-
شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۱۴ ق.ظ
آنچه در این اثر به بررسی آن پرداخته شده، سیری در اندیشه علمای اصفهان در سده اخیر درباره برخی از مسائل امامت بود. با بررسی آراء و عقاید مطرح شده، میتوان به تشابهات و اختلافاتی بین این افراد دست پیدا کرد. افزون بر این، برخی از این افراد در دیدگاههایشان تا حد زیادی تحت تأثیر اساتید خود بودهاند؛ بنابراین در اصفهان با زنجیرهها و طیفهایی از استادان و شاگردان روبه رو هستیم که هر کدام از آنان نگاهی خاص به مسائل دارند.
گزارش اجمالی
نویسنده این کتاب در مقدمه این اثر آورده است: نزدیک به ده سال پیش هنگامی کتابی با عنوان تخت فولاد تجدید چاپ شد به دلیل ارتباط کتاب با سید محمد باقر درچهای از علمای اصفهان و استاد آیت الله بروجردی و همچنین به توصیه یکی از استادانم ان را مطالعه کردم در این کتاب نظراتی به این عالم امامی منتسب شده بود که به بخشی از رفتار و اعتقادات مرسوم در جوامع امامیه خرده میگرفت اعتقاداتی مانند شفاعت، توسل، ولایت تکوینی و علم امام و محدوده ان در این نوشته به نقد کشیده شده بود.
این کتاب نقطه شروعی برای جستجوی درباره این عالم بزرگوار شد کمی بعد نقدی بر این کتاب در کتاب ستارهای از شرق که نوشته یکی از افراد خاندان سید محمد باقر درچهای بود مطالعه کردم.
با مطالعه شخصیت و نظرات ضد و نقیض درباره آیت الله درچهای با جریانهای مبهم در حوزه اصفهان در سده اخیر آشنا شدم کتاب سیاحت شرق و از همه بیشتر سخنان استاد همایی که به حق نوشتههای ایشان درباره آن دوران تاریخی که سرمایهای گرانبار است درکتابهایی مانند تاریخ اصفهان و مقدمه دیوان طرب ابعاد این جریانها روشنتر کردند با این حال هر آنچه در این کتابها مطرح بود بیشتر گزارشهایی تاریخی و غیر مستند به آثار این جریانها بود افزون بر این که گاه دیدگاههای متفاوتی و مخالفی درباره این جریانها و نظرات آنها ارائه شد. از این رو راستی آزمایی این سخنان تنها در صورتی ممکن بود که مطالعه و تحقیقی مستند به نوشتهها و مکتوبات هر کدام از جریانها انجام میشد و در حقیقت این پژوهش تلاشی برای کشف دقیقتر این جریانهای فکری از رهگذر متون موجود از عالمان سده اخیر اصفهان است.
توضیح فصل اول
نویسنده در فصل نخست به تاریخ حوزه اصفهان و حوزههای مختلف فکری آن مانند فلسفه و حکمت و عرفان و تصوف فقه و کلام پرداخته است. در هر کدام از این موارد نیز به گرایشهای درونی و پیروان آنها تا دوره معاصر اشاره شده است.
-فهرست فصل اول
-پیش گفتار
-نگاهی به حوزه علمیه اصفهان
-شکلگیری حوزه علمیه اصفهان
۱٫دوره صفویه
۲٫حمله افغانها تا ظهور قاجاریه
۳٫ظهور قاجار تا اواخر دوران قاجار
۴٫اواخر قاجار تا دوره معاصر
-گرایشهای مختلف فکری در اصفهان
-فلسفه و حکمت
-تصوف و عرفان
۱٫تصوف خانقاهی و سلسلهای
۲.عرفان عملی و سلوک شرعی شیعی
۳٫عرفان زاهدانه (فقیهان زاهد)
۴٫عرفان نظری در اصفهان
-فقه
-مکاتب فقهی عصر صفویه
-أخباریان و اصولیان در حوزه اصفهان
-کلام
-جریان حدیثگرای مدرسه اصفهان
-جریان عقلگرا در مدرسه اصفهان
-کلام فلسفی
-کلام عقلی غیر فلسفی
-پیشینه فرهنگی و زمینههای فکری
-آوردگاههای امامت در حوزه اصفهان
-یک. غلو و تقابلهای فکری و اجتماعی
-دو، مواضع علمای اصفهان نسبت شیخ احمد احسایی
آموزههای خاص احسایی
جایگاه ائمه
معاد و جسد هورقیایی
رویارویی عالمان اصفهان با احسایی
موافقان
مخالفان
سه. سید حسن کاشی و رساله اولی الامر
چهار. معجزات هارون ولایت، تقابل دو تفکر مخالف
پنج شعر و ادبیات تجلی تقابل دو تفکر
توضیح فصل دوم
نویسنده در فصل دوم به طور مختصری برخی از آوردگاههای فکری مرتبط با امامت تا دوره معاصر را بیان کرده است، از جمله آنها میتوان به برخوردهای مختلف با شیخ احمد احسایی- تجلی دو تفکر غالیانه و ضد غلو، معجزه سازی برای امامزادهای بنام هارون ولایت…. و مواضع مختلف علمای این را شهر نام برد.
فهرست فصل دوم
-مسائل مرتبط با امامت
-از دیدگاه علمای سده اخیر در اصفهان
-مسئله اول: ولایت
۱٫اصطلاح ولایت و معانی آن
۲٫اقسام ولایت
الف: ولایت به معنای اولویت
-پذیرش ولایت کلیه
-انکار ولایت کلیه
ب: ولایت تشریعی
-موافقان تفویض
-مخالفان تفویض
-مخالفت با تفویضی و حق امر و نهی در صورت تشخیص مصالح
ج: ولایت تکوینی
-مخالفان ولایت تکوینی
-موافقان ولایت تکوینی
گروه نخست: ولایت تکوینی جزیی
گروه دوم: ولایت تکوینی کلی
-حدیث گراها
-متمایلان به عرفان و فلسفه
تکمله: بحثی در معراج
توضیح فصل سوم
نویسنده در فصل سوم از رهگذر مسائل مربوط به امامت ولایت و علم امام و شفاعت و توسل به جریان شناسی عالمان حوزه اصفهان پرداخته است. در ادامه دیدگاه عالمانی بررسی شده که تاریخ وفاتشان در صد سال اخیر یعنی از دوره سید محمد باقر درچه ای ۱۳۴۲ تا دوره معاصر است اما در بعضی موارد با توجه به شهرت عالمی یا نظرات خاص یک عالم، نویسنده نزدیک به ده سال قبل از این تاریخ را نیز بررسی کرده است. یعنی از سال ۱۳۲۰ به بعد.
فهرست فصل سوم
مسئله دوم. علم امام
۱٫مطلق یا فعلی بودن علم امام
۲٫مشروط بودن علم امام
گروه اول: عمومیت علم أمام
گروه دوم: جزئی بودن علم امام
۳٫سکوت درباره علم امام
مسئله سوم: شفاعت
مسئله چهارم: توسل
مسئله پنجم: لعن و صلوات
گزارش تفصیلی از کتاب
آنچه در این اثر به بررسی آن پرداخته شده، سیری در اندیشه علمای اصفهان در سده اخیر درباره برخی از مسائل امامت بود. با بررسی آراء و عقاید مطرح شده، میتوان به تشابهات و اختلافاتی بین این افراد دست پیدا کرد. افزون بر این، برخی از این افراد در دیدگاههایشان تا حد زیادی تحت تأثیر اساتید خود بودهاند؛ بنابراین در اصفهان با زنجیرهها و طیفهایی از استادان و شاگردان روبه رو هستیم که هر کدام از آنان نگاهی خاص به مسائل دارند.
البته این بدان معنا نیست که کسانی که در طیف خاصی میگنجند، هیچ اختلافی با هم ندارند؛ چراکه این طیفبندیها مانند تقابل دو مدرسه یا مکتب فکری است؛ برای مثال اگر سید مرتضی و شیخ مفید هر دو از مکتب بغداد شمرده میشوند، این بدان معنا نیست که در همه مسائل با هم هم نظرند؛ بلکه منظور آن است که آنها از روش و رویکرد یکسانی در بررسی مسائل استفاده میکنند؛ بنابراین هر کدام از این طیفها بازه وسیعی را در بر میگیرد و افراد با عقاید مختلف در صورت وجود مشترکات خاصی ممکن است در یک گروه بگنجند.
پس از بازبینی اختلافات موجود بین افرادی که در این مجموعه به آنها اشاره کردیم، میتوان به سه جریان اصلی در حوزه اصفهان پی برد:
عقلگرایان فلسفی
جریان اول
عقل گرایان فلسفی: نویسنده در اینجا بیان میکند که کلام فلسفی در حقیقت از مدرسه شیراز و به طور خاص اصفهان شکل گرفت. هر چند پیش از این در مدرسه کلامی حله، از ادبیات فلسفی استفاده میشد، ولی هیچگاه متکلمان از مواضع خود در برابر فلسفه کوتاه نیامدند؛ بنابراین مقصود ما از کلام فلسفی، پذیرش اندیشهها و دیدگاههای فلسفی است. همانطور که پیشتر اشاره شد: نویسنده معتقد است، مدرسه اصفهان به تلفیق فلسفه با آیات و روایات نیز دست زد؛ برای مثال ملاصدرا در شرح اصول کافی در حالی به توضیح روایات میپردازد که شرح وی از روایات کاملا رنگ فلسفی دارد بنابر این میتوان چنین آثاری را تفسیر فلسفی از روایات دانست.
مهمترین انتقاد دیگران به طور خاص حدیث گرایان و عقل گرایان غیر فلسفی) نسبت به این تفکر آن است که پیروان آن در صورت تعارض متون دینی با مبانی فلسفی، متون دینی را تأویل میکنند. در این تفکر به دلیل مبانی جهانشناسی، انسان شناسی و خداشناسی، امامت جایگاهی فراتر از مرجعیت دینی پیدا میکند و همانطور که در این اثر نیز نشان داده شد، ائمه واسطه در آفرینش عالم و صادر اولاند.
جریان فلسفه صدرایی
این جریان فکری از ابتدای شکل گیری مدرسه اصفهان به وجود آمد و علی رغم وجود اختلافهایی بین فلاسفه اصفهان، در نهایت به غلبه فیلسوفان صدرایی انجامید. در عصر حاضر میرسید علی نجفآبادی بیشترین تأثیر را در شکلگیری کلام فلسفی معاصر اصفهان داشته است. وی حکمت را نزد میرزا ابوالحسن جلوه خوانده است. میرسید علی نجف آبادی شاگردان بسیاری تربیت کرد که افرادی مانند بانو امین، سید على علامة فانی و سید حسن مدرس ثالث از جمله آنان هستند.
این جریان فکری همچنان توسط شاگردان سید حسن مدرس ثالث در حوزه اصفهان حضور دارد. البته به جز این افراد میتوان به حکمایی مانند سید ابوالقاسم دهکردی، جلال الدین همایی، محمد باقر صدیقین و حاج آقا رحیم ارباب نیز اشاره کرد که دیدگاههای آنان در این اثر گزارش داده شده است. این افراد نزد حکیمان دیگری مانند جهانگیر خان قشقایی، آخوند کاشی و حکیم خراسانی فلسفه خواندهاند.
عقلگرایان غیر فلسفی:
جریان دوم
عقل گرایان غیر فلسفی: پیش از این توضیح دادیم که این گروه در حقیقت امتداد کلام متکلمان حله مانند علامه حلی و شاگردان وی است. این گروه هر چند از ادبیات فلسفی بهره می برند ولی باورهای فلسفی را نمی پذیرند و به نقد آن می پردازند. مبانی جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی این گروه با فلاسفه متفاوت است. در این تفکر خداوند فاعلی مختار است، بنابر این قاعده الواحد انکار می شود و به همین دلیل نیازی نیست که جایگاهی جهان شناسانه برای ائمه در نظر گرفته شود. امام در این تفکر مرجع دینی است و نیازمندی به امام در این حیطه تعریف میشود. به همین دلیل آنچه برای امام ضروری است، علم دینی (و در صورت نیاز علم به موضوعات، مانند معجزات) و عصمت است. البته پیروان این جریان، منکر دیگر فضائل ائمه و حتى آگاهیهای غیبی ایشان نیستند؛ ولی اولا این فضائل را ضروری نمیانگارند و ثانیا قائل به عمومیت و همیشگی بودن آنها نیستند. به عبارت دیگر علم و قدرت ائمه، مطلق و کلی نیست؛ بلکه جزئی است.
مهمترین شخصیت این جریان در اصفهان در سده اخیر سید محمد باقر درچهای است. از بین همفکران درچهای میتوان به شیخ محمد جواد اصولی و سید عبدالحسین طیب اشاره کرد. البته طیب به جز درچهای نزد علامه بلاغ نیز در نجف تحصیل کرده و اندیشههای کلامی علامه بلاغی از طریق وی به عالمان اصفهان و شاگردانش انتقال یافته است. از بین معاصران نیز کسانی مانند سید حسن فقیه امامی میراثدار این تفکر در اصفهان هستند. از دیگر افرادی که در این جریان فکری قرار دارند، میتوان به سید علی بهبهانی و محمد تقی مجلسی اشاره کرد. افرادی که در این مجموعه از آنها یاد شد، با اینکه در روش با یکدیگر توافق دارند؛ ولی ممکن است در برخی از آموزهها با یکدیگر مخالف باشند، این مشابه آن چیزی است که در بین متکلمان در گذشته نیز وجود داشته است؛ برای مثال سید علی بهبهانی از شاگردان شیخ هادی تهرانی معروف به مکفر نیز بوده و در اندیشههای توحیدیاش تحت تأثیر وی و به همین دلیل منتقد فلسفه صدرایی بوده است.
نصگرایان
جریان سوم
نصگرایان: این جریان فکری نیز سابقهای دیرینه دارد. نصگرایان کلام خود را بیش از همه بر متون دینی بنا کردهاند؛ اکتفای آنان بر متون دینی و عدم توجهشان به فلسفه و کلام گذشته (مانند کلام مدرسه حله) تمایزبخش آنان از دیگر جریانهای فکری حوزه اصفهان است. از بین نقلگراهای اصفهان میتوان به محمد تقی اصفهانی مسجدشاهی، معروف به آقانجفی اشاره کرد. از دیگر پیروان گرایش نقلی میتوان سید حسن میر جهانی و سید زین العابدین طباطبایی ابرقویی را نام برد، در آراء و عقاید این افراد نیز تمایلات حدیثی مشهود است. گفته شده که بیشتر اهل منبر و خطبای اصفهان در دوره آقانجفی به دلیل قدرت مالی و نفوذ اجتماعیاش تحت تأثیر وی بودهاند.
از برخی از گزارشات موجود در این اثر میتوان به اختلافات بین این سه طیف فکری دست یافت به طور خاص در جریان معجزات هارون ولایت میتوان تقابل طیف سید محمد باقر درچهای را با طیف آقانجفی به دست آورد. به جز این گزارشها همانطور که در فصل سوم دیدیم سید محمد باقر درچهای و محمد تقی اصفهانی مسجدشاهی در مسائل امامت نیز با هم اختلاف دارند؛
برای مثال بنا به آنچه درباره درچهای نقل شده است، می توان این طور نتیجه گرفت که وی ولایت تکوینی کلیه به معنای تسلط بر عالم تکوین و وساطت در خلق و رزق را قبول ندارد؛ در حالی که آقانجفی با گرایش حدیثی و روایی، ولایت تکوینی کلیه را قبول دارد. بین میر سید علی نجفآبادی و سید محمد باقر درچهای و شاگردان آنان نیز اختلافات و مباحثاتی گزارش شده است.
افزون بر این موارد در خاطراتی که از در چهای نقل شده است، به برخورد سختگیرانه او با برخی از اهل منبر نسبت به نقل روایات و همچنین مصائب أهل بیت اشاره شده است. نمونهای از این موارد که درچهای با آن به شدت برخورد کرده است، مطلبی است که نجف آبادی در منبر خود نقل میکرده و ابایی از نقل آن نداشته است. اینها همه تأییدی بر تقابل این دو گروه در اصفهان است.
جریان کلامی نوینی
به جز سه جریان مطرح شده میتوان به جریان کلامی نوینی نیز اشاره کرد که به دلیل برخورد با شبهات جدید به بازنگری در متون و اندیشههای پیشین پرداخت و نظام فکری جدیدی ارائه کرد. این اندیشهها هر چند در گذشته ریشه داشت، ولی مشابه آنها در گذشته سابقه نداشت؛ طلایهدار این حرکت سید محمد جواد غروی بود، وی سعی کرد خوانشی جدید از حکمت متعالیه ارائه دهد که تا حدودی مادی و غیر ماورائی بود.
وی همچنین در این تلاش علمی توجه خاصی به مباحث زبانشناسی داشت. مبنای زبانشناسانه وى آزادی بیشتری به او داد که بتواند فهم و تقریری نو از آیات قرآن و روایات ارائه دهد. غروی هر چند با جریان کلامی سید محمدباقر درچهای توافقات بسیاری داشت، ولی نمیتوان او را در آن جریان قلمداد کرد. غروی هر چند در ابتدا سخنان خود را در متن حوزه علمیه اصفهان مطرح کرد و حامیانی نیز در حوزه (مانند مرحوم ارباب) داشت، ولی در محافل روشنفکران توجه بیشتری به تفکرات او شد و کم کم از جریانهای درون حوزوی طرد شد.
از بین این جریانهای مطرح شده، متکلمان فلسفی مانند میر سید علی نجف آبادی و شاگردانش، زمینه بیشتری برای گرایش به اندیشههای غالیانه دارند. مسلما این گرایش در طیف درچهای کمتر دیده است و در عوض در برخی از موارد مانند سید محمد جواد غروی از اندیشههای رسمی امامیه فاصله میگیرد. در بین نقلگراهای اصفهان نیز زمینه کمتری نسبت به طیف نجف آبادی برای غلو وجود دارد؛ چراکه دانشمندان موجود در این گروه تأکید بسیاری بر روایات دارند و وجود روایات ضد غلو در منابع حدیثی گرایشهای آنان را تا حدودی تعدیل میکند. البته دقیقا به دلیل همین گرایش حدیثی، در برخی موارد به علت وجود برخی از روایات، زمینه گرایشهای غلو آمیز نیز در این طیف وجود دارد.
از میان این جریانها، جریان فکری سید محمد باقر درچهای از طریق شاگرد خاص ایشان سید محمد حسین بروجردی به قم منتقل شد و شاگردان وی، به طور خاص حسینعلی منتظری، گرایشاتی به اندیشههای درچهای داشتهاند. منتظری علی رغم تحصیل و تدریس حکمت و فلسفه، در مباحث امامت، تبیینی اعتدالی دارد که با اندیشه دیگر حکیمان متفاوت است. مطالعه وجوه مشترک وی با اندیشههای کلامی و حتی فقهی سید محمد باقر درچهای کاری در خور توجه خواهد بود.
حوزه اصفهان نیز هرچند بالندگی گذشته را ندارد، ولی همچنان میتوان امتدا جریانهای پیشین را در آن پی گرفت. نویسنده به برخی از بزرگان و دانشمندان اصفهان مانند محمد تقی مجلسی، شیخ هادی نجفی و حسین مظاهری و مرحوم امامی به طور مختصر در این کتاب پرداخته است؛ اما پی گیری تمامی این جریانات را نیازمند مطالعهای میدانی میداند.
شناسنامۀ کتاب
شماره کتابشناسی ملی |
۳۰۹۰۷۴۹ |
سرشناسه |
رضایی، محمدجعفر، ۱۳۶۱ – |
عنوان و نام پدیدآور |
جریانهای فکری حوزه علمیه اصفهان با تاکید بر مسئله امامت در سده اخیر/ محمدجعفر رضایی. |
مشخصات نشر |
تهران : موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران؛ خوراسگان (اصفهان): دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، ۱۳۹۱٫ |
مشخصات ظاهری |
۳۰۴ ص.: نمونه. |
وضعیت فهرست نویسی |
فاپا |
یادداشت |
کتاب حاضر به مناسبت نخستین همایش بینالمللی مکتب فلسفی اصفهان منتشر شده است. |
یادداشت |
کتابنامه: ص. [۲۸۱] – ۲۹۴؛ همچنین به صورت زیرنویس. |
یادداشت |
نمایه. |
یادداشت |
کتاب حاضر در اصل پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده در دانشگاه ادیان و مذاهب است. |
موضوع |
حوزه علمیه اصفهان |
موضوع |
امامت |
موضوع |
ولایت فقیه |
شناسه افزوده |
همایش بین المللی مکتب فلسفی اصفهان ( نخستین : ۱۳۹۱ : اصفهان) |
شناسه افزوده |
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران |
شناسه افزوده |
دانشگاه آزاد اسلامی. واحد خوراسگان |