-
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۲۲ ب.ظ
ابتدای شکلگیری جریان جامی هم زمان با جنگ خلیج فارس (هجوم عراق به رهبری صدام حسین به کویت) در سال ۱۹۹۰م میباشد. جریان جامی فاقد ارتباطات تشکیلاتی و سازمانی و همچنین رهبری واحد است، بلکه رهبرانی متنوع با افکاری متعدد در آن وجود دارد که در برخی مسائل به هم نزدیک میشوند و در برخی دیگر از مسائل از یکدیگر فاصله گرفته و در جایی از هم جدا میگردند.
جریان جامی (التیار الجامی / الحرکة الجامیة)
شیخ محمد أمان جامی
آنگونه که پیداست ابتدای شکلگیری جریان جامی هم زمان با جنگ خلیج فارس (هجوم عراق به رهبری صدام حسین به کویت) در سال ۱۹۹۰م میباشد (1) در جنگ خلیج فارس، عامل اصلی بیرون راندن ارتش بعث عراق از کویت، ایالات متحده امریکا بود که به عنوان بازیگر اصلی میدانی به اعانت عربها در این نزاع آمد.
به علت نزدیک شدن نیروهای رژیم بعث عراقی به مرزهای عربستان و احتمال ورود آنها به خاک شبه جزیره، مفتی اعظم کشور عربستان یعنی “عبد العزیز بن عبد الله بن باز” فتوایی صادر کرد که بر مبنای آن استعانت از کفار در جنگ بین مسلمین جایز بود. (2)
در این هنگام و با شنیده شدن صداهای بسیاری مبنی بر تقبیح حکام کشورهای عربی مخصوصا عربستان به خاطر درخواست کمک از امریکا (کفر) در مقابله با صدام (مسلمان)، و بیش از آن صدور چنین فتوایی، علمایی همچون “محمد أمان بن علی جامی”، “محمد بن صالح بن عثیمین” و … به حمایت و دفاع از این مفتی و فتوایش پرداختند, (3) این فتوا، در حقیقت حمایت دینی شرعی و فقهی از سیاست خارجی حکام سعودی بود لکن تبدیل به نقطه داغ و بحرانی اختلاف بین دو جریان سروری و جامی شد.
عجیب نیست اگر در ذهن خواننده سطور، این سوال به وجود آید که چرا در حالی که صاحب این فتوا “بن باز” است و یا حتی افرادی قدیمیتر، معروفتر و علمیتر در تاریخ سلفی وهابی بودند که اولویت بیشتری برای انتساب این جریان به آنها باشد، این جریان را “بازی” یا به نام دیگران از بزرگان ننامیدند؟ برای پاسخ به این سوال دو جواب در برابر ما قرار دارد:
اول: دفاع تمام قد و بیپروای “جامی” از فتوای “جواز استعانت از کفار” در برابر سیل انتقادات علمای سلفی دیگر، به علاوه انتساب ریشهها و افکار جریان به “شیخ محمد أمان جامی/ ۱۹۳۱م – ۱۹۹۶م” به عنوان عالمی پر تحرک در این زمینه. هم او که به سبب برخورداری از مراتب بالای علمی در میان همفکران خویش در مسجدالنبی و دانشگاه اسلامی مدینه منوره کرسی تدریس داشته است.
عبدالعزیز بن باز
دوم: در نوشتهای داستانی به قلم “سالم بن سعد الطویل” عالم سلفی جامی اهل کویت که در معرفی این جریان نگاشته شده، علت این نامگذاری تنقیص این فکر و عقیده دانسته شده چرا که شیخ محمد جامی علاوه بر اصالت حبشیاش از شهرت کمتری نسبت به استادش “بن باز” و “عثیمین” برخوردار بود، به همین سبب مخالفین برای استخفاف، این جریان را به وی (شیخ محمد جامی) منتسب و نامگذاری کردند(4) پس میتوان اینگونه عنوان کرد که ماهیت جریان جامی چیزی نیست جز همان مشی و مرام علمای وهابی طرفدار آل سعود از ابتدای تشکیل حکومت این خاندان در شبه جزیره.
جریان جامی فاقد ارتباطات تشکیلاتی و سازمانی و همچنین رهبری واحد است، بلکه رهبرانی متنوع با افکاری متعدد در آن وجود دارد که در برخی مسائل به هم نزدیک میشوند و در برخی دیگر از مسائل از یکدیگر فاصله گرفته و در جایی از هم جدا میگردند.
این پدیده را تنها میتوان به عنوان یک فکر توصیف نمود که محل اجتماعش در مراکز تحصیل و تدریس علوم دینی در برخی کشورهای عربی است.
دیدگاه تند و افرطی این جریان در مخالفت با هر گونه فعالیت سیاسی، شرکت در انتخابات، تحزب و نزدیک شدن به دیگر جریانات برای تشکیل جبهه متحد و واحد اسلامی از نقاط برجسته در شناخت آن به حساب میآید؛ ناگفته نماند که در این مورد تندروی تا جایی ادامه مییابد که حتی جمعیتهای خیریه و سازمانهای مدنی و مردمی نیز از گزند تیغ مخالفت جریان جامی در امان نمیمانند!
از چهرههای شاخص این جریان علاوه بر شخص جامی میتوان به نامهایی همچون:
عبد العزیز بن عبد الله بن باز / ۱۹۱۰م – ۱۹۹۹م (بن باز)، أبو عَبد الله مُحَمّد بن صَالِح بن مُحَمَّد بن سُلَیْمَان بن عبد الرَّحْمن العُثَیْمِین الوهیبی التمیمی / ۱۹۲۹م – ۲۰۰۱م (عثیمین)، صالح بن فوزان بن عبد الله الفوزان / ۱۹۳۳م (صالح الفوزان)، ربیع بن هادی محمد عمیر المدخلی / ۱۹۳۲م (المدخلی)، مقبل بن هادی الوادعی / ۱۹۳۷م – ۲۰۰۱م و … اشاره کرد.
جریان جامی از ابتدا به عنوان سلفی علمی – صرفا علمی و تبلیغی – شناخته میشد چرا که از جهت شریعت و علم دین، بزرگان این جریان به حدیثگرایی و مطالعات حدیثی، در حوزه نهایتا صدور حکم و نه ورود اجرایی، منتسب بودند، لکن در سالهای بعد در رویارویی با سلفی “سُروری” (به آن “قطبی” – منتسب به “سیدقطب” – نیز میگویند) که بیشتر سلفی انقلابی و عملی است و اقدام به تاسیس سازمان و برگزاری تجمعات مینماید، جریان جامی وارد آن چیزی شد که همواره با آن میجنگید و مقابله میکرد که عبارت است از کشمکش و تبدیع (دیگران را اهل بدعت نامیدن) و تکفیر. و حتی در مورد گروهی از سروریه – که به سلفی “صَحَوی” شهره شدهاند – خواستار ذبح رهبران جریان مقابل یعنی “سلمان العوده”، “ناصر العمر”، “سفر الحوالی” و … شد!. (5)
سلمان بن فهد بن عبد الله العودة الجبری الخالدی (سلمان العوده) / متولد ۱۴ دیسمبر ۱۹۵۶
با این حال بایستی تاکید کرد که جامیه جریانی سلفی علمی محسوب میشود که این به سبب تعداد بسیار زیاد طلاب علوم دینی این جریان است، اگر چه که تعدادی هم از مرزهای سلفی علمی تجاوز نموده باشند.
در حقیقت موضع اصلی کشمکش بین جامی و سروری در دو مسئله تبلور بیشتری دارد: اول: اطاعت محض ولی امر – هر که بود – و عدم نصیحت علنی ولی امر و عدم مخالفت با حکومت و دخالت در سیاست. دوم: تبدیع و تکفیر هر کس که علیه حکومت اعتراض نماید چرا که موجب فتنهانگیزی در بلاد مسلمین و هرج و مرج میشود.(6)
نکته جالب توجه در این باره تکفیر و هجوم بیرحمانه حریان جامی به دیگر جریانات اسلامی است و هر اندازه که جریانات اسلامی رنگ و بوی سیاسی بیشتری میگیرند هجوم جریان جامی به آن بیشتر و شدیدتر میگردد.
جامیه معتقد است که هر کس تولیت حکومت مسلمین را به دست آورد (هر که بود و به هر طریقی) بایستی وی را تبعیت و اطاعت محض نمود، و هنگام جنگ قدرت نباید در مسئله جنگ دخالت و اعانت کرد بلکه باید تنها نظارهگر جنگ بود و منتظر نتیجه جنگ ماند، آنگاه هر طرف که غالب شد ولی امر و مطاع و مورد اتباع میشود!(7)
همچنین نصیحت ولیّ امر اگر هم صورت پذیرد بایستی به صورت مخفی باشد نه اینکه او را به صورت علنی مورد سرزنش و نقد قرار داد و تظاهرات و مخالفت به راه انداخت. از نگاه جریان جامی سیاست از دیانت جداست و علمای دین نبایستی در امر حکومت و سیاست دخالت کنند به خلاف جریان سروری که علیرغم مشترک بودن با جریان جامی در سلفیت خویش، به تاثیرپذیری از اندیشههای سید قطب مصری در باب مبارزه، هم به اعتراض علیه حکام و نصیحت علنی آنان قائل است و هم بین امور سیاسی و دینی، تفکیک را نمیپذیرد و اصلا به جهت رفتارهای برخواسته از این اعتقاد بود که در نهایت رهبران جریان سروری که از جمله اسامی آنها در سطور بالا ذکر شد، روانه زندان شدند. به بیان بهتر سروریها همان جامیهای متاثر از فکر مبارزاتی سید قطب هستند.
جریان جامی در تبدیع و تکفیر مخالفان تا حدی پیش رفت که عملا به نیروی شرعی و فتوایی مهاجم به مخالفان حکومتهایی مانند حکومت آل سعود، حکومت معمر قذافی در لیبی، حکومت حسنی مبارک در مصر، حکومت علی عبدالله صالح در یمن (جامی مدخلی) و … تبدیل شد.(8)
ربیع بن هادی محمد عمیر المدخلی / متولد ۱۹۳۲ در روستای الجرادیه عربستان
اما این همهی سرنوشت و مشی و روش جریان جامی نیست، بلکه امروز جریان جامی را باید در قامت جریانی منسوب به شاگردش “ربیع بن هادی المدخلی” موسوم به جریان “مدخلی” یا “مَداخله” پیگیری و مطالعه نمود.
جریانی که نه تنها از سیاست کنارهگیری نمیکند، بلکه به نقشآفرینی در کودتا (نظیر کودتای خلیفه حفتر در لیبی و عبدالفتاح السیسی در مصر) نیز بسنده نکرده و افرادش به مقام وزارت نیز میرسند!! “هانی بن بریک” شاگرد “شیخ الوداعی” در دارالحدیث شهر دماج یمن (وزیری که توسط عبد ربه منصور هادی عزل شد) و حتی بالاتر از این سطح، اقدام به تشکیل گردانهای نظامی نموده و وارد فاز مبارزه مسلحانه میشود.(9)
در یک نگاه تحلیلی اینگونه میتوان نتیجه گرفت که جریانی با عملکردی اینگونه متلاطم و متغیر از سطح علمی به سطح سیاسی ـ نظامی آن هم در بالاترین سطوح تنها میتواند یک بازوی بازدارنده (در عرصه علمی) یا مقابلهگر (در عرصه سیاسی و نظامی) در جهت مصالح حکام باشد.
پر واضح است که هر حاکمی مورد حمایت این جریان قرار نگرفته بلکه تنها یک نوع حاکمیت مد نظر است. با بررسی عملکرد، کنشها و واکنشهای جریان جامی در ۳ دهه اخیر و جریان وهابی شبه جزیره به عنوان ریشه و خواستگاه جامی در تاریخ معاصر و قبل از آن، شباهت قابل توجهی بین سلفی وهابی جامی و جریانات حدیثی در عصر تصدی معاویة بن ابی سفیان و بنی امیه به دست می آید.
هانی بن بریک در کنار امیر امارات
فلذا به هیچ عنوان شریک قابل اتکا و مطمئنی نه تنها برای جبهه حق و به صورت مصداقی ایران و مقاومت بلکه برای سلفیهایی همچون اخوان المسلمین و جریانهای مشابه مانند حماس و همچنین سلفیت شبه قاره و حتی کشوری مانند ترکیه، نخواهد بود؛ چرا که نه تنها جز انفعال در موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عقیدهای دیگر برای آن قابل تصور نیست بلکه برای این جریان هیچ وظیفهای جز پوشش دینی اعمال و رفتار حکومت سعودی در جهت منافع تمدن غرب در قلب جهان اسلام تعریف نشده است.
نگارنده: عبدالزهراء سیستانی
منابع و مآخذ:
۲٫ التیارات الدینیه فی السعودیه من السلفیه الی جهادیه “القاعده” و ما بینهما من تیارات / خالد مشوح / چاپ دوم / ص۱۱۳
۳٫ الجامیة حزب أم فرقة أم طائفة أم مذهب؟! (۲) بقلم سالم بن سعد الطویل
http://web.archive.org/web/20171004073437/http://www.al-sunna.net/articles/file.php?id=1155
۴٫ همان
۵٫ التیارات الدینیه فی السعودیه من السلفیه الی جهادیه “القاعده” و ما بینهما من تیارات / خالد مشوح / چاپ دوم / ص۱۱۵
۷٫ همان
۹٫ همان و http://ruyaa.cc/Page/4814