-
يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۸:۴۱ ب.ظ
جریان لیبرال، تحجر و سکولار گرچه در تاکتیک با هم متفاوتند اما در هدف با هم کاملا مشترکند.
تامل در کلمه به کلمه منشور روحانیت
«توصیه میکنم که این پیام را مثل یک درس، مثل یک کتاب که انسان بایستی مکرر بخواند، بخوانید. خود من واقعاً مکرر خواندم. هرچه انسان میخواند، احساس میکند که روی کلمه کلمه آن باید تأمل کند و التذاذ معنوی ببرد.»
این جمله، یکی از فرمایشات مقام معظم رهبری است که درباره ویژگیهای منشور روحانیت ابراز کردهاند. معظمله در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۷ یعنی ۹ روز بعد ازپیام تاریخی حضرت امام که به«منشور روحانیت» شهرت یافت، تأکید میکنند که باید تک تک کلمات این پیام را خواند و روی آن اندیشه کرد. این روزها که در آستانه بیست و نهمین سالروز صدور این پیام تاریخی قرار داریم، بیش از هرزمان دیگری اهمیت نکات تاریخی بنیانگزارجمهوری اسلامی در این پیام ماندگار رخ مینماید.
حضرت روحالله گویا این روزها را به خوبی پیش بینی میکردند. دقیقا به همین دلیل است که جانشین صالح ایشان یعنی مقام معظم رهبری در همان دوران تأکید نموده بودند که باید این پیام مثل یک کتاب درسی به صورت مکرر خوانده شود. این روزها با تکرار مطالعه پیام امام و واکاوی کلمه به کلمه آن میتوان ابعاد مختلفی از چالشهای این ایام را بررسی کرده و مورد تحلیل قرارداد.
خطر نفوذ
یکی از کلیدواژههای پیام امام در منشور روحانیت، خطر نفوذ است که با بازخوانی آن می توان نتیجه گرفت که گویا ایشان امروز را می دید. اما خطر نفوذ چه کسانی؟
لیبرالها:
یکی از جریاناتی که امام نسبت به خطر نفوذ آنان هشدار میدهند. جریان لیبرالها و مشخصاً طرفداران نهضت آزادی است. در این پیام، اشارهای به اعتمادهای فراوان نظام جمهوری اسلامی به لیبرالها کرده و از این اقدام ابراز تأسف میکنند.
از نگاه ایشان، لیبرالها کسانی هستند که از همه اصول اساسی انقلاب طلبکار هستند و انقلابیها را به خاطر گفتن شعار مرگ بر امریکا، اجرای حکم خدا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون، سر دادن شعار نه شرقی و نه غربی و همین طور اشغال لانه جاسوسی مورد بازخواست و شماتت قرار میدهند. به همین خاطر است که امام به اشتباهی به نام سپردن مسئولیتها به لیبرالها اذعان داشته و میگویند:
من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف میکنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمّه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشتهاند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمیرود
البته ایشان تأکید دارند که: «در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم.» به اعتقاد امام، لیبرالها«جز حرف و ادعا هنری ندارند» و به همین خاطر«امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند.» با این همه اما نباید از این نکته غفلت ورزید که آنان سودای بازگشت در سردارند. بر همین اساس است که به نفوذ این جریان نیز هشدار داده و تاکید مینمایند:
«سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند.»
پیش از این نیز رهبر کبیر انقلاب هشدار داده بودند که:
«… پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولتِ موقتِ شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست، و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است… نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد…نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند.«
متحجرین:
جریان دومی که در منشور روحانیت به عنوان خطری بزرگ برای نفوذ به شمار میآیند، جریان تحجر به سرکردگی انجمن حجتیه است. این انجمن که برای ایجاد انحراف در مبارزات نهضت اصیل روحانیت به وجود آمده بود، تا دوران بعد از انقلاب نیز فعالیت علنی داشت تا اینکه حضرت امام در سخنرانی افشاءگرانه خویش در ۲۱ تیر ماه ۱۳۶۲ ه.ش، ابعاد پنهان نفوذ این جریان منحرف را متذکر شدند.
در پی سخنان امام خمینی، انجمن حجتیه ۵ مرداد سال ۱۳۶۲ تعطیلی فعالیت خود را به ظاهراعلام کرد؛ اما در سالهای گذشته متأسفانه فعالیتهای پیدا و پنهان خود را از سر گرفته است. حضرت امام در پیام تاریخی خود به روحانیت، به خوبی ابعاد گسترده انحرافات این جریان را برملا میسازند. با نگاهی گذرا به «منشور روحانیت» امام، میتوان به اختصار ابعاد شخصیتی، فکری و جنبههای نفوذ این جریان را که از آن با عنوان مقدسنما، تحجرگرا، مقدسنماهای بیشعور و شکست خوردگان دیروز، یاد میکنند، اینگونه بیان کرد:
1-با ژست تقدسمآبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام میزنند که گویی وظیفهای غیر از این ندارند.
۲-خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان احمق در حوزههای علمیه کم نیست.
3-آنان مقدسنمای واپسگرا، مارهای خوش خط و خال، مروج اسلام آمریکایی و دشمن رسول اللّه هستند.
۴-همه چیز را حرام میدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند.
۵-یادگرفتن زبان خارجی را کفر و فلسفه و عرفان را گناه و شرک بهشمار می پنداشتند.
۶-گلوله زخم زبان و نفاق و دورویی آنان هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را میسوخت و میدرید.
۷-آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است.
۸-شعار گمراهکننده حکومت قبل از ظهور امام زمان – عج – باطل است را سر می دادند.
۹-مبارزه را حرام می دانستند.
۱۰-آبروی اسلام و مسلمین را ریخته و در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند.
۱۱-عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است.
حضرت امام با بیان ابعاد انحراف انجمن حجتیه و متحجرین، تأکید میکنند که بیشترین ضربه را از همین جریان خورده است:
خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزهای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه میگفتم.
بر همین اساس از خطر این جریان سخن گفته و تأکید می کنند: «پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی و دینفروشی عوض شده است.» ایشان شیوههای نفوذ این جریان را در دو ویژگی آنان می دانند. اول اینکه:« امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند!» و دوم اینکه: «خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند»
سکولارها:
دسته سومی که امام نسبت به خطر نفوذ آنان هشدار میدهند، سکولارها هستند. خطر آنان در قالب ترویج اندیشه جدایی دین از سیاست معنا مییابد.
به همین خاطر در «منشور روحانیت» بر هوشیاری در برابر این خطر بزرگ تأکید شده است. این جریان به تعبیر حضرت امام به دنبال «القای شعار جدایی دین از سیاست است.» البته نفوذ این جریان تا حدودی با موفقیت همراه بوده، چرا که: «متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازهای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دونشأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه میآورد.»
کارسازی این حربه به میزانی بود که این تفکر غلط جا افتاد که:
«روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم است که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاسی و روحانی کاردان و زیرک، کاسهای زیر نیم کاسه داشت.»
جریان لیبرال، تحجر و سکولار گرچه در تاکتیک با هم متفاوتند اما در هدف با هم کاملا مشترکند و این هدف چیزی نیست جز نفوذ! این مثلث مخرب با دو حربه کاملاً حساب شده به میدان میآیند تا دایره نفوذ خود را گسترده نمایند.
حربه اول؛ انقلابی نمایی است. به تعبیر امام در این پیام:
«هشدار میدهم که علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانینماها و مقدسمآبها باشند، از تجربه تلخ روی کار آمدن انقلابینماها و به ظاهر عقلای قوم که هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نکردهاند عبرت بگیرند که مبادا گذشته تفکر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای کلیدی و سرنوشتساز نظام شود.»
حربه دوم؛ نیز تفرقه افکنی است.
حضرت امام در این مورد نیز هشدار میدهند که: «دشمنان از دیرباز برای اختلافافکنی … آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چیز را برباد میدهد. حال اختلاف به هر شکلی باشد، بدبینی شدید نسبت به مسؤولان بالا باشد یا مرزبندی فقه سنتی و پویا و امثال آن….. اختلاف به هر شکلی کوبنده است.
وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسم فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبههبندی برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبههبندی نهایتاً معارضه پیش میآورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب میکند، یکی متهم به طرفداری از سرمایهداری و دیگری متهم به التقاطی میشود.» امام در پایان این پیام خود و بیان خطر نفوذ مثلث مخرب این گونه نتیجه میگیرند که اگر انقلابیون «دیر بجنبند ابرقدرتها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه میدهند»
امروز وقتی سربرآوردن دوباره و خزنده این سه جریان را مشاهده میکنیم، دور اندیشی و تدبیر و بصیرت امام عزیزمان را تحسین و تقدیس میکنیم که چگونه سه دهه قبل، خطر این نفوذ مخرب را پیش بینی میکردند.
نگارنده: علی اکبر عالمیان