برشی از کتاب|آشنایی با تشیع انگلیسی

شیعیان انگلیسی|بخش اول

یکی از جریانات انحرافی که در سال‌های اخیر به وجود آمده است، شیعیان انگلیسی هستند. آمریکا در شکل‌گیری این جریان، نقش برجسته‌ای دارد اما چون به ظاهر از جانب انگلیس حمایت می‌شوند و دانسته یا ندانسته در مسیر تحقق سیاست‌های انگلیس قرار دارند، به شیعیان انگلیسی معروف شده‌اند.

نقش آمریکا در شکل‌گیری این جریان

بر اساس اسناد موجود، کشور آمریکا در شکل‌گیری این جریان، نقش اساسی داشته است. جفری هالورسون، نظریه‌پرداز و پروفسور دانشگاه آریزونای آمریکا، پس از فتنه سال ۸۸، مقاله‌ای را در سایت مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه آریزونا منتشر نمود و در آن مقاله، مطالبی را در مورد انقلاب ایران و استفاده از شیرازی‌ها برای ضربه زدن به انقلاب بیان نمود که به بخش‌هایی از آن اشاره می‌کنیم. وی در این مقاله گفت:

در این شرایط، اقدام نظامی آمریکا علیه ایران غیر عاقلانه است و ممکن است تنها به متحد کردن جناح‌های متخاصم درون حکومت ایران منجر شود. اقدام نظامی ـ در زمانی که حمایت بیشتری از جامعه بین‌المللی مورد نیاز است ـ بیشتر به بی‌ثبات کردن منطقه و مردم کشور و تمایلات دموکراتیک آسیب می‌رساند. رژیم ایران نیز چنین اقداماتی را به عنوان بهانه‌ای برای سرکوب بیشتر مخالفان داخلی خود و بهره برداری از تلفات جانی در جنگ تبلیغاتی علیه آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن مورد استفاده قرار می‌دهد. بنابراین، بکارگیری «نیروی نرم»، راه حل با دوام‌تری را برای مقابله با رژیم ایران ارائه می‌دهد.

 

هالورسون می‌افزاید:

در طول تاریخ، شیعیان در مقابل تسلط و نفوذ سیاسی شاخه اهل سنت اسلام، همواره در اقلیت بودند و تحت رهبری یک خط خاص از مردان از خانه پیامبر (اهل‌بیت) پشتیبانی می‌شدند. بر طبق عقاید شیعه، این مردانِ با فضیلت و معصوم، توسط کسانی که در قدرت بودند به حاشیه رانده شده، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و در نهایت به قتل رسیدند. شیعیان با مراجعه به این خط از دوازده مرد، از تبار حضرت محمد، عنوان «امامت» داده‌اند.‌ این ائمه به عنوان تنها رهبران مذهبی سیاسی مشروع اسلام، به رسمیت شناخته شده‌اند و وفاداری به آن‌ها، از باورهای قطعی شیعیان است. هنگامی ‌که خط این ائمه به پایان رسید، با توجه به نظر اکثریت شیعه (شیعیان اثنی‌عشری)، یک گروه از دانشمندان و یا روحانیون ظهور کردند تا رهبری و هدایت جامعه اسلامی شیعه را تا زمان ظهور امام زمان به عهده گیرند.

با توجه به متون سنتی و مقدس شیعه، همه ائمه به‌ جز امام دوازدهم، توسط دشمنان داخلی «اسلام واقعی»، معمولاً به دستور خلفا و حاکمان امپراتوری بزرگ مسلمان، به قتل رسیده‌اند. در نتیجه شیعیان به امور سیاسی، به دید یک نهاد عمیقاً فاسد که توسط اشرار و مردان علاقه‌مند به قدرت و ثروت اشغال شده نگاه می‌کردند. به نظر می‌رسید که کلّ جهان، مکانی برای درد و رنج و بی‌عدالتی بود.

هالورسون سپس به ذکر جزئیاتی از حوادث کربلا می‌پردازد و در ادامه می‌گوید:

حوادثِ کربلا، به ‌طور کامل و با جزئیات نمایشی و خونباری در سنت شیعه بازگو می‌گردد. آن‌ها بر طبق رسوم مذهبی، هر ساله روز مقدس عاشورا را گرامی می‌دارند. در موارد بسیار افراطی، مراسم بزرگداشت شامل اعمال زنجیرزنی و قمه‌زنی برای سوگواری درد و رنج امام حسین و خانواده‌اش می‌باشد. داستان کربلا به عنوان الگوی مبارزه نهایی بین خوب (حسین) و بد (خلیفه یزید) در جهان و آزادی در برابر استبداد و بی‌عدالتی شناخته شده.

با توجه به این جهان‌بینی شیعیان دوازده امامی در اسلام، ظهور رژیم آخوندی ایران هم نادر و هم مخاطره‌آمیز است. خمینی قادر به بسیج داستان کربلا در برابر حکومت استبدادی شاه بی‌دین (محمدرضا پهلوی) و سرنگونی دولت او بود.

حال اگر بخواهیم روایت کربلا را شبیه‌سازی کنیم، روحانیون شیعه، به رهبری [آیت‌الله] خامنه‌ای، در حال حاضر در نقش حاکم فاسد و مستبد یعنی یزید می‌باشند. روحانیون حاکم، به منظور منحرف ساختن تهدیدهای داخلی، نقش مستبدان را به بیرون از ایران و به ایالات متحده و یا چهره‌های سیاسی خاص مانند جورج دبلیو بوش، تونی بلر و یا آریل شارون هدایت نمودند. با این حال، آسیب‌پذیری مهم و قابل توجهی به این قیاس نامطلوب در روایت کربلا باقی می‌ماند که خود رژیم ایران با رفتار وحشیانه و سرکوب استبدادی مردمش از آن پشتیبانی می‌کند، همان‌طور که قبلاً گفته شد، روایت کربلا بیانگر درگیری دوطرفه آرمانی بین خوب و بد و یا میان آزادی و استبداد است. کسی نمی‌تواند خارج از این درگیری دوطرفه وجود داشته باشد. بنابراین، نقش حسین به منظور قرار دادن رژیم ایران در نقش یزید و دیگر خلفای مستبد و ستمگر که مطابق با روایات شیعه امامان مقدس را اذیت و آزار کردند و کشتند، باید پر شود.

چهره‌ای که نقش امام حسین را پر می‌کند،‌ آیت‌الله العظمی سیدمحمد حسینی شیرازی است. شیرازی در طول عمر خود، یک روحانی محترم و محبوب و یکی از مراجع عظام (بالاترین رتبه در سلسله مراتب روحانیت شیعه دوازده امامی) بود که به زهد و ارتباط نزدیک با مردم عادی شناخته می‌شد. او هم‌چنین سید (از نوادگان محمد پیامبر بود که در بین شیعیان، یک وجه تسمیه مهم محسوب می‌گردد. او به‌ طور ویژه‌ای متصل با شهر مقدس کربلا بود، (اگرچه دهه‌های آخر عمرش را در شهر مقدس قم سپری نمود). پیروان او (شیرازیون) اغلب به «گروه کربلایی‌ها» مشهور بودند.

هنگامی ‌که او در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ به‌ طور ناگهانی در اثر سکته مغزی درگذشت، پیروان پریشان او اعتقاد داشتند که توسط رژیم ایران مسموم شده است. شیرازی مدت طولانی منتقد [آیت‌الله] خامنه‌ای و هم‌چنین دکترین [امام] خمینی در بحث ولایت فقیه بود که به گفته او به استبداد و دیکتاتوری منجر شده بود. به علت مخالفت او، رژیم ایران مرتباً پیروانش را آزار و اذیت، ضرب و شتم، بازداشت، شکنجه و حتی اعدام می‌نمود. سرکوب رژیم در مورد شیرازی، پس از مرگ او نیز ادامه یافت؛ زمانی که نیروهای امنیتی به مراسم تشییع جنازه او حمله کرده و جنازه او را ربودند تا در یک قبر نامشخص به خاک سپرده شود.

ایده این‌که امام شیرازی (مخصوصاً با لقب امام) توسط [آیت‌الله] خامنه‌ای و رژیم ایران مسموم شد، یک فکر ایده‌آل برای استفاده در این ضدّ روایت (پادروایت) است. ترویج این ایده، به ویژه هدف قرار دادن علی خامنه‌ای، پتانسیل مرتبط کردن حکومت ایران با یزید را فراهم می‌آورد.‌

این نویسنده آمریکایی معتقد است، می‌توان از داستان کربلا علیه حکومت ایران استفاده کرد و در این راستا پیشنهاد می‌کند:

فعالان حوزه ارتباطات استراتژیک، باید توجه خود را به داستان کربلا معطوف نمایند و راه‌هایی را برای بکارگیری آن علیه طرفداران استبدادی رژیم ایران به‌ خصوص رهبر ایران (علی خامنه‌ای) کاوش نمایند.

پیروان امام شیرازی، در حال حاضر توانایی خود را در استفاده از اینترنت و ابزارهای رسانه‌ای جدید (انواع شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و موبایلی، وبلاگ‌ها و…) به منظور گسترش و انتشار تعالیم معلم محترم خود، نشان داده‌اند.‌ این صداها می‌تواند از طریق ابزارهای رسانه‌ای جدید تقویت گردد و در متن داستان کربلا قرار گیرد.

استفاده از این کار ممکن است به عنوان یک «ضد روایت» علیه رژیم ایران و ادعاهایش افزایش یابد و برای شیعیان اثنی‌عشری سرتاسر عالم از جمله لبنان، عراق و پاکستان ارائه گردد. یکی از روش‌ها، می‌تواند استفاده از ویدئوی آنلاین به منظور به تصویر کشیدن چهره شیرازی و خامنه‌ای در نقش و جایگاه مورد نظر باشد. یکی دیگر از روش‌ها، ساخت مستندهایی به زبان فارسی، به منظور تکرار «ادعای ترور و مسمومیت شیرازی» است… دوره زمانی ایده‌آل برای انتشار چنین پیام‌هایی، ماه محرم و منتهی به روز مقدس عاشورا است.‌ این زمانی است که مسلمانان شیعه بیشتر به لحاظ عاطفی، معنوی و جسمی از روایت کربلا آگاه هستند. هرگونه تلاش برای از بین بردن انتشار این پیام، یا سرکوب حامیان شیرازی، تنها روایت کربلا را از اذیت و آزارهای سیاسی رژیم ایران و بازیگری آن‌ها در نقش یزید ستمگر که خشونت را به جای خویشتن‌داری اجرا می‌نمود، تغذیه و تقویت می‌کند.

وزارت امور خارجه آمریکا نیز باید در انجام برخی فعالیت‌ها مخصوصاً در میان دانشجویان دانشگاه‌ها، محتوای کتاب‌ها، جزوات، فرستنده‌های رادیویی (مثل صدای آمریکا، رادیو آزاد آسیا)، تلویزیون (مثل الحوراء) یا برخی ابزارهای مبتنی بر وب مانند بلاگ‌ها سهولت‌سازی انجام دهد.

هم‌چنین ایالات متحده آمریکا باید روابط فرهنگی با شیرازی‌ها را در داخل و خارج به خوبی انجام دهد و با استفاده از رابطه خوب خود با حکومت سعودی، آزادی فعالیت بیشتر گروه‌های آنان را در شرق این کشور [قطیف و بحرین] تقویت نماید. ایالات متحده به متحدانی در جهان اسلام که به زندگی مسالمت‌آمیز و دموکراسی باور داشته باشند، نیاز دارد. شیرازی‌ها برای انجام چنین کاری مناسب هستند. با این وجود، اهمیت این گروه نباید بیش از حد در ابعاد جهانی مطرح شود؛ زیرا آن‌ها گروه اقلیتی از شیعه هستند که خودِ شیعه نیز در جهان اسلام در برابر شاخه سنی ـ که جمعیت حداکثری از اسلام را تشکیل می‌دهد ـ در اقلیت قرار دارد.

این مطالب، به همراه حمایت‌های قدرت‌های غربی تا حدودی ماهیت سیاسی این جریان را روشن می‌کند.

ویژگی‌های فکری

ویژگی‌های این نوع تفکر را می‌توان در امور زیر خلاصه کرد؛

عدم بصیرت

از مهم‌ترین ویژگی‌های این گروه، عدم بصیرت است. آنچه موجب شده است که سران و طرفداران این جریان نتوانند وضعیت فعلی جامعه اسلامی را به‌طور عموم و جامعه شیعی را به‌خصوص درک کنند، همین ویژگی است.

عدم شناخت دشمن واقعی

پیروان این جریان، از درک دشمن واقعی و ترفندهای او ناتوانند و به همین جهت، به دشمنان درجه چندم شیعیان توجه داشته، از دشمنان اصلی غافل مانده‌اند. در موضع‌گیری‌های سران این جریان، موضعی ضد نیروهای استکباری همانند آمریکا و صهیونیزم چیزی مشاهده نمی‌شود اما در عوض، بیشترین موضع‌گیری آن‌ها در برابر اهل سنت است. البته مرحوم سید محمد شیرازی این‌گونه نبود، بلکه بر ضد نیروهای استکباری موضع‌گیری می‌نمود اما خلف او «سید صادق» این‌گونه نیست.

خلط مسائل اصلی و فرعی

در تفکر این جریان، مسائل اصلی و فرعی با یک‌دیگر خلط می‌شوند. برای نمونه، قمه‌زنی که هیچ جایگاه مهمی در اسلام و تشیع ندارد و شیوه‌ای انحرافی در عزاداری برخی شیعیان ناآگاه است، برای این جریان، جای مسائل اصلی دین را می‌گیرد و لذا مخالفان با آن را منحرف از اسلام معرفی می‌کنند اما در برابر این همه توهین که به اسلام می‌شود، هیچ‌گونه عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهند.

با توجه به این ویژگی‌هاست که مشاهده می‌شود:

  1. این جریان با وحدت مسلمانان زاویه دارد؛
  2. در تبلیغ برای حمایت از مردم فلسطین، با خط صهیونیزم همراهی می‌کند؛
  3. برای مقابله با جبهه استکبار به سرکردگی آمریکا و انگلیس که از همراهی رژیم‌های وابسته‌ای مانند رژیم سلفی وهابی آل سعود برخوردارند، دغدغه‌ای ندارد و تاکنون حتی علیه حمله آل سعود به یمن، اعلام موضع نکرده‌اند؛
  4. بیش از هر چیز، برانگیختن احساسات شیعه را مورد توجه قرار می‌دهند تا مسائل اصلی و زیربنایی؛
  5. یکی از مهم‌ترین اهداف خود را مخالفت با جمهوری اسلامی قرار داده‌اند.

امروزه، این جریان از عوامل فوق‌العاده مؤثر در اختلاف‌افکنی بین شیعه و سنی به شمار می‌رود و کمک شایانی به موج شیعه‌هراسی کرده است.

شخصیت‌های برجسته این گروه، بدون درک شرایط زمان و وضعیت شیعه، به مقدسات و بزرگان اهل‌سنت توهین می‌کنند و علاوه بر این‌که در تنور شیعه‌هراسی می‌دمند، زمینه تکفیر شیعه را توسط اهل‌سنت فراهم آورده و گروه‌های افراطی سنی را به قتل شیعه مصمم‌تر می‌نمایند. برای نمونه، قتل و غارت شیعیان پاکستان در سال‌های اخیر، معلول توهین به بزرگان اهل سنت توسط طرفداران این تفکر است. کاچو نوازش علی‌خان، طلبه پاکستانی مقیم قم، در مصاحبه با دو هفته‌نامه عهد ـ که از سوی خانه طلاب جوان منتشر می‌شود ـ می‌گوید:

رئیس سپاه صحابه، یک عالم دیوبندی به نام حق‌نواز جهنگوی بود که توسط ضیاءالحق خریده شده بود تا این گروه را راه بیندازد. شیوه کار آن‌ها هم این بود که با جذب جوانان دیوبندی و پخش صوت سب و لعن صحابه توسط شیعیان برای آنان، آنان را برای کشتن شیعیان، توجیه و تهییج می‌کردند. پدیده سلفی ـ تکفیری، از این زمان شروع به شکل گرفتن کرد. پیش از این، پدیده تکفیر وجود نداشت و اگر هم بود، محدود به حوزه نظر بود و نه عمل. از آن زمان بود که کشتار شیعیان در پاکستان شروع شد.» وی در ادامه می‌گوید: «متأسفانه بعضاً کار به جایی رسیده است که یکی از بریلویی‌ها ـ که خیلی با شیعیان خوب هستند ـ رئیس سپاه صحابه در کراچی شده است. تکفیری شدن او و عده‌ای از بریلویی‌ها هم بعد از این بود که فهمیدند عده‌ای از شیعیان به ام‌المؤمنین عایشه توهین می‌کنند…صوتی از رئیس لشکر جهنگوی که جایگزین سپاه صحابه شده است وجود دارد که در آن می‌گوید اگر روزی شیعیان، بزرگان را لعن نکنند هم کاری به آن‌ها نداریم.

این گروه، بدانند یا ندانند، وسیله‌ای در اختیار استکبار و شیعه‌ستیزان هستند و درباره شیعیان بی‌گناهی که خونشان مظلومانه بر زمین ریخته می‌شود، مسئولیت دارند.

 

برگرفته از کتاب جریان‌شناسی احزاب و گروه‌های زاویه دار در ایران به قلم مصطفی اسکندری

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی