-
جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۹، ۰۳:۳۷ ب.ظ
نهضت آزادی در اردیبهشت ۱۳۴۰ توسط مهدی بازرگان، یدالله سحابی، آیتالله سیدمحمود طالقانی و حزب کارگزاران سازندگی، اسفند 1374 شمسی، توسط ۱۶ نفر از اعضای هیئت دولت (کابینه) اکبر هاشمی رفسنجانی تأسیس شدند.
نهضت آزادی ایران در یک نگاه
نهضت آزادی ایران
نهضت آزادی ایران در اردیبهشت ۱۳۴۰ شمسی، تأسیس شد. مؤسسان نهضت آقایان: مهدی بازرگان، یدالله سحابی، آیتالله سیدمحمود طالقانی، مهندس منصور عطایی، رحیم عطایی، عباس سمیعی و حسن نزیه بودند.
اولین دبیر کل آن مهندس مهدی بازرگان بود که تا هنگام مرگش در سال ۱۳۷۳ رهبری آن را بر عهده داشت و پس از او ابراهیم یزدی عهدهدار این منصب شد.
مواضع نهضت آزادی
مواضع فکری نهضت آزادی، در امور زیر خلاصه میشود:
اول: تبعیت از قانون اساسیِ قبل از انقلاب
نهضت آزادی معتقد به قانون اساسی سابق بود. آقای بازرگان در سخنرانی روز تأسیس نهضت آزادی ایران، گفت:
تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی منافی «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» نبوده از قانون اساسی بهصورت واحد جامع، طرفداری میکنیم و اجازه نمیدهیم اصول و اساس آن که آزادی عقاید و مطبوعات و اجتماعات، استقلال قضات، تفکیک قوا و بالاخره انتخابات صحیح است، فراموش و فدا شود و اما فروع و تشریفات قانون با سوء تعبیر آن مقام اصلی را احراز نماید و بالنتیجه حکومت ملی و حاکمیت قانون پایمال شود.
دوم: پیروی از مصدق
نهضت آزادی به پیروی از مصدق اعتقاد داشت. در مرامنامه نهضت آمده است:
مصدقی هستیم و مصدق را از خادمین بزرگ افتخارات ایران و شرق میدانیم ولی نه به آن معنی و مقصدی که از روی جهل و غرض تهمت زده؛ مکتب او را مترادف با هرج و مرج و تقویت کمونیسم و تعصب ضد خارجی و جدائی ایران از جهان معرفی کردهاند. مصدق را بهعنوان یگانه رئیس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب و منتخب واقعی اکثریت مردم بود و قدم در راه خواستههای ملت برداشته، توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرار سازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند و به بزرگترین موفقیت تاریخ اخیر ایران یعنی شکست استعمار نائل گردد، تجلیل میکنیم و به این سبب از تز و راه مصدق پیروی میکنیم. از خدا میخواهیم پیمان با او و با شما پیوسته برقرار بوده، در راه حق و خدمت به ایران، همگام و مقضیالمرام باشیم.
سوم: قائل به رفورم و اصلاح ظاهری
نهضت آزادی قائل به انقلاب و براندازی رژیم پهلوی نبود، بلکه به رفرم و انجام اصلاحاتی در چارچوب قانون اساسی، اعتقاد داشت.
چهارم: طرفدار اسلام فردی
نهضت آزادی به اسلام اعتقاد داشت اما اسلامی که به گفته مهندس بازرگان، هدفش این است:
یکی انقلاب عظیم و فراگیر علیه خودمحوری انسانها برای سوق دادن آنها به سوی آفریدگار جهانها و دیگری، اعلام دنیای آیندهی جاودان بینهایت بزرگتر از دنیای فعلی، [اما] ابلاغ پیامها و انجام کارهای اصلاحی و تکمیلی دنیا در سطح مردم، دور از شأن خدای خالق انسان و جهانهاست و تنزل دادن مقام پیامبران به حدود مارکسها، پاستورها و گاندیها یا جمشید و بزرگمهر و همورابی [حمورابی].
سیر تحول فکری و مواضع نهضت آزادی
همانطور که گفته شد، نهضت آزادی به خصوص در مقطع زمانی اوجگیری و پیروزی انقلاب اسلامی به بعد، موضع سیاسی متغیری داشته و رفتارش در برابر انقلاب در حال تغییر بوده است. تغییر مواضع نهضت را میتوان به طور اجمالی طی چند مرحله بیان کرد:
پیوستن به موج انقلاب
با آنکه نهضت آزادی اهل انقلاب نبود ولی تحت تأثیر مردم به موج انقلاب پیوست.
تشکیل دولت موقت
بعد از رفتن شاه از ایران و ورود حضرت امام به کشور، تشکیل دولت موقت به آنان واگذار شد.
ناسازگاری با امام و انقلاب
بازرگان از ابتدای دوران نخست وزیری، بنای مخالفت با سیاستهای انقلابی امام را گذاشت و به همین جهت، نتوانست به عنوان نخستوزیر انقلاب انجام وظیفه نماید و ناچار به استعفاء شد.
کوشش در تضعیف روحیه رزمندگان در زمان دفاع مقدس
در دوران دفاع مقدس، به مخالفت با ادامه جنگ پرداخت و با انتشار برخی اعلامیهها به تضعیف روحیه رزمندگان پرداخت.
اعتراض نسبت به قانون قصاص
نهضت آزادی به صورت عمومی و صریح، با لایحه قصاص مخالفت نکرد اما حسن نزیه، از اعضای مؤسس نهضت آزادی، رئیس کانون وکلا و از اعضای دولت موقت، در کنگره وکلای دادگستری در سال ۱۳۵۸ در مورد لایحه قصاص گفت:
اگر فکر کنیم تمام مسائل سیاسی، اقتصادی و قضایی را میتوانیم در قالب اسلامی بسازیم، آیات عظام هم میدانند، این امر در شرایط حاضر نه مقدور است و نه ممکن و نه مفید.
فعالیت ضد ولایت فقیه
نهضت آزادی از ابتدا به ولایت فقیه اعتقاد نداشت اما ابتدا مخالفت خویش را اظهار نمیکرد ولی بعداً به مخالفت صریح با ولایت فقیه پرداخت و کتاب »تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه» را در مخالفت با این اصل قانونی اساسی، منتشر کرد.
اپوزسیون فعال نظام
نهضت آزادی در ادامه موضعگیریهایش، به اپوزسیون نظام تبدیل شد و علیه نظام جمهوری اسلامی فعال شد.
«برگرفته از کتاب جریانشناسی احزاب و گروههای زاویه دار در ایران، به قلم مصطفی اسکندری»