-
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۱۲ ب.ظ
درآمدی بر تیپشناسی یا تیپولوژی عالمان حوزوی و نیز مدلسازی زندگی عالمان برتر شیعی، میکوشد به لایههای اثرگذار و در عین مغفول از حیات عالمان شیعی ورود کرده و از رهگذر مطالعات شخصیتشناسی و طبقهبندی انواع شخصیتها بر اساس کارکردهای گوناگون حوزوی منظری جدید از طبقهبندی تیپهای حوزوی ارائه نماید.
ضرورت توجه به سبک زندگی عالمان حوزوی
حوزههای علمیه شیعی دارای سرمایههای عظیم و بینظیری به نام عالمانِ مجاهد هستند. سرمایهای انسانی که میتوان سالها بر سر سفره آن نشست و بهره برد و فیض رساند. ظرفیتهای فراوانی پیرامون این عالمان وجود دارد که تنها باید با اندیشه و تدبیر به اصطیاد و اکتشاف و فراوری آنها پرداخت. آنچه تاکنون از عالمان مورد توجه و نظر حوزویان بوده است، خروجیها و تولیدات علمی آنهاست. هرچند همین سرمایه علمی نیز به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است ولی محور اصلی استفاده از عالمان سالهای دور و نزدیک را تشکیل داده است.
اما وجه دیگری از زندگی عالمان وجود دارد که شاید بتوان آن وجه را مهمتر از وجه علمی برشمرد. حقیقت این است که تولیدات علمی یک عالم در متن زندگی و در بستر یک حیات فاخر و عالمانه پدید آمده است. سبک زندگی عالم و شیوه حیات او است که بستری مناسب برای پدید آمدن آثار و تولیدات علمی پدید میآورد. اساساً بدون وجود زمینهای مناسب، هیچگاه خروجی ویژهای از محصولات علمی شکل نمیگیرد. ناظران تنها با محصول یک حیات طیبه و فاخر آشنا هستند ولی به آن روی سکه این محصول نگاهی ندارند؛ حقیقت این است که آن نوعِ زندگی چنین خروجی و محصولی را در پی داشته است.
غفلت از این واقعیت موجب شده برخی برنامهریزان، هنگام طراحی نظامهای آموزشی و با هدف تربیت عالمانی چون بزرگان و برجستگان تاریخ حوزه، تنها به مؤلفههای رشد علمی طلاب توجه کنند؛ غافل از اینکه طلبه برای رشد علمی مناسب نیازمند بسترهای لازم در مجموع حیات طلبگی است تا درآن شرایط بذر علمی بکارد و محصولی قابل توجه درو نماید.
اساساً نگاه برخی برنامهریزان به انسان نگاهی تکساحتی است. گویی نقشی برای عناصر و مؤلفههای گوناگون شخصیتساز انسانها وجود ندارد و انسان موجودی است که تنها با طی مسیری خطی و باریک که هیچ حاشیه و ملاحظهای را برنمیتابد، باید رشد نماید. تلقیهایی از این دست، نظام آموزشی حوزه را در سالهای اخیر با چالشهای جدی در عرصه تربیت روبهرو کرده است.
در نگاه آنان، طلبه تنها بهعنوان (انسانٌ عالم) نگریسته میشود. نظام آموزشی از او میخواهد که پا جای پای علامه طباطبایی، شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و… ، بگذارد. اماگویی حتی شناخت صحیحی از این عالمان در دست ندارند. در این منظر، تنها لحظاتی که علامهها و شیخ مفیدها، کتاب در دست داشتهاند و یا قلم به کف گرفتهاند و مشغول تولید بودهاند، دیده میشود؛ اما اینکه علامه، پیش از سحر در چه حالی بوده است و بین الطلوعین را چگونه سپری کرده است و شبها پس از فراغت از تحصیل چگونه با خانواده معاشرت داشته است، اهمیتی داده نمیشود. گویی علامهها و شیخها، انسانهایی بریده از زندگی انسانی و اجتماعی بودهاند و حیات آنها تنها یک رویه داشته و آن فعالیت علمی است. مراوده با خانواده و اجتماع و مردم و حکومت و دهها مخاطب دیگر که هر یک میتواند تأثیری ویژه در شخصیت و مشی وی ایجاد کند، مغفول است.
اما باید دانست مجموع زندگی و رفتار و روش یک انسان است که به او شخصیتی متمایز از دیگران میدهد. این شخصیت بر اساس نوع روحیات و اقتضاءات طبیعی فردی دارای سبک زندگی خاصی میگردد. در بستر این سبک زندگی در جامعه زیست میکند و خدماتی را ارائه میدهد. نباید از تأثیر سبک زندگی و ویژگیهای شخصیتی در خروجیها و آثار علمی و اجتماعی عالمان غافل بود.
شخصیتهای مختلف و نیاز به سبک زندگیهای گوناگون
بدیهی است عالمان حوزه در طول تاریخ از کارکردهای گوناگونی برخوردار بودهاند. هر یک توانمندیهای خاص و به همان میزان کارکردهای خاصی داشتهاند. در این میان سبک زندگیهای گوناگونی در بین عالمان رواج داشته است. چرا که هر کس متناسب با شاکله شخصیت خود مشی میکند.
از سویی طلاب نیز همه دارای استعدادها و روحیات و توانمندیهای یکسان نیستند. پس نمیتوان به آنها روشها و برنامههای یکسانی را نیز پیشنهاد داد. تفاوت در شرایط افراد اقتضای تفاوت در برنامهها را نیز دارد. از این روی باید مدلهای مختلفی را برای تیپهای شخصیتی مختلف ارائه داد.
پس از تیپشناسی عالمان باید هر تیپ شخصیتی را به یک مدل رفتاری قابل اجرا و پیگیری تبدیل نمود. مدلسازی از زندگی عالمان مهمترین گامی است که باید با دقتی خاص انجام شود. تعیین استاندارد کلیای که طبق آن زندگی برخی عالمان برای مدلسازی انتخاب میشود نیز یکی از مراحل قابل اهمیت است. چرا که باید همه تیپهای شخصیتی گوناگون در برخی کلیات محوری دارای وحدت نظر و رویهای یکسان باشند؛ اما تفاوتهایی که در دل یک پارادایم رفتاری کلی پذیرفته شده انجام میشود، مشکل آفرین نخواهد بود.
مدلسازی از زندگی یک انسان برجسته، یعنی مطالعه دقیق و عمیق و همهجانبه حیات آن انسان و تفکیک عوامل موفقیت او در زندگی و طبقهبندی نوع رفتارهای وی در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی.
چرایی و چگونگی مدلسازی حیات عالمان
مدلسازی از زندگی یک انسان برجسته، یعنی مطالعه دقیق و عمیق و همهجانبه حیات آن انسان و تفکیک عوامل موفقیت او در زندگی و طبقهبندی نوع رفتارهای وی در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی. نگاهی که در صدد است از یک حیات برتر به یک مدل دست پیدا کند، ظرافتهای خاصی را مد نظر قرار میدهد. در این نگاه عناصر کلیدی شخصیت انسانِ الگو شناسایی شده و عناصر فرعی و اصلی همه دارای یک طبقهبندی میگردند. عناصر رشد انسان در شرایط شخصیتی گوناگون دچار تفاوت میشود.
از سوی دیگر کمتر میتوان الگوهایی را یافت که در همه ابعاد قابلیت الگوبرداری داشته باشند. از این روی نگاه الگوساز تلاش میکند، نظمی منطقی به برداشت از یک انسان برتر بدهد؛ یعنی با رویکردی معقول و منطقی با الگو برخورد کند. نگاه معقول میکوشد کاستیها را از نظر دور نداشته و برای جبران آن پیشنهادهای مکمل ارائه نماید. به بیان دیگر مدلسازی تلاشی در راستای کارآمدسازی برداشتهای شخصی و سلیقهای از الگوهاست؛ اما باید توجه داشت الگوسازی دارای ظرافتهای ویژهای است. تفکیک و طبقهبندی ابعاد گوناگون حیات انسان و ارائه راهکارهای عملیاتی بر اساس حیات فرد معیار موجب میشود تلقیهای انتزاعی و غیرکاربردی جای خود را به مدلهای عملیاتی و اجرایی بدهد.
توجه اهمیت الگوبرداری و مدلسازی از حیات عالمان شیعی
اما چرا باید به سبک زندگی عالمان اعتماد و اعتنا کرد؟ ما از یک مدل رفتاری برای زندگی یک عالم مؤثر یا یک رهبر اجتماعی همواره در پی بروز و ظهور برخی اوصاف ویژه هستیم. کارآمدی، پویایی و نشاط، نوآوری و علمگستری، جامعهسازی و رهبری اجتماعی، هدایتگری و تأثیرگذاری در سرنوشت اجتماع، برخی از این ویژگیها بهشمار میآیند. عالمان شیعه در طول قرنهای متمادی نشان دادهاند از زندگیهایی به شدت متفاوت با زندگی مرسوم و معمول اندیشمندان دنیا برخوردار بودهاند. پویایی و نشاط در لحظه لحظه حیات ایشان قابل مشاهده است. تولیدات علمی بینظیر آنها هنوز مایه رونق مراکز علمی جهان تشیع است. انسانهایی که پیرامون این افراد زندگی میکردند، عموماً انسانهای متفاوت و برخوردار از حیات دینی رشدیافته و بالندهای هستند که در سایه حضور این عالمان تعالی یافتهاند. پدید آمدن این اوصاف و آثار نشان از کارآمدی حیات عالمان شیعی در طول تاریخ دارد. گواه بر کارآمدی و تأثیرگذاری آنها صفحات زرین تاریخ تشیع است که مملو و مشحون از مجاهدتها و رشادتها و بالندگیها و افتخارات است.
اما از زاویهای دیگر زندگی عالمان از این جهت قابل اعتماد است که برگرفته از متن تعالیم و آموزههای وحیانی سامان یافته است. یک عالم نه تنها بر اساس سلیقه شخصی و یا میل طبیعی، رفتار عمومی خود را سامان نمیدهد، بلکه او در صدد است لحظه به لحظه روزگار خود را با منطق و ادبیات دینی چینش دهد. به بیانی دیگر میتوان زندگی عالمان مهذب و مجاهد شیعی را ترجمان عینی آیات و روایات اهل بیت: دانست. این همآهنگی و همراهی با دین در زندگی ایشان محسوس است و موجب دلگرمی و اطمینان خاطر برای سوق یافتن به سوی آن میگردد. هرچند این هماهنگی تام و تمام نباشد ولی وجه غالب زندگی ایشان را تشکیل میدهد. همین غلبه و حداکثری بودن آموزههای دینی در متن حیات عالمان برای اطمینان به صحت روش و مشی ایشان کافی است. البته بیتردید هر آنچه که دارای زاویه با تعالیم دینی باشد غیرقابل قبول خواهد بود و محک ما تنها دین و عقل است.
تیپهای گوناگون شخصیتی عالمان
در اینکه عالمان دارای تیپهای شخصیتی گوناگون هستند، تردیدی نیست؛ ولی آیا این تفاوتها موجب میشود از برخی مدلهایی که دارای تناسب با سلیقه و برداشتهای ما هستند، چشم پوشی کنیم؟ باید توجه داشت هر فردِ دارای دغدغه خدمت به اسلام و جامعه اسلامی در هر سطحی از انگیزه که وارد حوزه میشود، یک ظرفیت بهشمار میآید. کسی که محرومیتها و سختیها و ناملایماتی را به جان خریده تا به دین خدمت کند انسان باارزشی است. برخورداری از وصف دغدغهمندی موجب میشود نتوانیم به سادگی از کنار چنین انسانی بگذریم.
هرچند ممکن است سطح دغدغههای این انسانها متفاوت باشد و نیز به لحاظ شخصیتی امکان پذیرش و تحول در دغدغهها در افراد مختلف دارای تفاوت باشد، ولی با این حال ابتدا باید در راستای جدیتر کردن دغدغه افراد بر آمد و سپس در همان ایستاری که دیگر بیش از آن امکان ارتقا وجود نداشت برای فرد برنامهای پیشنهادی ارائه داد.
قرآن نیز بر این واقعیت طبیعی تأکید میکند که مؤمنین دو دسته هستند. هر دو نیز در پیشگاه الهی مؤمن بهشمار میآیند و مأجور خواهند بود؛ ولی یکی نسبت به دیگری دارای فضیلت و برتری است. این برتری به جهت برخورداری از جهتگیری و مجاهدت ویژهتر آن گروه از مؤمنین است. پس نفس این اختلاف طبیعی بوده و نباید موجب بدبینی و طرد آن دسته دیگر شود. آیه کریمه میفرماید:
لایستوی القاعدون من المومنین غیرأولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم، فضل الله المجاهدین بأموالهم و أنفسهم علی القاعدین درجهً، و کلاً وعد الله الحسنی، و فضل الله المجاهدین علی القاعدین أجراً عظیماً(1)
از اینروی باید در راستای کارآمدسازی حیات طلبگی هر دو طیف از طلاب تلاش کرد. مدلهایی متناسب با هر دو گروه فراهم آورد و اجازه نداد حتی یک نفر از انسانهایی که از استانداردهای تعیین شده مفید و مؤثر بودن برخوردارند، از نگاه دور بماند.
1ـ سوره نساء، آیه 95.