بود که خانه نسبتا مناسبی برای آنها تهیه کنیم.
ابتدا خانهای موقتی در جماران اجاره کردیم و سپس با تلاش بسیار موفق شدیم خانهای در ده جماران، بنبست گلها، ته کوچه، درب روبهرو، به مبلغ یک میلیون تومان خریداری نماییم. در این زمان من اجارهنشین بودم. قصد ما این بود که خانه به نام همسر و فرزندان «آقا» باشد ولی ایشان از زندان پیام فرستادند و با این کار مخالفت کردند و خانه به نام ایشان خریداری شد...» جناب خوئینیها چند سال بعد از انقلاب خانه خریداری شده از سوی مردم را فروختند؛ و به باغ بزرگی که مصادره شده بود منتقل شدند. این باغ بیش از چهار هزار متر وسعت دارد و ویلای بسیار مجللی در وسط آن ساخته شده است.
منبع: بازگشت از نیمه راه / علی الفتپور