برشی از کتاب | مارکسیسم و کمونیسم

«مارکسیسم» به مکتبی گفته می‌شود که توسط کارل مارکس (1818-1883)، دانشمند یهودی آلمانی و نیز دوست و همکارش، فردریش انگلس (1820-1895) پایه گذاشته شد.

 

مهم‌ترین مؤلفه‌های مارکسیسم عبارتند از:

1.ماتریالیسم (ماده‌گرایی)

ماتریالیسم[1] مارکس و انگلس، دارای دو بعد و جهت است:

یک بعد آن تئوری فلسفی این مکتب است که وجود را مساوی با ماده می‌داند و وجود غیرمادی را به‌طور کلی انکار می‌کند. بر اساس این تفکر، وجود خدا، روح و هر موجود غیرمادی منتفی است چون در جهان، فقط ماده وجود دارد. روشن است که لازمه چنین تفکری، انکار خدا، وحی، نبوت و دین خواهد بود.

بعد دیگر آن روش منطقی «دیالکتیک مارکسیستی» است که برای شناخت طبیعت مورد استفاده قرار می‌گیرد. به باور مارکسیست‌ها تنها با این روش می‌توان حقیقت را شناخت و نسبت به آن معرفت تاریخی یافت.

ماتریالیسم دیالکتیکی بر چهار اصل استوار است:

اول) اصل تغییر و حرکت: یعنی همه پدیده‌ها در حال حرکت و تغییرند. براساس دیالکتیک، همه چیز در دنیا در حال تغییر و دگرگونی است و چیز ثابتی وجود ندارد.

دوم) اصل تضاد: یعنی هر چیز در درون خود، حاوی «ضد خود» است و بر اثر این تضاد درونی تکامل می‌یابد. به عقیده مارکسیست‌ها از درون هر پدیده یا به تعبیر آن‌ها «تز»، چیزی ضد آن، یعنی »آنتی‌تز» به وجود می‌آید و درنتیجه تقابل آنها، پدیده جدیدی به نام «سنتز» به وجود می‌آید و بدین‌صورت آن پدیده نسبت به سابق تکامل می‌یابد.

سوم) اصل تأثیر متقابل پدیده‌ها: بدین معنا که همه اشیاء برهم تأثیر متقابل دارند و چه‌بسا علت و معلول، هر دو بر هم اثر بگذارند.

چهارم) اصل جهش، انقلاب و تکامل: یعنی همه تغییرات جهان تکاملی است، نه دوری و تکراری.

 

2. ماتریالیسم تاریخی

ماتریالیسم تاریخی[2] تفسیر تاریخ بر اساس اصول ماتریالیسم دیالکتیک است. از دیدگاه ماتریالیسم تاریخی، اقتصاد مهم‌ترین عامل در تحولات تاریخی است.

3. دترمینیسم (جبرگرایی)[3]

مارکسیست‌ها براین باورند که انسان از خود هیچ اختیاری ندارد، بلکه هر رویدادی ازجمله شناخت، تصمیمات و کنش‌های آدمی به‌صورت عِلّی، توسط زنجیره پیوسته‌ای از رخدادهای پیشین تعیین شده‌است. تحولات تاریخی نیز از این قانون مستثنی نیستند و به‌صورت جبری به وجود می‌آیند.

مارکس تاریخ بشر را به پنج دوره: ۱.کمون اولیه، ۲.برده‌داری، ۳.فئودالیسم، ۴.سرمایه‌داری و 5.کمونیسم تقسیم می‌کند. او معتقد است که تاریخ، دوره‌های اول تا سوم را پشت سر گذاشته و اکنون در دوران چهارم به سر می‌برد و در نهایت، به کمونیسم خواهد رسید.

به اعتقاد مارکس در دوره کمون اولیه که اولین دوره تاریخ است، چیزی به نام مالکیت خصوصی وجود نداشته، بلکه همه چیز اشتراکی و جامعه غیرطبقاتی بوده اما در سه دوره دیگر، به جامعه طبقاتی تبدیل شد. در هر یک از این سه دوره تاریخی، بین دو گروه یا دو «طبقه» از انسان‌ها، «تضاد» وجود داشت. عامل اصلی این تضاد، دگرگونی ابزار تولید و به‌تبع آن، دگرگونی مناسبات تولیدی است؛ «تضاد» در دوران برده‌داری، بین برده‌داران و برده‌ها، در دوران فئودالیسم، بین ارباب و رعیت (فئودال و سرف) و در دوران سرمایه‌داری، بین سرمایه‌داران و کارگران (بورژواها و پرولتاریاها) است.

مارکس بهترین دوره تاریخ را همان دوره اولیه می‌داند که عاری از مالکیت خصوصی بود و انسان‌ها زندگی اشتراکی داشتند. وی معتقد است که تاریخ در آخرین دوران خود نیز به همان کمونیسم اولیه خواهد رسید؛ مجدداً مالکیت خصوصی از بین خواهد رفت و زندگی اشتراکی شکل خواهد گرفت. طبق پیش‌بینی مارکس، طبقه پرولتاریا[4] با یک انقلاب، فئودالیسم (سرمایه‌داری) را سرنگون و زمینه تحقق کمونیسم را فراهم خواهد نمود.

4. اقتصاد

از نظر مارکس، موتور محرک تاریخ، اقتصاد است. وی اقتصاد را زیربنا و سیاست، فرهنگ، دین و، همه را روبنا می‌داند.

5. مشی مسلحانه

تفکر مارکسیسم، برای پیشبرد اهداف خود، به استفاده از اسلحه برای انقلاب معتقد است و لذا در انقلاب‌های مارکسیستی و کمونیستی به‌وفور از اسلحه استفاده می‌شود؛ انقلاب کمونیستی یک انقلاب خونین است. در ضرب‌المثلی مشهور می‌گویند: «انقلاب کمونیستی مانند هندوانه است که هرچه به مغز آن نزدیک‌تر شوی قرمزتر است»؛ یعنی هر چه انقلاب کمونیستی عمیق‌تر شود، خون بیشتری می‌ریزد.

کمونیسم

کمونیسم، به معنای زندگی اشتراکی و در پی ایجاد جامعه‌ای است که در آن، همه چیز بین انسان‌ها مشترک است. نتیجه الغای مالکیت و اشتراک در همه چیز، پیدایش یک جامعه بی‌طبقه خواهد بود. کمونیسم نه‌تنها به اشتراک اموال و دارایی‌ها، بلکه به اشتراک در همسر و زن نیز قائل است. طبق دیدگاه کمونیستی، خانواده باید ملغی شود؛ زیرا مفهوم تام و کامل خانواده، تنها برای بورژوازی تحقق دارد.[5]

از لحاظ تاریخی، کمونیسم پیشینه‌ای طولانی‌تر از مارکسیسم دارد و افرادی چون مارکس و انگلس، مصرف‌کنندگان این واژه بودند. مارکس جامعه کمونیستی را به دو مرحله (فاز) تقسیم می‌کند:

اول) مرحله سوسیالیستی که بلافاصله پس از استقرار حاکمیت انقلابی پرولتاریا آغاز می‌شود. در این مرحله، هنوز دولت و حقوق از افق بورژوایی آن خارج نشده‌اند و دولتِ طبقاتی، به‌صورت دیکتاتوری پرولتاریا مستقر است. شعار عمده این مرحله چنین است: «از هر کس به اندازه توانش، به هر کس به اندازه کارش«.

دوم) سپس مرحله کمونیستی فرامی‌رسد.

شعار عمده این نظام چنین است:

«از هرکس به اندازه استعدادش، به هر کس به اندازه نیازش»؛ زیرا جامعه به وفور و «بس‌فرآوری» (تولید انبوه) در صنعت، کشاورزی و فرهنگ می‌رسد و قادر است همه نیازهای انسانی را بدون محدودیت برطرف کند. جامعه کمونیستی تنها پس از یک دوران کمابیش طولانی تدارک در دیکتاتوری پرولتاریا، مطرح خواهد شد.[6]

علت این تقسیم دومرحله‌ای عدم اجرایی بودنِ نظام و سیستم کمونیسم است. رهبران کمونیسم معتقد بودند که مالکیت خصوصی در ذهن مردم رسوب کرده و به همین دلیل، آمادگی پذیرش کمونیسم را ندارند، لذا لازم است سوسیالیسم را به‌عنوان دوره گذار و جاده‌صاف‌کن کمونیسم به اجرا درآورد، تا مردم طی آن، تربیت درست را پیدا کنند و خود را از رسوبات تفکر سرمایه‌داری و مالکیت خصوصی رها کنند اما واقعیت را باید در مخالفت تفکر کمونیستی با فطرت انسان جستجو کرد؛ همین امر سبب شکست این تفکر شد، به‌طوری‌که آنان نه‌تنها موفق نشدند به وادی کمونیسم ورود کنند، بلکه در همین دوره سوسیالیسم شکست خوردند.

امروزه نیز کشورهایی که داعیه این تفکر را دارند، به‌کلی از آن فاصله گرفته‌اند؛ کشور چین در بسیاری از اصول مارکسیسم، تعدیل جدی ایجاد کرده است و فاصله‌اش با کمونیسم هر روز بیش از پیش می‌شود. کوبا بعد از کناره‌گیری فیدل کاسترو و به قدرت رسیدن برادرش رائول کاسترو، تعدیل در نظام کمونیستی را آغاز کرده است. تنها کره شمالی باقی مانده که هنوز داعیه کمونیستی بودن را دارد که آن نیز در مقایسه با کره جنوبی، از لحاظ شاخص‌های توسعه انسانی، در زمره پایین‌ترین کشورها است.

شاخه‌های مارکسیسم

مکتب مارکسیسم در طول تاریخ، تغییرات زیادی را به خود دیده است. هر یک از رهبرانی که داعیه‌دار این تفکر بودند، به فراخور احتیاجات خویش، تغییراتی در آن ایجاد کردند و پیروان مارکسیسم نیز به‌تبع رهبران خود، از همان شاخه پیروی کردند. دو شاخه مهم این جریان که در ایران نیز تأثیرگذار بوده‌اند، عبارتند از:

1. مارکسیسم ـ لنینیسم

این شاخه را لنین[7] رهبر انقلاب شوروی پدید آورد. وی برخلاف مارکس، برای ایجاد انقلاب سوسیالیستی منتظر تاریخ نماند؛ مارکس معتقد بود هر جامعه‌ای باید سیر تاریخی لازم را بگذراند تا آماده رسیدن به سوسیالیسم و کمونیسم شود اما لنین معتقد به تصرف قدرت سیاسی از طریق ایجاد یک حزب پیشتازِ مرکب از روشنفکران انقلابی بود. لذا با این‌که جامعه روسیه تزاری در دوران فئودالیسم به سر می‌برد و هنوز وارد دوره سرمایه‌داری نشده بود و فاصله زیادی تا کمونیسم داشت، وی وارد عمل شد و با یک انقلاب، رژیم تزاری را سرنگون کرد.

2. مارکسیسم ـ مائوئیسم

این شاخه برگرفته از افکار مائوتسه تونگ[8]، رهبر حزب کمونیست چین است. مائو در چین انقلاب کرد که جامعه‌ای کشاورزی و دهقانی بود، لذا به‌جای این‌که به طبقه پرولتاریا و کارگر صنعتی توجه کند، به طبقه دهقان توجه کرد. وی برخلاف مارکس که دهقانان را ارتجاعی می‌دانست، معتقد بود که آنان طبقه‌ای انقلابی هستند.

 

 

[1]. Materialism

[2]. Historical Materialism

[3]. determinism

[4]. proletariat پرولتاریا طبقه کارگر، مزدور جدیدی است که مالکِ هیچ وسیله تولیدی نیست و نیروی کارش را برای تأمین زندگی می‌فروشد.

[5]. مارکس، کارل؛ انگلس، فردریش، مانیفست، مترجم، نامعلوم، [بی‌جا]، [بی‌نا]. شماره ثبت 6719، 17/ 3/ 2537، ص 62. (توجه: تاریخ مذکور، تاریخ شاهنشاهی است و مقصود همان 1357 هجری شمسی است).

[6]. طبری، احسان، شناخت و سنجش مارکسیسم، چ اول، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 285 286.

[7]. ولادیمیر ایلیچ اولیانوف معروف به لنین (۱۹۲۴-۱۸۷۰) تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی، رهبر انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.

[8]. مائوتسه تونگ (۱۸۹۳- ۱۹۷۶) سیاست‌مدار انقلابی و تئوریسین حزب کمونیست چین که با شکست دادن نیروهای چیانگ کای شک، رئیس جمهور وقت چین، در سال ۱۹۴۹م جمهوری خلق چین را بنیان گذاشت.

 

«برگرفته از کتاب احزاب و گروه‌های زاویه دار در ایران به قلم مصطفی اسکندری»

 

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی