-
چهارشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۵:۳۴ ب.ظ
رهبر معظم انقلاب با برشمردن اهمیت جایگاه روحانیت، میفرمایند: بنده از قبل از انقلاب در محافل روشنفکری بودهام، با گروههای سیاسی ارتباط نزدیک داشتهام، همه آنها را هم میشناختم، این را من از روی اعتقاد و با استدلال میگویم: اگر جامعه روحانیت نبود، این انقلاب پیروز نمیشد، روشنفکران سیاسی ما که بعضیشان هم آدمهای خوبی بودند، توانائیاش را نداشتند، در بین مردم نفوذ نداشتند، نمیتوانستند بر دلهای مردم حکومت کنند.
مقدمه:
انقلاب از درون حوزه علمیه شکل گرفت و گسترش یافت اما بعد از انقلاب علی رغم اینکه علمای بزرگ و شخصیتهای انقلابی همواره در صحنه بودند و همچنان نیز در شرایط مختلف به دفاع از انقلاب و نظام اسلامی میپردازند اما هستند افراد و جریانهایی که در درون حوزه به دلیل عافیتطلبی یا غفلت و یا مشاهده اشکالات جزئی در جامعه، از مسائل انقلاب دوری گزیدند و از این فرصتی که انقلاب برای آنها پیش آورده در جهت پیشبرد معارف اسلام و انقلاب استفاده نمیکنند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان متعددی از یک سو این نکته را بیان میکنند که اگر روحانیت نبود، انقلاب پیروز نمیشد و از سوی دیگر روحانیت را به انجام رسالت خود در این شرایط مناسبی که انقلاب اسلامی در اختیار او قرار داده، توصیه میکنند.
هیچکس در عالم روحانیت، نباید خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد
آنچه که لازم است عرض بکنم – که از همهی این مطالب مهمتر است – نسبت حوزههای علمیه است با انقلاب و نظام اسلامی. هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد. نظام اسلامی یک امکان عظیمی را در اختیار داعیان الیاللّه و مبلّغان اسلام قرار داده. کِی چنین چیزی در اختیار شما بود؟ امروز یک طلبهی فاضل در تلویزیون مینشیند نیم ساعت حرف میزند، ده میلیون، بیست میلیون مستمع از روی شوق به حرف او گوش میدهند. کِی چنین چیزی برای من و شما در طول تاریخ روحانیت، از اول اسلام تا حالا، وجود داشته؟ این اجتماعات بزرگ کِی وجود داشت؟ این نمازجمعهها کِی وجود داشت؟ این همه جوان مشتاق و تشنهی معارف کِی وجود داشت؟
امروز این جوانهای دانشجو و غیر دانشجو را که مشاهده میکنید – حالا من دانشجوها را میگویم – همهشان تقریباً و تغلیباً مشتاقند از مفاهیم اسلامی و معارف اسلامی چیزهائی را بشناسند و چیزهائی را بفهمند و سر در بیاورند. من و شما باید زمینه فراهم کنیم که بتوانیم به آنها جواب دهیم. این فرصت تا امروز کِی برای روحانیت وجود داشته؟ علاوه بر این، ابزارهای تسهیلکننده، مثل رایانهها و ارتباطات اینترنتی و فضای مجازی و سایبری هم که الان در اختیار شماست. اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمیشناسید، برسانید؛ این فرصت فوقالعادهای است؛ نبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد:
از فرصت این همه جوان، این همه استبصار، این همه میل و شوق به دانستن، شما برای ترویج معارف اسلامی چه استفادهای کردید؟ نظام اسلامی یک چنین خدمتی به ما معممین و روحانیون کرده. مگر میتوانیم خودمان را کنار بگیریم؟
مراجع تقلید کنونی، تضعیف این نظام را حرام قطعی میدانند
این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همهی وجود استقبال کند. مراجع تقلید کنونی، مکرر متعددیشان به بنده گفتند که ما تضعیف این نظام را به هر کیفیتی حرام قطعی میدانیم. خیلیشان از روی لطف به من پیغام میدهند یا میگویند که ما تو را مرتباً دعا میکنیم. این نشاندهندهی قدرشناسی از نظام اسلامی است.
حالا یک معممی یک گوشهای بیاید خودش را از نظام کنار بگیرد؛ بهانه هم این است که ما فلان انتقاد را داریم. خیلی خوب، صد تا انتقاد داشته باش؛ دویست تایش به خود ما عمامهایها وارد است. مگر به ما انتقاد وارد نیست؟ وجود انتقاد و عیب در یک مجموعه مگر موجب میشود که انسان این همه محسّنات و نقاط قوت را در آن مجموعه نبیند و ملاحظه نکند؟ در روحانیت هم همین جور است؛ عیوب الی ماشاءاللّه. بنده آخوندم، طلبه هستم، از قبل از بلوغ طلبه بودم تا الان؛ بیائید برای شما همین جا یک فهرست از بر بنویسم. صد تا اشکال در ما هست؛ اما این صد تا اشکال موجب میشود ما از روحانیت اعراض کنیم؟ ابداً. در مقابل این صد تا اشکال، هزار تا حُسن وجود دارد. در کسر و انکسار مصالح و مفاسد است که انسان میتواند خط مستقیم را پیدا کند.
حوزههای علمیه نمیتوانند سکولار باشند
حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛
حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویسهای امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال میکنند. آنها تلاش میکنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشهای حرفی میزند، که علیالظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیدهی کلی نظام است، بزرگش میکنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست میکنند، برای اینکه فاصلهی بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصلهای وجود دارد. بنابراین حوزههای علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.
۱۳۹۱/۰۷/۱۹ / بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی