شخصیت‌شناسی | غرور و عدم تزکیه نفس، عامل اصلی انحراف مهدی هاشمی

 

سید مهدی هاشمی ضمن اعتراف به غرور و عدم تزکیه و تهذیب نفس خود، می‌گوید: متأسفانه غرور نفسانی مرا از عَرضه کردن خویش بر اساتید اخلاق و شخصیت‌های مورد قبول خودم بازداشت و رُسوبات چنان رشد کرد که زیر پوشش همان فعالیت‌های به ظاهر اسلامی و اِبرام گناهان بزرگتر و اشتباهات سنگین‌تری انداخت و بلغ ما بلغ!

مقدمه:
با توجه به شناخت کامل حضرت امام خمینی (ره) از جریان انحراف مهدی هاشمی معدوم از اسلام ناب، در جریان دستگیری فردی از عناصر باند تبهکار او به جرم ارتباط با یکی از سفارتخانه‌های خارجی به وزارت اطلاعات دستور پیگیری پرونده مهدی هاشمی را صادر می‌نماید. پس از پیگیری‌های اطلاعاتی، علیرغم نگاشتن نامه‌های تند و شدیداللحن آقای منتظری به حضرت امام (ره)، اعتصاب و لغو ملاقات‌های خود با مسئولین بلندپایه، مهدی هاشمی دستگیر و پس از محاکمه به اعدام محکوم می‌شود.

این وقایع هرگز نتوانست در اراده حضرت امام (ره) در برخورد با مهدی هاشمی و باند منحرف او خللی ایجاد نموده و او را از چنگال عدالت برهاند. در بخشهای قبل، برخی از اعترافات و اسناد انحراف و خیانت سید مهدی هاشمی و باند او به امام و انقلاب بیان شد، در این قسمت نیز برخی دیگر از این اعترافات و اسناد، برای مخاطبین گرامی منتشر می‌شود. 

سند پنجم

سوء استفاده و حیله‌گری با آیت الله منتظری

و آنچه در مذاکراتشان روی داد ……. با پخش اعلامیه‌ها، افشا گردد تا ثابت کنیم جریان کاملا خطی و سیاسی است. ولی اخوی می‌گفت : آقا معتقدند از این نظام باید فاصله گرفت و رابطه را با مسئولین قطع کرد (حالا معلوم نیست این نظر خودش بوده یا واقعا نظر آقا بوده است) من از یک طرف از این نظر آقا که بخاطر من قصد دارند رابطه را با مسئولین قطع نمایند، دچار غرور شده بودم و از طرفی دیگر مسئله برایم قابل هضم نبود که آن وقت چه وضعیتی در کشور پیش خواهد آمد. اخوی می‌گفت چون حضرت امام بیمار هستند مسئولین ترسیده‌اند با یک عمل انجام شده روبرو شوند لذا تعجیل کرده‌اند در زمان حیات حضرت امام تو را دستگیر نمایند.

امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته‌اند من هم نامه‌ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد!

روز آخریکه قصد داشتم خود را به وزارت اطلاعات معرفی کنم آقا مرا احضار فرمودند و گفتند، حضرت امام نامه‌ای برای من نوشته‌اند و قسمتی از آن را که درباره من بود خواندند بعدا اضافه کردند، من هم یک نامه برای امام نوشته‌ام و آن قسمتی که درباره من بود برایم خواندند بعدا گفتند: «امام با نامه خودشان خواب را از چشم من گرفته‌اند من هم نامه‌ای نوشتم که خواب را از چشم امام بگیرد.» آنگاه گفتند: برو و صریح در بازجویی‌ها بگو که هر چه کرده‌ای در رابطه با نهضت‌ها به امر فلانی و بودجه فلانی بوده است و نترس خدا کمکت خواهد کرد.

من از ایشان جدا شدم ولی در اندرون وجودی خود واقف بودم که چه مجسمه‌ای از شر و فساد و فتنه و انحراف مورد تأیید فقیه عالیقدر قرار گرفته است و این شخصیت بزرگ چگونه مورد سوء استفاده و حیله‌گری من و عده‌ای از دوستان قرار گرفته اند؟

سند ششم

توبه‌نامه مهدی هاشمی

مهدی هاشمی در نامه‌ای به دوستان خود در زندان، عدم تهذیب نفس را اساس بدبختی و غوطه‌ور شدن در دریای ضلالت بر می‌شمارد و تصویر زندگی خود را آئینه عبرت آنان و همه جوانانی می‌سازد که در صددند بی‌تهذیب نفس قدم به صحنه سیاست و اجتماع گذارند.

بسمه تعالی و الیه اتوب و علیه اتوکل

 خطاب به همه دوستان و برادران:

اکنون که در آستانه مرگ محتوم و مقدر الهی قرار گرفته‌ام وظیفه خود می‌دانم مواردی را به شما عزیزان بخصوص برادرانم و همه اقوام و خویشان تذکر دهم. قطعا سخنان من در نهایت یکدوره‌ی زندگی که بیان نقاط ضعف و لغزش‌های ملموس و عینی گشته و هیچ انگیزه سیاسی در بیان آن وجود ندارد به واقعیت نزدیک‌تر از تحلیل ما و حدس و گمان‌های این و آن است و بنابراین از زبان کسی که راهی را طی کرده و اکنون نتایج ملموس آن را شاهد است خوب است دوستان مطالبی را بیاموزند:

1- فعالیت‌های مثبت و انقلابی و اسلامی هر چند فراوان و گسترده باشد چنانچه به تهذیب نفس و تزکیه اخلاق مقرون نباشد پشیزی ارزش نخواهد داشت، نمونه عینی مرا هرگز فراموش نکنید! من از نظر فعالیت‌های سیاسی مبارزاتی عمری را گذراندم و تصور نمی‌کنم کسی در میان اقران خود سراغ داشته باشم که شب و روز در پی فعالیت و تلاش از قبل از بلوغ تا 45 سالگی باشد ولی بدبختانه افراط در سیاست و سیاستگری مرا از تهذیب نفس بازداشت و در جو غرور به فعالیت‌های چشمگیرم نه تنها از رشد و کمال نفسانی باز ماندم بلکه بسیاری از اعمال و رفتارم که با انگیزه خدا شروع کرده بودم مخدوش و آلوده شد.

تلاش کنید تا قبل از تزکیه اخلاق و اطمینان از کنترل و مراقبت تمایلات نفسانی به فعالیت سیاسی اجتماعی نپردازید که خفایای نفس و زوایای درون بشر به اندازه‌ای پنهان و ظریف است که اگر بدون تعلیم و تربیت و تزکیه و تهذیب وارد عمل شود همان نقطه‌های بسیار ناچیز نفسانی تحت پوشش پیروزی‌ها و موفقیت‌های اجتماعی چنان مکتوم می‌ماند که بزودی قابل شناخت نبوده بلکه بالعکس در اثر تسویلات شیطانی، به نقاط مثبت غرورآفرین تجلی خواهد یافت و دیگر کنترل آن از دست انسان بیرون می‌رود. متأسفانه غرور نفسانی مرا از عرضه کردن خویش بر اساتید اخلاق و شخصیت های مورد قبول خودم بازداشت و رسوبات چنان رشد کرد که زیر پوشش همان فعالیت‌های به ظاهر اسلامی و اِبرام گناهان بزرگتر و اشتباهات سنگین‌تری انداخت و بلغ ما بلغ.

اکنون با یک دنیا تأسف و درد از غرورها تعصب‌های غلط و غفلت‌های گذشته‌ام پشیمان و نادم هستم ولی دیر شده است. از شما خواهش می‌کنم تا دیر نشده بخود بپردازید بخصوص از دوستان و همفکران سابق خود در ارگان‌های مختلف و حوزه علمیه و نهضت‌ها جداً می‌خواهم بر روی گذشته‌های خود تجدید نظر کرده و برای خدا، امواج طغیانگر نفس را که زیر لوای مقدس فلان و به همان بنظرتان یک جلوه مقدس و زیبا دارد متوقف سازید.

2- مسئله دیگر مظالم است. من به همان شیوه و دلایلی که گفتم مرتکب مظالمی شده‌ام من به بعضی کسانیکه به دستور من به قتل رسیدند ظلم کرده‌ام من در حق انبوه پیروان و همفکران خویش قبل از انقلاب ظلم کردم. من به ارگان مقدس و انقلابی سپاه پاسداران و فرماندهی آن ستم کردم، من در حق فقیه عالیقدر حفظه الله و بیت ایشان ظلم کردم من نسبت به حوزه علمیه قم و طلاب عزیزی که با یک دنیا شور و اشتیاق به من پناه می آوردند ظلم کردم.

اعدام مهدی هاشمی تا عزل آقای منتظری

با هیچ کس در هر مرتبه‌ای که باشد عقد اخوت نبسته‌ام ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند.

حوادث پس از اعدام مهدی هاشمی تا عزل آقای منتظری از قائم مقامی رهبری در نامه 68/1/6 از فرازهای ناگفته تاریخ انقلاب اسلامی و مقطع شفافیت تضاد فکری بین دیدگاه‌های حضرت امام (ره) و آقای منتظری است. انتقادهای وی از اهداف نظام، مسئولین، جنگ، حمایت و دفاع از لیبرال‌ها و منافقین و دلسرد کردن مردم از آینده نظام اسلامی در حقیقت همان مؤلفه‌های جریان فکری باند منحرف مهدی هاشمی در برخورد با نظام مقدس جمهوری اسلامی است.

سند هفتم

 من بارها اعلام کرده‌ام که با هیچ کس در هر مرتبه‌ای که باشد عقد اخوت نبسته‌ام. چهار چوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه‌ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند.

ما باید دشمن سر سخت کسانی باشیم که پرونده‌های همکاری آنان با آمریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع می‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده‌اند، از این حرکات دست بر ندارند، مردم ما آنها را بدون هیچگونه گذشتی طرد خواهند کرد.

امام خمینی (قدس سره)

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت فرزندان عزیز نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و وزراء  محترم دامت افاضاتهم
 

با سلام

شنیدم در جریان امر حضرت آقای منتظری نیستید و نمی‌دانید قضیه از چه قرار است همین‌قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیه‌ها و پیغام‌ها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدینجا ختم نگردد ولی متاسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعی اقتضا می‌کرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد لذا با دلی پرخون حاصل عمرم را برای مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم انشاءالله خواهران و برادران در آینده تا اندازه‌ای روشن خواهند شد.

سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخی بردار نیست و در صورت تخطی هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفی خواهد شد.

توفیق همگان را از خداوند متعال خواستارم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی