-
يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۱:۵۹ ق.ظ
جریانشناسی عبارت است از شناخت منظومه و گفتمان، چگونگی شکلگیری، معرفی مؤسسان و چهرههای علمی و تأثیرگذار در گروههای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی. جریان شناسی متناسب با موضوع و سوژه مورد شناسایی دارای انواع گوناگون و پسوندهای مختلف است.
بخش اول:
معرفی ضرورت و جایگاه پرداختن به جریانشناسی حوزوی
اشاره: یکی از مبادی برنامهریزی برای هر مجموعه و سازمانی، داشتن اطلاعات و شناخت دقیق و صحیح از بدنه انسانی آن مجموعه است. اساساً برنامهریزی برای تحول در حوزه بدون شناخت دقیق جریانهای موجود و مؤثر در حوزه، امری بیهوده و بیثمر خواهد بود. جریانشناسی این امکان را به ما میدهد که شناختی عینی و نه انتزاعی از شرایط واقعی محیط مورد مطالعه خود داشته باشیم. شناخت واقعی، برنامهریزی اجرایی و عملیاتی در پی خواهد داشت؛ به خلاف شناختهای انتزاعی که برنامههای مبتنی بر آنها نیز غیراجرایی است. جریانشناسی یکی از فایلهای پشتیبان تحول در حوزههای علمیه است.
این جریانهای گوناگون حوزوی هستند که مخاطب برنامههای تحولی قرار خواهند گرفت. حال اگر بدون شناخت دقیق ویژگیهای این جریانها، انواع واکنشهای احتمالی نسبت به تحول مورد ارزیابی قرار نگیرد، امکان دارد برنامهای هرچند دقیق طراحی شود ولی به هیچ روی زمینه تحقق در پیش روی خود نبیند.
مقوله جریانشناسی دارای پیشینهای سیاسی است. در زمینه جریانشناسی سیاسی تحقیقات بسیاری صورت پذیرفته و در سه دهه اخیر نیز کتابهای بسیاری به نگارش درآمده است. جریانشناسی فکری نیز گاه در ضمن جریانشناسی سیاسی صورت میگیرد؛ اما جریانشناسی حوزوی از مطالعاتی دیرپای برخوردار نیست. در دو دهه اخیر تلاشهایی کمشمار در این زمینه صورت پذیرفته است.
تلاش ما در این نوشتار بررسی جریانهای حوزویای است که بهصورت گفتمانهای کلان و اثرگذار حوزه بر رفتار اجتماعی، رویکرد سیاسی و روش عملکرد علمی حوزویان در متن حوزه حضور دارند. ذیل هر گفتمان اصلی تعاملات اجتماعی و سیاسی و شیوه عملکرد علمی هر جریان خردی سامان مییابد. بهطور مثال جریان سنتی دارای مؤلفهها و باورهایی در عرصه دینشناسی و اصول حاکم بر مشی اجتماعی و تعاملات سیاسی آن است که تأثیری مستقیم بر روششناسی دین پژوهی، عملکرد اجتماعی و رویکردهای سیاسی آن میگذارد. این یادداشت در چند بخش تنظیم شده است:
تعریف جریانشناسی
ضرورت جریانشناسی
پیشینه جریانشناسی
انواع نقش آفرینیهای جریانها در حوزه
انواع طبقه بندی جریانهای حوزوی
کلان جریانها: متجدد، مجدد، منجمد
خرده جریانها: فکری، علمی، سیاسی
تعریف جریانشناسی
جریانشناسی عبارت است از شناخت منظومه و گفتمان، چگونگی شکلگیری، معرفی مؤسسان و چهرههای علمی و تأثیرگذار در گروههای فکری، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی. جریان شناسی متناسب با موضوع و سوژه مورد شناسایی دارای انواع گوناگون و پسوندهای مختلف است. از این روی جریان شناسی سیاسی، جریان شناسی اجتماعی، جریان شناسی فرهنگی، و جریان شناسی فکری برخی انواع این عنوان بهشمار میآیند. یک جریان دارای شاخصههایی است که در ادامه به برخی آنها اشاره میکنیم.
آنچه در جریان شناسی دارای ارزش محوری است، شناخت دقیقتر محیط مورد مطالعه و مکانیسم تحولات اجتماعی محیطی است که متأثر از جریانات حاکم بر آن رخ میدهد. شناخت جریانها اگر با شاخصههای علمی شناسایی یک جریان صورت پذیرد علاوه بر کمک به شناخت شیوه تحولات اجتماعی محیط مورد نظر، شناختی از روند پیدایش و توسعه و اثرگذاریهای جریان نیز ارائه میدهد. با این اطلاعات میتوان به ارزیابی جریانها، میزان موفقیت آنها و نقد و بررسی روند اثرگذاری آنها پرداخته و تجربهای کارآمد و برگرفته از مطالعات عینی برای مدیریت صحنه اجتماعی و سامان دادن جریانهای مفید بهدست آورد.
پیشینه جریانشناسی حوزوی در دو دهه اخیر
مقوله جریانشناسی دارای پیشینهای سیاسی است. در زمینه جریان شناسی سیاسی تحقیقات بسیاری صورت پذیرفته و در سه دهه اخیر نیز کتابهای بسیاری به نگارش درآمده است. جریان شناسی فکری نیز گاه در ضمن جریان شناسی سیاسی صورت میگیرد؛ اما جریان شناسی حوزوی از مطالعاتی دیرپای برخوردار نیست. در دو دهه اخیر تلاشهایی کمشمار در این زمینه صورت پذیرفته است. شاخصترین تولیدات در این عرصه از سوی حوزویان در ادامه مورد اشاره قرار میگیرد.
تلاش ما در این نوشتار بررسی جریانهای حوزویای است که بهصورت گفتمانهای کلان و اثرگذار حوزه بر رفتار اجتماعی، رویکرد سیاسی و روش عملکرد علمی حوزویان در متن حوزه حضور دارند. ذیل هر گفتمان اصلی تعاملات اجتماعی و سیاسی و شیوه عملکرد علمی هر جریان خردی سامان مییابد. بهطور مثال جریان سنتی دارای مؤلفهها و باورهایی در عرصه دینشناسی و اصول حاکم بر مشی اجتماعی و تعاملات سیاسی آن است که تأثیری مستقیم بر روششناسی دین پژوهی، عملکرد اجتماعی و رویکردهای سیاسی آن میگذارد.
طی سالهای پایانی دهه هفتاد استاد علی اکبر رشاد گفتمانهای سه گانه متجمد، مجدد و متجدد حوزوی را مطرح نمود. وی طی چند سخنرانی در مجامع تخصصی به تفصیل از ویژگیهای این جریانها، تعریف و تفکیک آنها و نیز آسیب شناسی هر یک بهصورت مستقل سخن گفت. رویکردی که وی در بررسی این جریانها در پیش گرفته است، تأکید بر رویکرد معرفتی و سخن گفتن از ویژگیها و آسیبها و دستاوردهای معرفتی این جریانهاست. نوع تعریف و تفکیکی که وی از این جریانها ارائه میدهد، بسیار منطقیتر و واقعیتر از دیگر تحلیلها و تقسیم بندیهای صورت گرفته در این عرصه است.
حمید پارسانیا
استاد حمید پارسانیا نیز یکی دیگر از پیشگامان و صاحب نظران تحلیلهای جریان شناسانه است. وی نیز در دهه هفتاد آثار مختلفی را در این زمینه تولید نموده است. البته او ابتدا اثر مستقلی با عنوان جریان شناسی حوزوی ارائه نمیدهد؛ بلکه با نگارش آثاری چون (عرفان و سیاست) و (هفت موج اصلاحات) در ضمن برخی تحلیلهای سیاسی – اجتماعی گریزی به تحلیلهای مرتبط با جریانهای حوزوی بهصورت موضوعی و موردی دارد. در اواخر دهه هشتاد وی مقالاتی در زمینه روشنفکری ارائه میدهد و در ضمن آنها سخن از روشنفکری حوزوی به میان میآورد.
تحلیلهای وی دارای عمق جدی و رویکردی جامعهشناسانه است. از همین روی تحلیلهایی دقیق، موشکافانه و قابل اعتناست. کتابی از وی در ابتدای دهه نود با عنوان (انواع و ادوار روشنفکری) منتشر شد که مجموعهای از مقالات او در سالهای پیش بوده، اما در پایان کتاب مقالهای با عنوان (گونهشناسی نظری – اجتماعی روحانیت معاصر شیعه) وجود دارد که تحلیلی اختصاری ولی دقیق و جدید از انواع جریانهای حوزوی است. یکی از مهمترین قسمتهای این مقاله اشاره به (سطوح حاشیهنشینی) برخی جریانهای حوزوی است که نگاهی جدید به مقوله عدم دخالتهای اجتماعی حوزویان است.
استاد عبدالحسین خسروپناه نیز با نگارش کتاب (جریان شناسی فکری ایران معاصر) در سالهای پایانی دهه هشتاد، اشارهای به معرفی جریان سنتی حوزوی دارد. این کتاب که با انگیزه معرفی جریانهای فکری ایران معاصر به نگارش درآمده است، اثری مستقل در زمینه جریان شناسی حوزوی بهشمار نمیآید؛ بلکه در ضمن گفتار سوم از این کتاب و در قالب معرفی جریان فکری سنتی در کشور، سخن از جریانهای حوزوی نیز به میان میآید. وی در این گفتار میکوشد بیشتر به آسیب شناسی جریان سنتی حوزوی بپردازد و آسیبهای مختلف معرفتی، رفتاری و عملکردی این جریان را مورد بررسی قرار دهد.
عبدالحسین خسروپناه
در این میان میتوان به برخی آثار دیگر نیز اشاره نمود که هر چند موضوع مستقیم آنها جریان شناسی حوزه نبوده است ولی به نوعی متعرض جریانهای حوزوی شدهاند. این دست منابع در حد اجمال و از زاویه دغدغه تخصصی خود اشاراتی به برخی جریانهای حوزوی قبل و پس از انقلاب داشتهاند.
جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی زیر نظر سید مصطفی میر سلیم یکی ازتلاش هایی است که با رویکرد شناسایی جریانهای فرهنگی متعرض جریانهای حوزوی شده است. این تحقیق نسبتاً مفصل مجموعه جریانهای فکری پس از انقلاب را به چهار جریان عرف گرایی بومی گرایی، سنتگرایی و دینگرایی تقسیم میکند. رویکرد دینگرایی بیشتر ناظر به جریانهای حوزوی یا متصل به روحانیت است که به سه جریان تجددخواهی، بهبود گرایی دینی و رویکرد فقهی – مکتبی تقسیم میشود.
کتاب دیگر اثر ارزشمند رسول جعفریان با نام جریانها و سازمانهای سیاسی – مذهبی ایران (1357-1320) است که بارها تجدید چاپ گردید. این کتاب مورد توجه بسیاری از نخبگان قرار گرفته و حتی مقام معظم رهبری و نیز جلال الدین فارسی تعلیقههایی بر آن زدند که از چاپ هفتم به بعد کتاب به همراه آن تعلیقهها منتشر گردید. این کتاب با رویکرد تاریخ نگاری نقش بسته است و دسته بندیهای ویژهای ارائه نمیدهد بلکه در قالب دسته بندیهای کلی به ذکر اسامی افراد و جریانهای سیاسی و فکری انقلاب پرداخته و کارنامه سیاسی آنها را با ادبیات تاریخی بیان میکند. سوی دیگر این کتاب همان گونه که در عنوان آن درج گردیده است مربوط به سالهای 1320 تا 1357 یعنی تا ابتدای انقلاب اسلامی است. از این روی با رویکرد نوشتار ما دارای فاصله است. البته اشارههای این کتاب به جریانهای سیاسی – مذهبی روحانیت و یا مرتبط با روحانیت پیش از انقلاب قابل استفاده است. دو فصل پایانی کتاب به بررسی شخصیتهای حوزوی مؤثر در فضای فکری پیش از انقلاب اسلامی و نیز شخصیتهای حوزوی تجدید نظر طلب در عقاید شیعه که انحراف کننده بودند، اشاره میکند.
در این اثر به پدیده روحانیون انقلابی اشاره میشود و برخی حرکتهای این نسل نو ظهور در قالب تشکلهای مذهبی – سیاسی و مجلات حوزوی معرفی میگردد (جعفریان، 1386، ص 288). هر چند طبقه بندی علمی جریان شناسانه و نیز ارائه معیارهای تمایز جریانی از جریان دیگر در این کتاب به چشم نمیخورد. ولی مجموع اطلاعات و مستندات تاریخی این کتاب بسیار راهگشا خواهد بود. (همان، ص 5) کتاب دیگر دانش سیاسی در حوزه علمیه قم به قلم عبدالوهاب فراتی است.
وی که در زمینه بررسی جریانهای فکری و سیاسی سابقه دارد در این کتاب به معرفی پنج گرایش فکری در حوزه اشاره میکند که بیشتر رویکردهای نحلههای فکری گوناگون حوزوی در نسبت با اسلامی سازی علوم انسانی مورد نظر بوده است.
پنج دسته عبارتاند از:
-روحانیون سنتی،
-تهذیب گرایان و نوسازی نظریههای علوم انسانی،
-بنیان گرایان و اسلامی سازی کلیه علوم،
-مجددگرایان،
-نقادی علوم جدید و قدیم،
-نوگرایی دینی و نوسازی علوم متداول اسلامی (فراتی، 1390، ص 139)
این کتاب دارای رسالتی تخصصی در زمینه علم سیاست است که ریشههای و نشانههای این علم در فضای حوزوی را پیگیری میکند. اشاره نویسنده به برخی جریانهای فکری نیز در راستای تأمین همین رسالت است. این طبقه بندی که مورد اشاره قرار گرفت تنها از منظر نسبت سنجی جریانها با اسلامی سازی علوم انسانی است. از این روی، رویکردی فراگیر و شامل نسبت به جریانهای حوزوی نداشته و به ویژگیها و وجه تمایزات و اختصاصات هر جریان اشارهای نمیکند.
در سالهای اخیر کتابهای دیگری به صورت موضوعی به جریانشناسی حوزوی پرداختهاند. برخی به معرفی جریانهای عرفانی، جریانهای کلامی، جریانهای فقهی و اصولی، جریانهای تفسیری، جریانهای حدیثی و نیز جریانهای سیاسی پرداختهاند که بررسی و معرفی همه این موارد خود مقالهای مستقل میطلبد.
نگارنده: حسین ایزدی