گزارش ویژه | مارکسیسم در ایران

 

مارکسیسم، تفکری اروپایی، بیگانه و ناسازگار با فرهنگ آسیایی و به دلیل اعتقاد به ماتریالیسم و انکار مبدأ و معاد، با همه ادیان الهی، به‌ویژه با اسلام ناسازگار است.

مارکسیسم در ایران

مارکسیسم، تفکری اروپایی، بیگانه و ناسازگار با فرهنگ آسیایی و به دلیل اعتقاد به ماتریالیسم و انکار مبدأ و معاد، با همه ادیان الهی، به‌ویژه با اسلام ناسازگار است. با این‌وجود، طبیعی است که مردم مسلمان و متدین ایران، پیروان این تفکر را عامل بیگانه تلقی کنند. همچنین این تفکر، ابتدا در شوروی به اجرا درآمد که دشمنی آن نسبت به ایران هم در دوره حکومت تزاری و هم در زمان حکومت مارکسیستی محرز بوده است؛ شوروی همواره آرزوی دسترسی به آب‌های گرم را داشته که تنها از طریق اشغال ایران برایش میسر بوده است. عملکرد طرفداران این مکتب نیز چیزی ورای این نبوده و نیست؛ زیرا «ماهیت، عملکرد مارکسیست‌ها در ایران، اجرای خدمت به ابرقدرت شرق بود[۱] با این وجود، این تفکر بیگانه وارد ایران شد و قربانیان زیادی از مردم ایران گرفت.

ادوار تفکر مارکسیستی در ایران

معمولاً ادوار تفکر مارکسیستی در ایران را به سه دوره؛ یعنی «دوران سوسیال دموکراسی»، «دوران کمونیستی» و «دوران توده‌ای» تقسیم می‌کنند.[۲] مارکسیسم در ایران، به لحاظ زمانی نیز دارای ادوار گوناگونی است و می‌توان چهار دوره را برای آن ذکر کرد:

دوره اول: مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰؛

دوره دوم: شهریور ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی؛

دوره سوم: پیروزی انقلاب اسلامی تا حکومت کارگزاران؛

دوره چهارم: بعد از حکومت کارگزاران.

دوره اول (مشروطه تا شهریور ۱۳۲۰)

رد پای مارکسیسم در ایران از دوران مشروطیت مشاهده می‌شود اما در ابتدای این دوره، مارکسیسم برای مردم ایران امری ناشناخته بود. در این دوران حتی کسانی هم که داعیه‌دار روشنفکری یا طرفداری از مارکسیسم بودند، جز نامی از آن نشنیده بودند. درعین‌حال افراد و گروه‌هایی خود را بدین نام معرفی می‌کردند؛ گروه‌های شناخته شده این دوران عبارتند از:

  1. «انجمن‌های غیبی»: تاریخ تشکل‌های مارکسیستی در ایران، با «انجمن‌های غیبی» یا «انجمن‌های سوسیال دموکرات» یا «اجتماعیون عامیون» شروع می‌شود. این گروه در نهضت مشروطیت شکل گرفت و در سه شهر تهران، تبریز و رشت فعالیت داشت.

نمایندگان معروف آن‌ها در تهران عبارت بودند از:

ملک‌المتکلمین، سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی، محمدرضا مساوات، سید اسدالله خرقانی، ابوالحسن میرزا شیخ‌الرئیس، میرزا سلیمان میکده، میرزایحیی دولت‌آبادی، نصرت‌السلطان، شیخ ابراهیم تبریزی،[۳] حیدرخان عمو اوغلی، صادق طاهباز، میرزا ابوالقاسم صوراسرافیل، یحیی‌میرزا اسکندری، سلیمان‌میرزا اسکندری و ضیاء‌السلطان.

نمایندگان آنها در تبریز نیز افراد زیر بودند:

شیخ سلیم، میرهاشم، حاج رسول صدقیانی، آقا تقی شجاعی، علی مسیو، میرزا علی‌اصغر خوئی، حسین آقا فشنگچی، شریف‌زاده، تقی‌زاده، میرزا جواد ناطق، حاج علی دواچی و… .

در رشت نیز کسانی چون سردار محیی، میرزا کریم رشتی، میرزا حسین کسمایی، سید اشرف‌الدین گیلانی (مدیر نسیم شمال) و یغیکیان[۴]، این گروه را نمایندگی می‌کردند.[۵]

این گروه زیر نظر دو روسی‌تبار به نام‌های ولادیمر تومبادزه (در تبریز) و اورژ نیکیدزه (در رشت) کار می‌کردند. کتاب «مانیفست» در همین زمان، زیر نظر نیکیدزه، به فارسی ترجمه شد.

در این دوره رهبر ایرانی این جریان، فردی به نام حیدرخان افشار (تاری وردی) معروف به حیدر عمواوغلی، اهل سلماس آذربایجان، بزرگ‌شده و تحصیل‌کرده در قفقاز بود. وی در حین تحصیل با افکار بلشویک‌ها آشنا شد، سپس به تبلیغ آن پرداخت. او در زمان مشروطیت به ایران آمد و در آذربایجان فعالیت می‌کرد.

عمو اوغلی در سال ۱۲۹۰ شمسی به تهران آمد و در آنجا چند نفر را جمع کرد که یکی از آن‌ها سلیمان‌میرزا (محسن) اسکندری، از وابستگان دربار قاجار بود. سلیمان‌میرزا گروهی ایجاد کرد و نام آن را «حزب دمکرات» گذاشت. وی با انتشار نشریه‌ای به نام «ایران نو»، به اشاعه افکار سوسیالیستی پرداخت و بعدها به‌عنوان اولین مسئول حزب توده انتخاب شد.

این گروه، در سال ۱۲۹۶ به «حزب عدالت» تغییر نام داد و نشریه‌ای با عنوان «حریت» منتشر می‌کرد که مدیریت آن با سیدجعفر پیشه‌وری بود. هدف عمده این حزب، رخنه در نهضت مشروطیت و نهضت جنگل بود. حیدر عمواوغلی، آیت‌الله بهبهانی از رهبران مشروطه را به شهادت رساند. هم‌چنین وی در ضربه زدن به نهضت جنگل، سهم به‌سزایی داشت و به همین علت، بر اثر خیانت‌های فراوانی که کرده بود، در مهرماه سال ۱۳۰۰ توسط یاران میرزا کوچک‌خان به هلاکت رسید.

«حزب عدالت» نیز در سال ۱۲۹۹ شمسی، بعد از به قدرت رسیدن حزب کمونیست شوروی، به حزب «حزب کمونیست ایران» تغییر نام داد. اولین کنگره این حزب در اول مردادماه ۱۲۹۹ در شهر انزلی تشکیل شد که اکثر شرکت‌کنندگان آن روسی بودند و تعداد اندکی ایرانی در آن حضور داشتند. از اعضای اصلی این گروه می‌توان به نریمان نریمانف (روسی‌الاصل، عضو حزب بلشویک)، حیدرخان عمو اوغلی، سیدجعفر پیشه‌وری و سلطان‌زاده اشاره کرد. ناگفته نماند که خود حیدرخان نیز از سال ۱۲۸۷، یعنی از همان ابتدای شکل‌گیری جریانات کمونیستی، رسماً عضو حزب بلشویک شوروی بود.

تشکیل‌دهندگان این احزاب، اطلاع چندانی از مارکسیسم نداشتند و در بینش خود، تصوری احساساتی و رمانتیک درباره دموکراسی، مردم و انقلاب زحمت‌کشان داشتند. آنها شیوه‌های پارلمانی، وعظ روحانی و ترور انقلابی افراد ارتجاعی را دنبال می‌کردند و حتی برخی از آن‌ها در سازمان «فراماسون» و «جمعیت آدمیت» عضویت داشتند.[۶] البته شاید در بین این افراد، اطلاعات حیدر عمو اوغلی نسبت به کمونیسم، بیشتر از دیگران بوده است.

  1. «انجمن فرهنگ»: گروهی دیگر از جریان مارکسیسم بودند که در منطقه گیلان ایجاد و خیلی زود، توسط رضاشاه متلاشی شد. رهبر این گروه، فردی به نام ابوالقاسم اسدی، از اعضای با سابقه حزب بلشویک روسیه بود.

دو گروهِ مطرح شده را نمی‌توان اساساً مارکسیست نامید اما می‌توان مسامحتا آنها را مارکسیست التقاطی دانست.

  1. گروه «پنجاه‌وسه نفر»: توسط تقی ارانی تشکیل شد و فعالیت خود را با انتشار مجله «دنیا» از سال ۱۳۱۲ شمسی رسماً اعلام کرد. ارانی نخستین فردی است که در ایران، کمونیسم را بین گروه‌های روشنفکری رواج داد. وی که متولد تبریز (۱۲۸۱) است، در آلمان، در رشته فیزیک و شیمی، تحصیل نمود و در سال ۱۳۰۹ به کشور بازگشت. او مقالات خود را با نام مستعار احمد قاضی در مجله دنیا منتشر می‌کرد. کتاب «روش رئالیسم» توسط مرحوم علامه طباطبائی، به انگیزه پاسخ به شبهات ارانی به نگارش درآمد.

چون در این گروه، ۵۳ نفر عضویت داشتند، بدین نام هم مشهور شد. همه اعضای گروه در سال ۱۳۱۶ شمسی، دستگیر و تعدادی از آنان اعدام شدند، لذا گروه از هم پاشید. کل تشکیلات این گروه در عرض یک روز یعنی در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۱۶ در بازجویی کوتاهی که از عبدالصمد کامبخش به عمل آمد، برملا شد و افراد آن دستگیر شدند.

تعدادی از اعضای این گروه، بی‌گناه شناخته شده و آزاد شدند، تقی ارانی در بهمن‌ماه ۱۳۱۸ در زندان درگذشت و بقیه اعضای گروه نیز در آغاز جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰، همزمان با سقوط رضاخان، از زندان آزاد شدند. این افراد بعدها در ایجاد گروه‌های جدید مارکسیستی نقش داشتند.[۷] مهم‌ترین این افراد عبارت بودند از:

فریدون کشاورز، ایرج اسکندری، انور خامه‌ای، احسان طبری، بزرگ علوی (برادر مرتضی علوی)، خلیل ملکی، عبدالصمد کامبخش و جعفر پیشه‌وری.

در مورد گروه ۵۳ نفر نیز باید گفت غیر از تقی ارانی و تعداد اندکی، بقیه افراد با مسائل مارکسیستی و کمونیستی هیچ‌گونه آشنایی نداشتند؛ بیشتر آنان از سرخوردگان دستگاه قاجاریه بودند که در حکومت رضاخان بهایی به آن‌ها داده نمی‌شد. البته اگر ملاک اندیشه‌ای این گروه را تفکر حاکم بر آن بگیریم که عمدتاً از سوی ارانی ارائه می‌شد، باید گفت این اولین گروه مارکسیستی بود که از عقاید دینی خود دست کشید.

دوره دوم (شهریور ۱۳۲۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی)

این دوره با اشغال ایران توسط متفقین و اخراج رضاشاه از ایران، یعنی از شهریور سال ۱۳۲۰ شمسی آغاز می‌شود. در این مقطع زمانی، از سویی کشور در اشغال بیگانه بود و از سویی دیگر محمدرضا شاه هنوز نتوانسته بود پایه‌های قدرت خود را استحکام ببخشد، لذا زمینه بسیار مناسبی برای پیدایش گروه‌های سیاسی فراهم آمد. احزاب و گروه‌های مهم مارکسیستی که در حال حاضر در ایران فعالیت دارند، همه محصول این دوره هستند که در فصل بعدی به آن‌ها خواهیم پرداخت. همه گروه‌های متأثر از این تفکر که از ابتدا تاکنون، در ایران شکل گرفته‌اند، به دو دسته قابل تقسیم می‌باشند:

دسته اول: کسانی که به لحاظ فکری و عقیدتی، تغییر ماهیت داده و مرام و مسلک خود را رها کرده و مارکسیسم را به‌عنوان مرام و مسلک انتخاب کرده‌اند و به تعبیری مارکسیست کامل شده‌اند.

دسته دوم: کسانی که در همه زمینه‌ها از مرام و مسلک خود دست برنداشته‌اند، بلکه تنها در زمینه سیاسی و اجتماعی مارکسیسم را پذیرفته‌اند. این دسته، همان کسانی هستند که به «التقاطی» شهرت یافته‌اند، بدین معنی که بین دو تفکر کاملاً ناسازگار و متضاد جمع کرده‌اند. این دو دسته هر یک در فصل جداگانه‌ای خواهند آمد.

 

»برگرفته از کتاب جریان‌شناسی احزاب و گروه‌های زاویه دار در ایران به قلم مصطفی اسکندری«


 

]۱[. احسان طبری، کژراهه؛ خاطراتی از تاریخ حزب توده، چ سوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۷، ص ۱۴٫

]۲[. احسان طبری، پیشین، ص ۱۴٫

]۳[. وی غیر از شیخ ابراهیم زنجانی است. میرزا ابراهیم‌آقا تبریزی، فرزند حاج شیخ‌علی زنجانی، نماینده مردم تبریز در مجلس اول بود.

]۴[. مقصود «یرواندا یغیکیان» است.

]۵[. احسان طبری، پیشین، ۱۵ و ۱۶٫

]۶[. احسان طبری، پیشین، ص ۱۵٫

]۷[. برای اطلاع بیشتر درمورد گروه ۵۳ نفر، ر.ک: «۵۳ نفر»، بزرگ علوی و نیز: پنجاه و سه نفر، انور خامه‌ای.

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی